Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 44 (2 milliseconds)
English
Persian
retake
عکسبرداری شده
retaken
عکسبرداری شده
retakes
عکسبرداری شده
retaking
عکسبرداری شده
Search result with all words
shoot
فیلمبرداری کردن عکسبرداری کردن
shoots
فیلمبرداری کردن عکسبرداری کردن
pose
قیافه گیری برای عکسبرداری
posed
قیافه گیری برای عکسبرداری
poses
قیافه گیری برای عکسبرداری
posing
قیافه گیری برای عکسبرداری
photograph
عکس برداشتن از عکسبرداری کردن
photographed
عکس برداشتن از عکسبرداری کردن
photographing
عکس برداشتن از عکسبرداری کردن
photographs
عکس برداشتن از عکسبرداری کردن
run
یک راه عکسبرداری هواپیما
runs
یک راه عکسبرداری هواپیما
wide angle
عکسبرداری بازاویه دید عریض 09 درجهای
wide-angle
عکسبرداری بازاویه دید عریض 09 درجهای
photography
عکسبرداری
radiography
عکسبرداری رادیو
radiogram
عکسبرداری بوسیله اشعه مجهول
radiograms
عکسبرداری بوسیله اشعه مجهول
air contographic photography
عکسبرداری هوایی از عوارض زمین
air photographic
شناسایی از طریق عکسبرداری هوایی شناسایی با استفاده ازعکس هوایی
air station
ایستگاه عکس برداری هوایی نقطه تمرکز عکسبرداری هوایی ایستگاه هواشناسی
air survey camera
دوربین عکسبرداری هوایی
air survey photography
عکسبرداری تجسسی هوایی عکسبرداری اکتشافی هوایی
basic cover
عکسبرداری اولیه هوایی
continuous strip camera
دوربین عکسبرداری به طریق نوار مداوم
continuous strip photography
عکاسی به طریق نوار مداوم عکسبرداری هوایی با نوارمداوم
heliograph
گراورسازی بانور افتاب دستگاه عکسبرداری از افتاب مخابره بوسیله نور خورشید
infrared imagery
عکسبرداری مادون قرمز عکاسی با استفاده از اشعه مادون قرمز
phototelegraphyt
مخابره تلگرافی عکس عکسبرداری رادیویی
phototostat
رونوشت برداری بوسیله عکاسی دستگاه عکسبرداری ازاسناد رونوشت تهیه کردن
photoheliograph
دوربین مخصوص عکسبرداری از خورشید
photoreconnaissance
عکسبرداری اکتشافی
phototypography
چاپ بوسیله عکسبرداری
radiant exposure
وسیله عکسبرداری مادون قرمز یا انرژی حرارتی
skiascopy
عکسبرداری از شبکیه چشم
sonne photography
روش عکاسی به طریقه عکسبرداری از یک نوار ممتدزمین
telephotographic
عکسبرداری از مسافات دور
telephotography
عکسبرداری از مسافات دور
tomography
فن تشخیص امراض از روی عکسبرداری با اشعه مجهول پرتونگاری مقطعی
x ray
بااشعه ایکس امتحان کردن عکسبرداری با اشعه ایکس
Partial phrase not found.
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com