Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 201 (10 milliseconds)
English	Persian
smaze	غبار شبیه مه رقیق
Other Matches
nedula	غبار
filmed	غبار
film	غبار
mist	غبار
dusted	غبار
mists	غبار
haze	غبار
dusts	غبار
dust	غبار
amathophobia	غبار هراسی
filmier	غبار گرفته
dimness of the eye	غبار چشم
filmiest	غبار گرفته
hazily	با داشتن غبار و مه
filmy	غبار گرفته
cosmic dust	غبار کیهانی
mistful	غبار دار
dust separation	جداسازی گرد و غبار
fallout	گرد و غبار اتمی
interstellar dust	غبار بین- ستارهای
dust respirator	ماسک ضد گردو غبار
gooseneck	هر چیزی شبیه گردن غاز هرچیز شبیه U
pinnulate	شبیه برگچه شبیه بالچه
pinnulated	شبیه برگچه شبیه بالچه
rainout	ریزش ابر اتمی به علت رطوبت هوا بارش غبار اتمی
washy	رقیق
watery	رقیق
lean	رقیق
leaned	رقیق
leans	رقیق
ethereal	رقیق
wishy washy	رقیق
wishy-washy	رقیق
attenuate	رقیق
attenuated	رقیق
attenuates	رقیق
attenuating	رقیق
dilute	رقیق
diluted	رقیق
diluting	رقیق
attenute	رقیق
pappy	رقیق
dilutes	رقیق
light fog	مه رقیق
thin	رقیق
thins	رقیق
thinned	رقیق
rarest	رقیق
rare	رقیق
thinnest	رقیق
rarer	رقیق
thinners	رقیق
thinned	بطور رقیق
thin	بطور رقیق
thin	رقیق و ابکی
attenuated	رقیق کردن
attenuant	رقیق کننده
arrefication	رقیق سازی
thinned	رقیق و ابکی
diluent	رقیق کننده
thin	رقیق کردن
tender-hearted	رقیق القلب
derichment	رقیق سازی
lean gas	گاز رقیق
subtilize	رقیق کردن
lenis	رقیق فریف
attenuates	رقیق کردن
attenuating	رقیق کردن
poor lime	اهک رقیق
diluting	رقیق کردن
dilutes	رقیق کردن
pap	خوراکنرم و رقیق
dilute	رقیق کردن
attenuate	رقیق کردن
rarify	رقیق کردن
rarefy	رقیق کردن
rarefactive	رقیق شونده
rarafaction	رقیق سازی
diluted	رقیق کردن
thinnre	رقیق کننده
thinners	رقیق کردن
thinners	رقیق و ابکی
thinnest	رقیق و ابکی
lean mixture	مخلوط رقیق
thinnest	بطور رقیق
to wash down	رقیق کردن
dilution	رقیق کردن
thinnest	رقیق کردن
thinner	رقیق کننده
thins	رقیق و ابکی
thins	بطور رقیق
thins	رقیق کردن
thinning	رقیق گردانی
extenuate	رقیق کردن
thinners	بطور رقیق
dilutor	رقیق کننده
dilution	رقیق شدگی
dilution	رقیق سازی
tender hearted	رقیق القلب
tender minded	رقیق القلب
grout	ملاط رقیق
dilute phase	فاز رقیق
thinned	رقیق کردن
diluter	رقیق کننده
diluted soluble oil	روغن حل شونده رقیق
fined	رقیق شدن خوب
finest	رقیق شدن خوب
crankcase dilution	رقیق سازی روغن
diluent	ماده رقیق کننده
diluting media	ماده رقیق کننده
fine	رقیق شدن خوب
slopped	مشروب رقیق وبی مزه
slop	مشروب رقیق وبی مزه
paint thinner	تینر یا رقیق کننده رنگ
liniment	مرهم رقیق روغن مالش
lenis	دارای تلفظ نرم رقیق
slopping	مشروب رقیق وبی مزه
liniments	مرهم رقیق روغن مالش
pickling	غوطه ور ساختن در محلول رقیق اسید
this soup is mere wash	این سوپ خیلی رقیق است
weakish	چیز رقیق و نرم سست و ضعیف
slop	غذای رقیق وبی مزه پساب اشپزخانه وامثال ان تفاله
slopping	غذای رقیق وبی مزه پساب اشپزخانه وامثال ان تفاله
slopped	غذای رقیق وبی مزه پساب اشپزخانه وامثال ان تفاله
toluene	مایع قابل اشتعالی که به عنوان حلال و رقیق کننده بکار میرود
auto lean	مخلوط رقیق سوخت و هوا که نسبت ان توسط کنترل کننده اتوماتیک در کاربوراتور ثابت نگاهداشته میشود
anti blush tinner	ماده رقیق کننده ایکه به کندی خشک میشود و در شرایط رطوبت زیاد برای جلوگیری از التهاب لعاب روی سطح بکار میرود
makes	شبیه
imitations	شبیه
luteous	شبیه گل
like <adj.>	شبیه
related <adj.>	شبیه
more like;most like	شبیه تر
akin <adj.>	شبیه
alike <adj.>	شبیه
similar <adj.>	شبیه
make	شبیه
similar	شبیه
papilionaceous	شبیه
similiar	شبیه
simulant	شبیه
near	شبیه
near-	شبیه
neared	شبیه
imitation	شبیه
anthoid	شبیه به گل
medals	شبیه
nearest	شبیه
medal	شبیه
nearing	شبیه
similar to that	شبیه به ان
nears	شبیه
pygidial	شبیه دم
wifelike	شبیه زن
feathery	شبیه به پر
quasi	شبیه
womanlike	شبیه زن
nearer	شبیه
analogous	شبیه
similes	شبیه
simile	شبیه
personator	شبیه
thin	رقیق کردن لاغر کردن
blend	مخلوط کردن رقیق کردن
blends	مخلوط کردن رقیق کردن
thins	رقیق کردن لاغر کردن
thinnest	رقیق کردن لاغر کردن
thinners	رقیق کردن لاغر کردن
thinned	رقیق کردن لاغر کردن
popish	شبیه کاتولیک
dermoidal	شبیه پوست
stellar	شبیه ستاره
nebulous	شبیه سحاب
simulated	شبیه ساخته
adrenergic	شبیه ادرنالین
likes	شبیه همچون
aliform	شبیه بال
computer simulation	شبیه سازی
assimilates	شبیه ساختن
claustral	شبیه حجره
citied	شبیه شهر
chylaceous	شبیه کیلوس
chochleate	شبیه صدف
chartaceous	شبیه کاغذ
cervine	شبیه گوزن
carinal	شبیه زورق
butyraceous	شبیه کره
berrylike	شبیه توت
b	هرشکلی شبیه به B
assonant	شبیه در صدا
argillaceous	شبیه خاک رس
dermoid	شبیه پوست
alkaloid	شبیه قلیا
crystalloid	شبیه بلور
sagittate	شبیه تیر
splenoid	شبیه به طحال
stomatic	شبیه دهان
stubbly	شبیه کاهبن
styloid	شبیه نیزه
sulfurous	شبیه گوگرد

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com