English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
seafood غذاهای مرکب از جانوران دریایی
Other Matches
polyzoic مرکب از شبه جانوران بسیار پرزیوگانی
aquaria شیشه بزرگی که در ان ماهی و جانوران دریایی رانمایش میدهند
aquarium شیشه بزرگی که در ان ماهی و جانوران دریایی رانمایش میدهند
hard roe اشبل [تخم ماهی یا دیگر جانوران دریایی] [ماهیگیری]
roe اشبل [تخم ماهی یا دیگر جانوران دریایی] [ماهیگیری]
hard roe أشپل [تخم ماهی یا دیگر جانوران دریایی] [ماهیگیری]
roe أشپل [تخم ماهی یا دیگر جانوران دریایی] [ماهیگیری]
Brit جانوران ریز دریایی که خوراک نهنگ و ماهیان بزرگاند
Brits جانوران ریز دریایی که خوراک نهنگ و ماهیان بزرگاند
aquariums شیشه بزرگی که در ان ماهی و جانوران دریایی رانمایش میدهند
colony گروهی از جانوران یا گیاهان یا جانوران تک سلولی هم نوع که با هم زندگی یا رشد می کنند [زیست شناسی]
side dish غذاهای فرعی
subsidiary foods غذاهای تکمیلی
snacks غذاهای سبک
snacks غذاهای سرپایی
seabee گردان ساختمان دریایی گردان مهندسی دریایی مخصوص ساختن پایگاه ولنگرگاه یکان استحکامات دریایی
polyphagia خورنده غذاهای گوناگون
different kinds of food غذاهای جوربه جور
Mexican food is hot 9spicy). غذاهای مکزیکی تند است
lunchroom رستورانی که غذاهای مختصرواماده دارد
luncheonettes رستوران یا محلی که غذاهای مختصر و سبک را می فروشد
luncheonette رستوران یا محلی که غذاهای مختصر و سبک را می فروشد
smorgasbord میز غذاهای متنوع که شخص از ان انتخاب میکند
combined influence mine مین با مکانیسم عامل مرکب مین مجهز به مدار باحساسیت مرکب
midshipman افسر پایین رتبه نیروی دریایی دانشجوی سال دوم دانشکده دریایی
piratic درخوردزدان دریایی مربوطبه دزدان دریایی مبنی بردزدی
kites کایت دریایی هدف کش دریایی غوطه وردر اب
oceanography تهیه نقشههای دریایی و نقشه برداری دریایی
petty officer معاون افسرنگهبان دریایی درجه دارنیروی دریایی
running lights فارهای شناور دریایی چراغهای راه دریایی
petty officers معاون افسرنگهبان دریایی درجه دارنیروی دریایی
pilot chart نقشههای راهنمای دریایی نقشه ناوبری دریایی
kite کایت دریایی هدف کش دریایی غوطه وردر اب
chine عضو طولی در کنار بدنه شناورهای دریایی یاهواپیماهای دریایی که محل برخورد سطوح فوقانی وتحتانی میباشند
sea cucumber حلزون دریایی از جنس راب دریایی
stadimeter مسافت یاب دریایی الیداد دریایی
sea mark راهنمای دریایی :چراغ یافانوس دریایی
sea power قدرت دریایی منظور کشوری است که بادریا ارتباط ویژه دارد ودارای نیروی دریایی قوی است
convoy joiner ناوهای منفردی که به کاروان دریایی پیوسته اند ناوهای متفرقه اضافی درستون دریایی
terns پرستوک دریایی چلچله دریایی
marine تفنگداران دریایی تکاوران دریایی
naval activity تاسیسات دریایی قسمت دریایی
tern پرستوک دریایی چلچله دریایی
marines تفنگداران دریایی تکاوران دریایی
task unit نیروی واگذار کننده ماموریت دریایی یکان یا بخشی ازگروه ماموریت دریایی که زیر امر فرمانده گروه قرارمی گیرد
attack director وسایل محاسباتی سیستم کنترل اتش دریایی وسیله هادی تک اتش دریایی
summary areas مناطق اطلاعاتی دریایی مناطق یاد شده در خلاصه وضعیت دریایی
light lists کتابهای راهنمای محل فارهای دریایی فهرست راهنمای چراغهای دریایی
knot میل دریایی [واحد اندازه گیری] [واحد سرعت دریایی]
knot گره دریایی [واحد اندازه گیری] [واحد سرعت دریایی]
maritime ناوگان مستقل دریایی ناوگان دریایی دریایی
alpha pegasi مرکب الفرس متن الفرس مرکب
combined operations عملیات رستههای مرکب عملیات مرکب
faunology جانوران
naval aviation قسمت هوایی نیروی دریایی هواپیمایی نیروی دریایی
rear commodore سرپرست کاروان دریایی جانشین فرمانده کاروان دریایی
bureau of naval personnel اداره پرسنل نیروی دریایی دفتر پرسنل دریایی
invertebrata جانوران بی مهره
faunistic وابسته به جانوران
vermin جانوران موذی
lights ریه جانوران
menagerie نمایشگاه جانوران
animals kingdom جهان جانوران
halobiont جانوران اب شور
menageries نمایشگاه جانوران
herbivora جانوران علفخوار
faunae مربوط به جانوران
implacentalia جانوران بی جفت
acephali جانوران بیسر
arachnida جانوران عنکبوتی
animality زندگی جانوران
kits بچه جانوران
bimana جانوران دودست
animalist پیکرنمای جانوران
zooplankton جانوران شناور
kit بچه جانوران
animal kingdom جهان جانوران
faunis الهه جانوران
zoodvnamics فیزیولوژی جانوران
light period دوره تناوب روشنایی چراغ دریایی دوره تناوب روشن شدن فار دریایی
instincts هوش طبیعی جانوران
instinct هوش طبیعی جانوران
pincer عضو گازانبری جانوران
claw سرپنجه جانوران ناخن
arthropoda جانوران مفصل دار
articulata جانوران حلقه دار
biosystematic رده بندی جانوران
claws سرپنجه جانوران ناخن
animal husband پرورش جانوران اهلی
clawed سرپنجه جانوران ناخن
king of beasts پادشان جانوران :شیر
oestrum شهوت ومستی جانوران
pachyder mata جانوران پوست کلفت
clawing سرپنجه جانوران ناخن
neontology بررسی جانوران مانده
underbody پایین تنه جانوران
zootaxy طبقه بندی جانوران
zooid جانورسان شبیه جانوران
wild beasts جانوران وحشی وحوش
verminous پر از حشرات یا جانوران موذی
terrarium نمایشگاه جانوران خشکی
to water [horses, cattle, etc.] آب دادن [به جانوران بومی]
limnologist زیست شناس جانوران اب شیرین
aquarium نمایشگاه جانوران و گیاهان ابزی
gamekeeper متصدی جانوران شکاری قرقچی
aquaria نمایشگاه جانوران و گیاهان ابزی
gamekeepers متصدی جانوران شکاری قرقچی
weasel جانوران پستاندار شبیه راسو
To kI'll animals for food . جانوران را برای غذا کشتن
weasels جانوران پستاندار شبیه راسو
lorica پوسته سخت حافظ جانوران
zoometry اندازه گیری اندامهای جانوران
microorganisms جانوران کوچک ومیکروسکپی ریزجاندار
somite حلقه یابند بدن جانوران
achordata جانوران فاقد ستون فقرات
vivarium جای نگاهداری جانوران زمینی
aquariums نمایشگاه جانوران و گیاهان ابزی
epizootic منتشر شونده درمیان جانوران
animalcular وابسته به جانوران ذره بینی
microorganism جانوران کوچک ومیکروسکپی ریزجاندار
crash position indicator برج اعلام محل وقوع سوانح دریایی برج مراقبت سوانح دریایی
Marine Corps نیروی تکاوران دریایی نیروی تفنگداران دریایی
convoy commodore فرمانده ستون دریایی فرمانده کاروان دریایی
naval gunfire تیراندازی توپخانه دریایی اتش توپخانه دریایی
foraminifer جنسی از جانوران ریز ریشه پای
rodenticide دارو یا عامل کشنده جانوران جونده
incestuous وابسته به جفت گیری جانوران از یک جنس
fauna کلیه جانوران یک سرزمین یایک زمان
humane killer تپانچه ویژه برای بی زجرکشتن جانوران
deadfall دامی که جانوران بزرگ دران زیراوارمیمانند
chitin جسم استخوانی درپوشش بعضی جانوران
foot and mouth یکجور ناخوشی واگیردار با تب در جانوران شاخدار
zootechnics روش تربیت ورام کردن جانوران
zootechny روش تربیت و رام کردن جانوران
zootechnics فن اهلی کردن جانوران وحیوانات وحشی
zoography علم توصیف جانوران وخوی انان
zootechny فن اهلی کردن جانوران وحیوانات وحشی
polyphagous تغذیه کننده برگیاهان یا جانوران متعدد
verminate تولید حشرات یا جانوران موذی کردن
herd book نژادنامه برخی جانوران همچون گاو وخوک
Aborigines سکنه اولیه یک کشور جانوران و گیاهان بومی
pinfold جانوران ولگرد درتوقیف گاه نگاه داشتن
outbreed جفت گیری کردن انواع مختلف جانوران
awn الت مذکر بعضی از جانوران خزنده و کرمها
inbreed پرورش دادن از جانوران هم تیره تخم کشیدن
chine مهره استخوان پشت جانوران گوشت مازه
pond life جانوران بی مهره [که دراستخرها و حوض ها زیست می کنند.]
Are animals able to think ? آیا جانوران قادربه فکر کردن هستند ؟
sea fire شب تابی دریا دراثر جانوران شب تاب وغیره
lethal chamber اطاق ویژه برای راحت کشتن جانوران
omnivora جانوران همه چیزخوار مانند خوک و اسب ابی
oestrual در باب موقعی گفته میشود که جانوران فحل ایند
zootechnician کارشناس تربیت حیوانات ویژه گر اهلی کردن جانوران
drag net توریادامی که روی زمین بکشندکه همه جانوران رایکجابگیرد
crash locator beacon برج اعلام سوانح دریایی برج تعیین محل سوانح دریایی
convoy routing تعیین مسیر کاروان دریایی تعیین مسیر حرکت ستون دریایی
convoy schedule برنامه کلی حرکت ستون دریایی برنامه حرکت کاروان دریایی
inbreeding تخم کشی از جانوران هم تیره تولید و تناسل در میان هم نژادها
lanugo کرکی که در روی جنین انسان و برخی جانوران دیده میشود
heteromorphic جور بجور شونده دارای شکلهای گوناگون جانوران دگردیس
zoophyte انواع جانوران مهره داری که رشد انها شبیه گیاه میباشد
labyrinthodon سنگواره یکی از جانوران دوزیست بزرگ که دندانهای پیچ درپیچ دارد
galantine خوراک سرد گوشت گوساله وجوجه و دیگر جانوران که استخوان ان را در اورده باشند
convoy route مسیر حرکت ستون دریایی مسیر حرکت کاروان دریایی
light ship کشتی حامل فار دریایی کشتی حامل فانوس دریایی
commandant of marine corps فرمانده نیروی تکاوران دریایی فرمانده نیروی تفنگداران دریایی
sofar سیستم مسافت یابی صوتی دریایی نوعی روش مسافت یابی صوتی دریایی
lobsters خرچنگ دریایی گوشت خرچنگ دریایی
lobster خرچنگ دریایی گوشت خرچنگ دریایی
totem poles تیر یا چوبی که نقوش جانوران محافظ قبایل مختلف سرخ پوستان روی ان منقوش بوده
totem pole تیر یا چوبی که نقوش جانوران محافظ قبایل مختلف سرخ پوستان روی ان منقوش بوده
ink مرکب
combined arms مرکب
combined مرکب
inks مرکب
complexes مرکب
complexity مرکب
complex مرکب
complexities مرکب
mixed مرکب
compounds مرکب
tracing ink مرکب
conposite مرکب
formant مرکب
parasyntetic مرکب
multiplex مرکب
ink pad مرکب زن
roadsters مرکب
composed مرکب
hybrid مرکب
roadster مرکب
composite مرکب
compounded مرکب
compound مرکب
built up section مقاطع مرکب
inkiness سیاهی مرکب
built up lining پوشش مرکب
multiple unit valve لامپ مرکب
interest on interest ربح مرکب
multimodal transport حمل مرکب
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com