Dictiornary-Farsi | غلبه یافتن | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 206 (11 milliseconds)

English	Persian
overcome	غلبه یافتن
overcomes	غلبه یافتن
overcoming	غلبه یافتن
to gain the upper hand	غلبه یافتن


Search result with all words

win	فاتح شدن غلبه یافتن بر
wins	فاتح شدن غلبه یافتن بر
Other Matches

conquests	غلبه
dominance	غلبه
conquest	غلبه
victories	غلبه
prepotency	غلبه
antonomasia	غلبه
beats	غلبه
beat	غلبه
ascendancey	غلبه
ascendance	غلبه
victory	غلبه
domination	غلبه
overcome	غلبه کردن
overcomes	غلبه کردن
to bear down	غلبه کردن بر
overcoming	غلبه کردن
conquering	غلبه کردن
vanquisher	غلبه کننده
conquers	غلبه کردن
conquer	غلبه کردن
conquests	غلبه کردن
conquest	غلبه کردن
propagate	گشترش یافتن یا نشر یافتن
propagates	گشترش یافتن یا نشر یافتن
propagated	گشترش یافتن یا نشر یافتن
propagating	گشترش یافتن یا نشر یافتن
overpower	فتح و غلبه کردن
overpowers	فتح و غلبه کردن
overpowered	فتح و غلبه کردن
to gain a victory over	ففریافتن بر غلبه کردن بر
prepotency	غلبه تفوق بسیار
prepotence	نفوذ بسیار غلبه
to eat somebody alive	بر کسی کاملا غلبه شدن
vanquishable	پیروز شدنی غلبه کردنی
outdistances	غلبه بر حریفان با برتری بسیار
outgun	غلبه بر حریفان با حمله برتر
outdistanced	غلبه بر حریفان با برتری بسیار
outdistance	غلبه بر حریفان با برتری بسیار
outdistancing	غلبه بر حریفان با برتری بسیار
trial and error <idiom>	یافتن راه حلهای مناسب برای یافتن راهی مناسب
detecting	یافتن
discovers	یافتن
detect	یافتن
detected	یافتن
discover	یافتن
detects	یافتن
find	یافتن
discovering	یافتن
discovered	یافتن
finds	یافتن
wrap up	خاتمه یافتن
wind up	پایان یافتن
insures	اطمینان یافتن
ensuring	اطمینان یافتن
ensures	اطمینان یافتن
ensured	اطمینان یافتن
ensure	اطمینان یافتن
diminishes	تقلیل یافتن
diminishes	نقصان یافتن
diminish	تقلیل یافتن
diminish	نقصان یافتن
deploys	گسترش یافتن
attained	دست یافتن
waning	کاهش یافتن
recuperate	بهبودی یافتن
to be through	فراغت یافتن
to be transferred	انتقال یافتن
wane	کاهش یافتن
expands	بسط یافتن
expanding	بسط یافتن
escalated	فزونی یافتن
waned	کاهش یافتن
expand	بسط یافتن
attains	دست یافتن
attaining	دست یافتن
escalate	فزونی یافتن
wanes	کاهش یافتن
accruing	گسترش یافتن
escalates	فزونی یافتن
recuperated	بهبودی یافتن
attain	دست یافتن
insuring	اطمینان یافتن
to quit oneself of	رهائی یافتن از
to reach for knowledge	برای یافتن
terminated	خاتمه یافتن
to pull round	بهبودی یافتن
terminates	خاتمه یافتن
to get rid of	رهایی یافتن از
to grow better	بهبودی یافتن
deploying	گسترش یافتن
to look oneself again	بهبود یافتن
deploy	گسترش یافتن
relax	تخفیف یافتن
relaxes	تخفیف یافتن
dwindling	تدریجاکاهش یافتن
dwindles	تدریجاکاهش یافتن
dwindled	تدریجاکاهش یافتن
relaxing	تخفیف یافتن
transcend	برتری یافتن
to come to know	اگاهی یافتن
transcends	برتری یافتن
to extricate oneself	رهایی یافتن
to undergo a change	تغییر یافتن
to gain in nealth	بهبودی یافتن
dominate	تفوق یافتن
to get fame	شهرت یافتن
to get off	رهایی یافتن از
to get ones hand in	دست یافتن به
dominated	تفوق یافتن
dominates	تفوق یافتن
to take courage	خرات یافتن
terminate	خاتمه یافتن
transcending	برتری یافتن
transcended	برتری یافتن
dwindle	تدریجاکاهش یافتن
recuperates	بهبودی یافتن
recovers	بهبودی یافتن
end	خاتمه یافتن
ended	خاتمه یافتن
misalign	تغییر یافتن
ends	خاتمه یافتن
meliorate	بهبود یافتن
pick up health	بهبود یافتن
look oneself again	بهبود یافتن
lay hands on something	چیزی را یافتن
keep one's head above water	رهایی یافتن
achieving	دست یافتن
achieves	دست یافتن
overmatch	تفوق یافتن
luxuriate	شکوه یافتن
overmaster	برتری یافتن بر
luxuriated	شکوه یافتن
luxuriates	شکوه یافتن
outreach	برتری یافتن
luxuriating	شکوه یافتن
achieve	دست یافتن
achieved	دست یافتن
immix	امیزش یافتن
hunt out	با جستجو یافتن
hold out	بسط یافتن
tenses	تشدید یافتن
tensest	تشدید یافتن
tensing	تشدید یافتن
come round	شفا یافتن
come off	وقوع یافتن
break out	شیوع یافتن
bunchout	برامدگی یافتن
center	تمرکز یافتن
come off	تحقق یافتن
tenser	تشدید یافتن
tensed	تشدید یافتن
get out	رهایی یافتن
shrink	کاهش یافتن
shrinking	کاهش یافتن
shrinks	کاهش یافتن
scant	تخفیف یافتن
convect	انتقال یافتن
come through	وقوع یافتن
outspread	گسترش یافتن
tense	تشدید یافتن
circumfuse	گسترش یافتن
recuperating	بهبودی یافتن
centralization	مرکزیت یافتن
accedes	دست یافتن
lessen	تقلیل یافتن
to be prolonged	امتداد یافتن
lessened	تقلیل یافتن
to a greatness	بزرگی یافتن
lessening	تقلیل یافتن
taper off	کاهش یافتن
lessens	تقلیل یافتن
centralisation	مرکزیت یافتن
conquers	پیروزی یافتن بر
overpower	استیلا یافتن بر
overpowered	استیلا یافتن بر
overpowers	استیلا یافتن بر
prefer	ترجیح یافتن
preferring	ترجیح یافتن
prefers	ترجیح یافتن
specialization	تخصص یافتن
conquer	پیروزی یافتن بر
conquering	پیروزی یافتن بر
sublate	تغییرشکل یافتن
alter	تغییر یافتن
altered	تغییر یافتن
protend	امتداد یافتن
diverge	انشعاب یافتن
diverged	انشعاب یافتن
diverges	انشعاب یافتن
pickup	بهبودی یافتن
perennate	دوام یافتن
penetract	راه یافتن
overspread	بسط یافتن
recover	بهبودی یافتن
pull round	بهبودی یافتن
recvperate	بهبودی یافتن
altering	تغییر یافتن
alters	تغییر یافتن
accede	دست یافتن
accede	راه یافتن