English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 206 (16 milliseconds)
English Persian
thickener غلیظ کننده
thickeners غلیظ کننده
Search result with all words
thickener غلیظ کننده پرپشت کننده
thickeners غلیظ کننده پرپشت کننده
auto rich مخلوط غلیظ سوخت و هوا که نسبت ان توسط کنترل کننده مخلوط اتوماتیک درکاربوراتور ثابت نگهداشته میشود
thickening agent عامل غلیظ کننده
Other Matches
dense fog مه بس غلیظ
dreggy غلیظ
grumous غلیظ
dense غلیظ
sizy غلیظ
denser غلیظ
densest غلیظ
concentrated غلیظ
smoke مه غلیظ
smokes مه غلیظ
fulsome غلیظ
thick fog مه غلیظ
loblolly اش اماج غلیظ
bodies غلیظ کردن
body غلیظ کردن
pea souper مه غلیظ زردرنگ
caliginous تار غلیظ
massy متراکم غلیظ
pea-souper مه غلیظ زردرنگ
thickest غلیظ سفت
slabs غلیظ لیز
slab غلیظ لیز
thicker غلیظ سفت
consomme ابگوشت غلیظ
thick غلیظ سفت
inspissation غلیظ سازی
incrassate غلیظ شدن
incrassate غلیظ گردن
condensable غلیظ شدنی
semiliquid مایع غلیظ
pea-soupers مه غلیظ زردرنگ
concentrations غلیظ سازی
thicken غلیظ شدن
thickened غلیظ شدن
potage ابگوشت غلیظ
heavy accent لهجه غلیظ
thickens غلیظ شدن
enrichment غلیظ کردن
concentration غلیظ سازی
cream of lime دوغاب اهک غلیظ
burrs غلیظ تلفظ کردن
heavier غلیظ خواب الود
burring غلیظ تلفظ کردن
Blood is thicker than water . <proverb> خون از آب غلیظ تر است.
viscid غلیظ وشیره مانند
heavy غلیظ خواب الود
pea soupy غلیظ و زرد رنگ
heaviest غلیظ خواب الود
burr غلیظ تلفظ کردن
burred غلیظ تلفظ کردن
heavies غلیظ خواب الود
impaste رنگ غلیظ زدن به
wilson cloud نوعی ابر غلیظ و متراکم
sirup محلول غلیظ قندی دارویی
minestrone سوپ غلیظ سبزی ولوبیاوماکارونی
smoggy پوشیده از مه غلیظ الوده با دود
impasto شیوه رنگ زنی غلیظ
smoke out <idiom> درمه غلیظ گیر کردن
madrilene ابگوشت غلیظ گوجه فرنگی
syrup محلول غلیظ قندی دارویی
syrups محلول غلیظ قندی دارویی
sludge لجن غلیظ رسوب مخازن سوخت ناو
accelerating pump پمپ کوچکی که به منظورتامین فوری مخلوط غلیظ سوخت و هوا در کابراتورتعبیه میشود
corrector جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
calendaring قرار دادن الیاف کتان یاپارچه در محلول داغ و غلیظ سود برای افزایش مقاومت وشفافیت ان
condenses منقبض کردن یاشدن غلیظ کردن
condensing منقبض کردن یاشدن غلیظ کردن
condense منقبض کردن یاشدن غلیظ کردن
concentrating غلیظ کردن متمرکز شدن اشباع کردن سیر کردن
concentrate غلیظ کردن متمرکز شدن اشباع کردن سیر کردن
concentrates غلیظ کردن متمرکز شدن اشباع کردن سیر کردن
altitude/height hold متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
marshaller هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
inhibitor کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
propounder ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
quick disconnect coupling کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
primers وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
sensor گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
primer وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
homogeneous computer network یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
detonators منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
interceptor هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
detonator منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
interceptors هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
steam fitter نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
changer دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
del credere وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
distractive گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
makgi boowi نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
vasomotor اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
search jammer تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
padding پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
expostulator سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
sprining charge خرج چال کننده یا گود کننده
prepossessing مجذوب کننده جلب توجه کننده
claqueur تشویق کننده [یا هو کننده] استخدام شده
suppressive خنثی کننده اتش سرکوب کننده
stop order دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
astigmatizer وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
vibrator ارتعاش کننده نوسان کننده
striking force نیروی تک کننده یا کمین کننده
presentor ارائه کننده معرفی کننده
intermediary وساطت کننده مداخله کننده
spell binder مسحور کننده مجذوب کننده
cogitator اندیشه کننده مطالعه کننده
desolater ویران کننده متروک کننده
desolator ویران کننده متروک کننده
designative اشاره کننده تعیین کننده
favourer یاری کننده مساعدت کننده
intermediaries وساطت کننده مداخله کننده
whetstone تیز کننده تند کننده
supplicant درخواست کننده تضرع کننده
supplicants درخواست کننده تضرع کننده
venerator تکریم کننده ستایش کننده
homager تجلیل کننده کرنش کننده
gesticulant اشاره کننده وحرکت کننده
suberter سرنگون کننده تضعیف کننده
hanger اویزان کننده معلق کننده
contractive جمع کننده چوروک کننده
coordinator هم اهنگ کننده هماهنگ کننده
thwarter خنثی کننده مسدود کننده
the producer and the consumer تولید کننده و مصرف کننده
practicer تمرین کننده مشق کننده
modifiers اصلاح کننده تعدیل کننده
vibrators ارتعاش کننده نوسان کننده
corrupter فاسد کننده منحرف کننده
corruptor فاسد کننده منحرف کننده
trimmer دستکاری کننده صاف کننده
prosecutor پیگرد کننده تعقیب کننده
modifier اصلاح کننده تعدیل کننده
prosecutors پیگرد کننده تعقیب کننده
provisioner تدارک کننده تهیه کننده
hangers اویزان کننده معلق کننده
discriminant تفکیک کننده جدا کننده
insulator جدا کننده عایق کننده
lifter مرتفع کننده برطرف کننده
toaster سرخ کننده برشته کننده
diverting سرگرم کننده منحرف کننده
toasters سرخ کننده برشته کننده
oppressive خورد کننده ناراحت کننده
sniffy افهار تنفر کننده فن فن کننده
preventive حفافت کننده جلوگیری کننده
insulators جدا کننده عایق کننده
acknowledger تصدیق کننده قبول کننده
presenter ارائه کننده معرفی کننده
divider جدا کننده تقسیم کننده
accaimer هلهله کننده تحسین کننده
presenters ارائه کننده معرفی کننده
transmitters منتقل کننده مخابره کننده
modulator demodulator تلفیق کننده- تفکیک کننده
transmitter منتقل کننده مخابره کننده
fuel cooled oil cooler خنک کننده روغن که در ان ازسوخت بعنوان ماده خنک کننده استفاده میشود
skeletonizer تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
dragger شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
plasticizer ماده سخت کننده و کشدار کننده خرج انفجار یا خرج تلاش
procuring activity یکان تهیه کننده و تحویل دهنده اماد قسمت اماد کننده
agent authentication معرفی قسمت مخابره کننده اعلام معرف مخابره کننده
parity bit عدد یا علامت طراز کننده متعادل کننده عدد تعادل
component اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
components اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
user freindly اسان برای استفاده کننده ارتباط دوستانه با استفاده کننده سیستم محاسباتی که امکانات لازم برای توانایی هاو محدودیتهای اپراتور رافراهم می سازد
dismantling shot تیر قطعه قطعه کننده گلوله تخریب کننده
voltage stabilizer تثبیت کننده فشار الکتریکی تثبیت کننده ولتاژ
family محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
families محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
tipper کج کننده واژگون کننده
army component نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
stabilisers تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
requistioner قسمت درخواست کننده تهیه کننده درخواست
supporting arms نیروی پشتیبانی کننده یکانهای پشتیبانی کننده
stabilizer تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
flares گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
flare گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
negative true logic سیستمی منطقی که در ان یک ولتاژ بالا بیان کننده بیت صفرو یک ولتاژ پایین بیان کننده بیت یک میباشد
desiccant مواد خشک کننده گیاهان مواد شیمیایی خشک کننده روییدنیها
delay release sinker وسیله غوطه ور کننده مین زمانی غوطه ور کننده مین تاخیری
analysis staff ستاد تجزیه و تحلیل کننده گروه تجزیه و تحلیل کننده
radar picket ناو تقویت کننده رادار هواپیمای تقویت کننده رادار
component command قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
gyro repeater تکرار کننده سمت ژیروسکوپی ناو تکرار کننده سمت هدایت نجومی ناو
jumpers شوت کننده با پرش پرش کننده
jumper شوت کننده با پرش پرش کننده
out side دریافت کننده سرویس دریافت کننده سرویس اسکواش
deflective کج کننده
refuser رد کننده
catterer پچ پچ کننده
solvent اب کننده
commulator یک سو کننده
spurner رد کننده
squasher له کننده
benders خم کننده
deletive حک کننده
squelcher له کننده
ear-splitting کر کننده
bender خم کننده
repudiationist رد کننده
fluxing oil اب کننده
renunciant رد کننده
noncommittal رد کننده
syncopator غش کننده
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com