Dictiornary-Farsi | غیر رسمی از بین رفتن | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 204 (13 milliseconds)

English	Persian
bomb	غیر رسمی از بین رفتن
bombed	غیر رسمی از بین رفتن
bombed out	غیر رسمی از بین رفتن
bombs	غیر رسمی از بین رفتن


Other Matches

returned	گزارش رسمی مامورشهربانی یا سایر مامورین رسمی در جواب نامهای که دادگاه به ایشان نوشته کیفیت پیگرد را در پرونده بخصوصی سوال میکند
returns	گزارش رسمی مامورشهربانی یا سایر مامورین رسمی در جواب نامهای که دادگاه به ایشان نوشته کیفیت پیگرد را در پرونده بخصوصی سوال میکند
returning	گزارش رسمی مامورشهربانی یا سایر مامورین رسمی در جواب نامهای که دادگاه به ایشان نوشته کیفیت پیگرد را در پرونده بخصوصی سوال میکند
return	گزارش رسمی مامورشهربانی یا سایر مامورین رسمی در جواب نامهای که دادگاه به ایشان نوشته کیفیت پیگرد را در پرونده بخصوصی سوال میکند
officious	نیمه رسمی شبهه رسمی
reviewed	بازدید رسمی یاسان رسمی
reviewing	بازدید رسمی یاسان رسمی
officiary	مامور رسمی مقام رسمی
reviews	بازدید رسمی یاسان رسمی
review	بازدید رسمی یاسان رسمی
solemn form	در CL تصدیق وصیتنامه یا از طریق رسمی یعنی در دادگاه است یا ازطریق غیر رسمی یا عادی است که توسط دفاتر اسنادرسمی به عمل می اید
exchange devaluation	تنزل رسمی قیمت ارز تضعیف رسمی ارز
pussyfoot	دزدکی راه رفتن اهسته ودزدکی کاری کردن طفره رفتن
goose step	رژه رفتن بدون زانو خم کردن قدم اهسته رفتن
you have no option but to go	چارهای جز رفتن ندارید کاری جز رفتن نمیتوانیدبکنید
mouch	راه رفتن دولادولاراه رفتن
trotting	یورتمه رفتن صدای یورتمه رفتن اسب کودک
trotted	یورتمه رفتن صدای یورتمه رفتن اسب کودک
trot	یورتمه رفتن صدای یورتمه رفتن اسب کودک
trots	یورتمه رفتن صدای یورتمه رفتن اسب کودک
paraded	سان رفتن رژه رفتن محل سان
parades	سان رفتن رژه رفتن محل سان
parade	سان رفتن رژه رفتن محل سان
parading	سان رفتن رژه رفتن محل سان
formal	رسمی
institutional	رسمی
official	رسمی
solemn	رسمی
orthodox	رسمی
formmal	رسمی
talking to	سرزنش رسمی
official document	سند رسمی
talking-to	سرزنش رسمی
officialize	رسمی کردن
official religion	دین رسمی
official receipt	رسید رسمی
official rate	نرخ رسمی
noterial document	سند رسمی
prontonotary	سردفتراسناد رسمی
official gazette	روزنامه رسمی
official language	زبان رسمی
official meeting	ملاقات رسمی
official meeting	اجتماع رسمی
official deed	سند رسمی
official channels	طرق رسمی
official communications	ابلاغیه رسمی
official channels	مجاری رسمی
official authorities	مراجع رسمی
official prices	قیمتهای رسمی
official receiver	اعتصاب رسمی
official jurnal	روزنامه رسمی
function	ایین رسمی
free and easy <idiom>	غیر رسمی
Full dress. Formal dress.	لباس رسمی
throwaway	غیر رسمی
card-carrying	عضو رسمی
returns	گزارش رسمی
returning	گزارش رسمی
return	گزارش رسمی
vestment	لباس رسمی
tux	لباس رسمی
placard	پروانه رسمی
stand on ceremony <idiom>	رسمی بودن
functioned	ایین رسمی
functions	ایین رسمی
position	شغل رسمی
positioned	شغل رسمی
audience	ملاقات رسمی
officials	مقامات رسمی
returned	گزارش رسمی
placards	پروانه رسمی
formalised	رسمی کردن
formalises	رسمی کردن
semiofficial	نیمه رسمی
semiformal	نیمه رسمی
semi officially	بطورنیم رسمی
semi official	نیمه رسمی
missive	نامه رسمی
public submission	مناقصه رسمی
prothonotary	سردفتراسناد رسمی
note	نامه رسمی
notes	نامه رسمی
noting	نامه رسمی
smallage	کرفس رسمی
solemn form	طریقه رسمی
formalising	رسمی کردن
formalize	رسمی کردن
formalized	رسمی کردن
formalizes	رسمی کردن
formalizing	رسمی کردن
statute mile	مایل رسمی
state religion	مذهب رسمی
standard time	زمان رسمی
speedwell	سیزاب رسمی
audiences	ملاقات رسمی
officiously	بطورغیر رسمی
protests	واخواست رسمی
formal education	اموزش رسمی
formal group	گروه رسمی
officious	غیر رسمی
formal review	سان رسمی
pronouncement	اعلامیه رسمی
pronouncements	اعلامیه رسمی
career	دوره رسمی
missives	نامه رسمی
officiating	مقام رسمی
officiate	مقام رسمی
extra official	غیر رسمی
officiated	مقام رسمی
officiates	مقام رسمی
formal accountability	ذیحسابی رسمی
careered	دوره رسمی
careering	دوره رسمی
intrant	ورود رسمی
protest	واخواست رسمی
protest	اعتراض رسمی
protested	واخواست رسمی
protested	اعتراض رسمی
protesting	واخواست رسمی
protesting	اعتراض رسمی
protests	اعتراض رسمی
insigne	مدال رسمی
insigne	نشان رسمی
communique	ابلاغ رسمی
insignia	مدال رسمی
bonspiel	مسابقه رسمی
careers	دوره رسمی
official	عالیرتبه رسمی
official	موثق و رسمی
boarding call	بازدید رسمی
aregular cook	اشپز رسمی
insignia	نشان رسمی
hansard	مذاکرات رسمی
tuxedos	لباس رسمی
legalization	شناسایی رسمی
reprimands	توبیخ رسمی
letter de chancellerie	نامه رسمی
mare's tail	هپوریس رسمی
dress suit	لباس رسمی شب
cognizance	اخطار رسمی
nonformal	غیر رسمی
contracts under seal	عقد رسمی
reprimanding	توبیخ رسمی
asparagus	مارچوبهء رسمی
tuxedo	لباس رسمی
bank holidays	تعطیلات رسمی
driss uniform	لباس رسمی
formal review	بررسی رسمی
unofficial	غیر رسمی
informal	غیر رسمی
dress uniform	انیفرم رسمی
reprimanded	توبیخ رسمی
reprimand	توبیخ رسمی
canonical dress	لباس رسمی روحانیون
canonicals	لباس رسمی روحانیون
gravamen	شکایت رسمی شکوائیه
common law marriage	ازدواج غیر رسمی
starchy	شبیه نشاسته رسمی
dress uniform	لباس رسمی نظامی
full dress	بالباس تمام رسمی
government house	اقامتگاه رسمی فرماندار
bank rate of discount	نرخ رسمی تنزیل
gazette	مجله رسمی روزنامه
par	بهای رسمی سهم
notary public	دفتر اسناد رسمی
milkweed	پادزهر رسمی استبرق
memoire	نامه غیر رسمی
red carpet	تشریفات و احترامات رسمی
official oath	سوگند قانونی یا رسمی
notaries	سردفتر اسناد رسمی
notaries	سر دفتر اسناد رسمی
notary	سردفتر اسناد رسمی
notary	سر دفتر اسناد رسمی
dress shirt	پیراهن لباس رسمی
official visit	بازدید رسمی فرمانده
dress shirts	پیراهن لباس رسمی
bulletins	ابلاغیه رسمی بیانیه
bulletins	اگهی نامه رسمی
notary public	سردفتر اسناد رسمی
notary public's office	دفتر اسناد رسمی
jury	مقامات رسمی نافر
notarization	گواهی محضری و رسمی
juries	مقامات رسمی نافر
nonformal education	اموزش غیر رسمی
black tie	کت نیمه رسمی مردانه
nonconformists	مخالف کلیسای رسمی
nonconformist	مخالف کلیسای رسمی
bulletin	اگهی نامه رسمی
bulletin	ابلاغیه رسمی بیانیه
introductions	معرفی رسمی اشناسازی
officially represented	دارای نماینده رسمی
physician in ordinary	پزشک رسمی یا همیشگی
requisitioned	درخواست رسمی کردن
requisition	درخواست رسمی کردن
intrant	دخول رسمی وقانونی
vestment	لباس رسمی اسقف
visit of courtesy	بازدید رسمی نظامی
visitors	مهمان رسمی نظامی
morning dress	جامهی رسمی صبحگاهی
informality	غیر رسمی بودن

bomb