Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (15 milliseconds)
English
Persian
inconvertible
غیر قابل تغییر غیر قابل تسعیر
Other Matches
convertible
قابل تسعیر
convertibles
قابل تسعیر
convertible
قابل تسعیر و تبدیل
convertibles
قابل تسعیر و تبدیل
flexile
قابل تغییر قابل تطبیق
end strings
نخهای قابل تغییر کیسه لاکراس برای تغییر عمق ان
plastic
تغییر پذیر قابل تحول و تغییر
adobe type manager
استاندارد برای نوشتارهایی که اندازه شان قابل تغییر است که توسط System Apple و Windows Microsoft برای تقریبا تمام اندازه ها و قابل چاپ روی تمام چاپگرها ایجاد شده است
inexplicably
بطور غیر قابل توضیح چنانکه نتوان توضیح داد بطور غیر قابل تغییر
transmutative
قابل تغییر
displaceable
قابل تغییر
variative
قابل تغییر
transformative
قابل تغییر
effable
قابل تغییر
moveable
قابل تغییر
commutable
قابل تغییر
flexible
قابل تغییر
variant
قابل تغییر
changeable
قابل تغییر
alterable
قابل تغییر
streakiest
ناصاف قابل تغییر
streakier
ناصاف قابل تغییر
streaky
ناصاف قابل تغییر
ne varirtur
غیر قابل تغییر
flexibility
کش دار قابل تغییر
tranformable
قابل تغییر شکل
armature shifting motor
موتور با ارمیچر قابل تغییر
open policy
بیمه نامه قابل تغییر
alterable
آنچه قابل تغییر است
variable
آنچه قابل تغییر است
variables
آنچه قابل تغییر است
interchangeable
آنچه قابل تغییر است
exchangeable
آنچه قابل تغییر است
variable factors
عوامل قابل تغییر تولید
flexible
آنچه قابل تغییر است
hard
که قابل برنامه ریزی یا تغییر نیستند
hardest
که قابل برنامه ریزی یا تغییر نیستند
inelastic
غیر قابل انعطاف تغییر نا پذیر
protect
محل حافظه که قابل تغییر نیست
harder
که قابل برنامه ریزی یا تغییر نیستند
protecting
محل حافظه که قابل تغییر نیست
flexible
آرایهای که اندازه و حد آن قابل تغییر است
protects
محل حافظه که قابل تغییر نیست
variable
داده قابل تغییر , که نسبت به نوشتن محافظت نمیشود
variables
داده قابل تغییر , که نسبت به نوشتن محافظت نمیشود
gametophore
سلول تغییر یافته و منشعب جنسی قابل لقاح
read
وسیله یا مداری که داده ذخیره شده آن قابل تغییر نیست
machine address
تقدم یک فرایند که قابل تغییر توسط سیستم عامل نیست
planes
یک لایه از تصویر که مستقل از برنامه گرافیکی قابل تغییر باشد
planing
یک لایه از تصویر که مستقل از برنامه گرافیکی قابل تغییر باشد
planed
یک لایه از تصویر که مستقل از برنامه گرافیکی قابل تغییر باشد
hardwired program
برنامه کامپیوتری درون سخت افزار که قابل تغییر نیست
absolute address
تقدم یک فرایند که قابل تغییر توسط سیستم عامل نیست
plane
یک لایه از تصویر که مستقل از برنامه گرافیکی قابل تغییر باشد
protects
محل حافظه که قابل تغییر یا دستیابی بدون اجازه نیست
protect
محل حافظه که قابل تغییر یا دستیابی بدون اجازه نیست
protecting
محل حافظه که قابل تغییر یا دستیابی بدون اجازه نیست
reads
وسیله یا مداری که داده ذخیره شده آن قابل تغییر نیست
field
فضای ذخیره سازی یا نمایش که توسط کاربر قابل تغییر نیست
fielded
فضای ذخیره سازی یا نمایش که توسط کاربر قابل تغییر نیست
fields
فضای ذخیره سازی یا نمایش که توسط کاربر قابل تغییر نیست
wire
کامپیوتر به همراه برنامه نوشته در سخت افزار که قابل تغییر نیست
wires
کامپیوتر به همراه برنامه نوشته در سخت افزار که قابل تغییر نیست
recoverable item
وسیله قابل تعمیر و به کار انداختن وسایل قابل بازیابی
friendly front end
طرح نمایش یک برنامه که قابل استفاده و قابل فهم است
archival quality
مدت زمانی که یک کپی قابل ذخیره سازی است قبل از آنکه غیر قابل استفاده شود
presumptive instruction
دستور برنامه تغییر نکرده که پردازش میشود تا دستورات قابل اجرا را بدست آورد
escrow
سندرسمی که بدست شخص ثالثی سپرده شده وپس از انجام شرطی قابل اجرایا قابل اجرا یاقابل ابطال باشد
turing machine
مدل ریاضی یک وسیله که میتواند داده را بخواند و بنویسد بر یک نوار ذخیره سازی قابل کنترل با تغییر وضعیتهای داخلی آن
tenable
قابل مدافعه قابل تصرف
combustible
قابل سوزش قابل تراکم
sensible
قابل درک قابل رویت
presumable
قابل استنباط قابل استفاده
transferable
قابل واگذاری قابل انتقال
adducible
قابل اضهار قابل ارائه
achievable
قابل وصول قابل تفریق
elastic
قابل کش امدن قابل انعطاف
changeable
قابل تعویض قابل تبدیل
observable
قابل مشاهده قابل گفتن
thankworthy
قابل تشکر قابل شکر
presentable
قابل معرفی قابل ارائه
presentable
قابل نمایش قابل تقدیم
exigible
قابل تقاضا قابل ادعا
bilable
قابل رهایی قابل ضمانت
exigible
قابل مطالبه قابل پرداخت
capacity
حجمی که قابل تولید است یا حجم کاری که قابل انجام است
capacities
حجمی که قابل تولید است یا حجم کاری که قابل انجام است
fixes
داده نوشته شده روی فایل یا صفحه نمایش برای اطلاع رسانی یا بیان مشخصات و آنچه قابل تغییر توسط کاربر نیست
fix
داده نوشته شده روی فایل یا صفحه نمایش برای اطلاع رسانی یا بیان مشخصات و آنچه قابل تغییر توسط کاربر نیست
postscripts
زبان استاندارد شرح صفحه ساخت Adobe Systems. حاوی نوع نوشتاری انعط اف پذیر و قابل تغییر است و در چاپگرهای لیزری دیده میشود
postscript
زبان استاندارد شرح صفحه ساخت Adobe Systems. حاوی نوع نوشتاری انعط اف پذیر و قابل تغییر است و در چاپگرهای لیزری دیده میشود
visual display unit
ترمینال با یک صفحه نمایش و صفحه کلید که روی متن و گرافیک قابل نمایش و اطلاعات قابل وارد شدن هستند
visual display terminal
ترمینال با یک صفحه نمایش و صفحه کلید که روی متن و گرافیک قابل نمایش و اطلاعات قابل وارد شدن هستند
format
استفاده از فیلدهای نمایش محافظت شده برای نمایش حالت خالی یا صفحهای که قابل تغییر نیست ولی کاربر میتواند اطلاع وارد کند
formats
استفاده از فیلدهای نمایش محافظت شده برای نمایش حالت خالی یا صفحهای که قابل تغییر نیست ولی کاربر میتواند اطلاع وارد کند
floatable
قابل کلک رانی قابل کرجی رانی
indemonstrable
غیر قابل اثبات غیر قابل شرح
irrefrangible
غیر قابل شکستن غیر قابل غضب
indiscoverable
غیر قابل درک غیر قابل تشخیص
vendable
قابل فروش جنس قابل فروش
vendible
قابل فروش جنس قابل فروش
cleavable
قابل شکافته شدن قابل ورقه ورقه شدن
air transportable sonar
سونار مخصوص هواپیما سونار قابل حمل با هواپیما سونار قابل حمل هوایی
dissoluble
قابل حل
apt
قابل
incapable
نا قابل
soluble
قابل حل
thorough paced
قابل
solvable
قابل حل
good
قابل
capable
قابل
sensible
قابل حس
acceptor
قابل
ablest
قابل
abler
قابل
able
قابل
qualified
قابل
unifiable
قابل اتحاد
discriminable
قابل تمیز
dislikable
قابل تنفر
revolving
قابل تجدید
questionable
قابل تردید
discussable
قابل بحث
unifiable
قابل هم رنگی
defensible
قابل پدافند
discussible
قابل بحث
treatable
قابل بحث
trig
قابل اعتماد
utilizable
<adj.>
قابل مصرف
treatable
قابل درمان
vaporizable
قابل تبخیر
traversable
قابل عبور
questionable
قابل سوال
unlikely
قابل اعتراض
vibratile
قابل اهتزاز
voidable
<adj.>
قابل لغو
warrantable
قابل گواهی
willable
قابل اراده
willable
قابل اعمال
willable
قابل ارث
contemptuous
قابل تحقیر
appreciable
قابل تحسین
appreciably
قابل تحسین
tangible
قابل لمس
valid
قابل قبول
valid
قابل اطمینان
winnable
قابل فتح
insurable
قابل بیمه
wirable
قابل مخابره
distinguishable
قابل تمیز
expandable
قابل انبساط
certifiable
قابل تصدیق
certifiable
قابل تایید
observable
قابل مراعات
dislikeable
قابل تنفر
voidable
<adj.>
قابل ابطال
tangibly
قابل لمس
knowable
قابل دانستن
voidable
<adj.>
قابل فسخ
inspirable
قابل تنفس
worshipful
قابل پرستش
shippable
قابل ارسال
diminishable
قابل کاستن
suable
قابل پیگرد
submergible
قابل فروکردن در اب
respectable
قابل احترام
submersible
قابل شناوری
superimposable
قابل اضافه
superimposable
قابل تحمیل
superimposable
قابل تزاید
superposable
قابل انطباق
supportable
قابل تحمل
spareable
قابل امساک
supposable
قابل فرض
swimmable
قابل شناوری
extensible
قابل تمدید
statutable
قابل تقنین
reliable
قابل اطمینان
eligible
قابل انتخاب
diffusible
قابل انتشار
soiothfast
قابل اعتماد
negotiating
قابل انتقال
negotiates
قابل انتقال
negotiated
قابل انتقال
negotiate
قابل انتقال
soluble oil
روغن قابل حل
soundable
قابل ایجادصوت
extensile
قابل کشش
extensile
قابل بسط
dilatable
قابل اتساع
transmutative
قابل تبدیل
temptable
قابل اغوا
tractile
قابل کشش
expessible
قابل فهماندن
tractile
قابل اتساع
expessible
قابل بیان
expellable
قابل اخراج
translatable
قابل ترجمه
translatable
قابل تعبیر
discoverable
قابل کشف
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com