Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 207 (14 milliseconds)
English
Persian
incomputable
غیر قابل محاسبه
Search result with all words
accountable strength
استعداد قابل محاسبه
assemble capital stock
بقیه سرمایهای که به محض تقاضا قابل پرداخت است سرمایهای که بر مبنای ان مالیات محاسبه میشود
computable
آنچه قابل محاسبه است
conversion tables
جدول جستجو یا مجموعهای ازنتایج ذخیره شده که به سرعت با یک فرآیند قابل دستیابی هستند و نیازی به محاسبه نتیجه نیست
LUT
مجموعه نتایج ذخیره شده که به سرعت قابل دستیابی هستند توسط برنامه بدون نیاز به محاسبه هر نتیجه در صورت نیاز
translation tables
جدولهای جستجو یا مجموعه نتایج ذخیره شده که به سرعت توسط پردازنده قابل دستیابی هستند بدون نیاز به محاسبه نتیجه
Other Matches
flop
اندازه توان محاسبه در عملیات اعداد اعشاری که کامپیوتر هر ثانیه محاسبه میکند
flops
اندازه توان محاسبه در عملیات اعداد اعشاری که کامپیوتر هر ثانیه محاسبه میکند
flopping
اندازه توان محاسبه در عملیات اعداد اعشاری که کامپیوتر هر ثانیه محاسبه میکند
flopped
اندازه توان محاسبه در عملیات اعداد اعشاری که کامپیوتر هر ثانیه محاسبه میکند
mflops
اندازه سرعت محاسبه که به عنوان تعداد دستورات اعشاری که در ثانیه پردازش می شوند محاسبه میشود
computation of replacement factors
محاسبه عمر قانونی وسایل محاسبه زمان تعویض وسایل
slide rules
خط کش محاسبه
prediction
محاسبه
computation
محاسبه
computing
محاسبه
computations
محاسبه
slide rule
خط کش محاسبه
predictions
محاسبه
calculation
محاسبه
analysis
محاسبه
calculating machine
ماشین محاسبه
recalculation
تجدید محاسبه
compute
محاسبه کردن
engineer's scale
خط کش محاسبه مهندسی
predicted
محاسبه شده
design
طرح و محاسبه
unit of account
واحد محاسبه
designs
طرح و محاسبه
computed
محاسبه کردن
computes
محاسبه کردن
calculation sheet
برگ محاسبه
calculating factor
ضریب محاسبه
calk
محاسبه کردن
cam calculation
محاسبه کرو
calculated field
فیلد محاسبه
design load
بارمبنای محاسبه
computation
نتیجه محاسبه
uncomputable
محاسبه ناپذیر
computations
نتیجه محاسبه
accounting price
قیمت محاسبه
miscalculations
محاسبه اشتباه
computational
مربوط به یک محاسبه
account
محاسبه نمودن
nautical slide rule
خط کش محاسبه دریایی
computability
قابلیت محاسبه
computational
اشتباه در محاسبه
computable
محاسبه پذیر
approximation
محاسبه ملایم
miscalculation
محاسبه اشتباه
approximations
محاسبه ملایم
double counting
محاسبه مضاعف
arithmetic unit
واحد محاسبه
dyscalculia
محاسبه پریشی
computations
نتیجه شمارش محاسبه
optimal recalculation
محاسبه مجدد بهینه
miscalculating
اشتباه محاسبه کردن
reculaulation order
تنظیم محاسبه مجدد
miscalculates
اشتباه محاسبه کردن
automatic recalculation
محاسبه مجدد خودکار
miscalculated
اشتباه محاسبه کردن
miscalculate
اشتباه محاسبه کردن
computation
نتیجه شمارش محاسبه
calculated altitude
ارتفاع محاسبه شده
computing
سرعت محاسبه یک کامپیوتر
ration factor
ضریب محاسبه جیره
computed goto
جهش بر مبنای محاسبه
tallied
محاسبه چوب خط زدن
evaluating
محاسبه یک مقدار یا کمیت
column wise recalculation
محاسبه مجدد ستونی
evaluates
محاسبه یک مقدار یا کمیت
evaluated
محاسبه یک مقدار یا کمیت
computed price
قیمت محاسبه شده
evaluate
محاسبه یک مقدار یا کمیت
predicted
از قبل محاسبه شده
load adjuster
خط کش محاسبه برایند بارهواپیما
recalculation method
روش محاسبه عدد
row wise recalculation
محاسبه مجدد سطری
integral calculus
محاسبه انتگرال
[ریاضی]
natural recalculation
محاسبه مجدد طبیعی
computable function
تابع محاسبه پذیر
collapse design
محاسبه در محیط خمیری
tallies
محاسبه چوب خط زدن
tally
محاسبه چوب خط زدن
manual recalculation
محاسبه مجدد دستی
tallying
محاسبه چوب خط زدن
background recalculation
محاسبه مجدد پس زمینه
friendly front end
طرح نمایش یک برنامه که قابل استفاده و قابل فهم است
recoverable item
وسیله قابل تعمیر و به کار انداختن وسایل قابل بازیابی
date of acquisition
از آن به بعد استهلاک محاسبه میشود
basis of freight
پایه محاسبه هزینه حمل
computing sight
وسیله محاسبه عناصر تیر
compute
انجام محاسبه به ویژه با کامپیوتر
computer generations
روش معرفی پیشرفتها در محاسبه
long run period
دوران محاسبه بلند مدت
algorithms
محاسبه عددی حساب رقومی
algorithm
محاسبه عددی حساب رقومی
strategically
<adv.>
طرح ریزی
[محاسبه]
شده
evaluations
عمل محاسبه یک مقدار یا کمیت
evaluation
عمل محاسبه یک مقدار یا کمیت
elastic design
طرح و محاسبه در محیط ارتجاعی
box
مربع روی ورقه محاسبه
computed
انجام محاسبه به ویژه با کامپیوتر
ration basis
مبنای محاسبه جیره غذایی
measure
روش محاسبه اندازه یا کمیت
design for flexture and shear
طرح و محاسبه از نظرخمیدگی و برش
ration cycle
سیکل محاسبه جیره 42ساعته
computes
انجام محاسبه به ویژه با کامپیوتر
boxes
مربع روی ورقه محاسبه
interpolations
محاسبه مقادیر واسط بین دو نقط ه
scaling law
ضریب محاسبه قدرت بمب اتمی
basket purchase
خرید کلی بدون محاسبه جزئیات
ration scale
مقیاس یا مبنای محاسبه جیره غذایی
interpolation
محاسبه مقادیر واسط بین دو نقط ه
archival quality
مدت زمانی که یک کپی قابل ذخیره سازی است قبل از آنکه غیر قابل استفاده شود
margins
تعداد اشتباهات که در متن یا محاسبه پذیرفته میشود
stroke play
مسابقه گلف با محاسبه مجموع ضربههای یک بازیگر
percentile
محاسبه شده بقرار هر صدی برحسب درصد
margin
تعداد اشتباهات که در متن یا محاسبه پذیرفته میشود
current purchasing power
حسابداری که در ان نرخهای جاری مبنای محاسبه میباشند
escrow
سندرسمی که بدست شخص ثالثی سپرده شده وپس از انجام شرطی قابل اجرایا قابل اجرا یاقابل ابطال باشد
freight tonne
فرفیت باربری به واحد تن محاسبه نرخ حمل براساس تن
expansion
افزایش درتوان محاسبه و اندازه فضای ذخیره سازی
unary operation
عملیات محاسبه روی یک عملوند مثل عمل منط قی NOT
reboot
بار کردن مجدد سیستم عامل در حین محاسبه
fit
محاسبه منحنی ای که تقریباگ تعداد نقاط یا داده را تقریب می زند
brake mean effective pressure
مقدار محاسبه شده متوسط فشار در سیلندر در مرحله قدرت
unliquidated damages
خسارتهایی که نحوه محاسبه و پرداخت انها در قرارداد ذکرنشده است
precedence
قوانین محاسباتی برای بیان نحوه محاسبه عملیات ریاضی
fits
محاسبه منحنی ای که تقریباگ تعداد نقاط یا داده را تقریب می زند
fittest
محاسبه منحنی ای که تقریباگ تعداد نقاط یا داده را تقریب می زند
liquidated damages
خسارتی که نحوه محاسبه و پرداخت ان در قرارداد ذکر گردیده است
leave year
سال کار بدون محاسبه ایام مرخصی یا ترک خدمت
relative
پاسهای مرتب که به نرم افزارکامپیوترامکان محاسبه زمان حقیقی میدهد
averages
میانگین ناشی از محاسبه چندین عامل که ارزشی بیشتر از سایرین دارد
averaging
میانگین ناشی از محاسبه چندین عامل که ارزشی بیشتر از سایرین دارد
arithmetic logic unit
بخشی از CPU که عملیات محاسباتی را انجام میدهد واحد محاسبه و منطق
backwards
روشی در هوش مصنوعی برای محاسبه هدف از بین چندین قانون
average
میانگین ناشی از محاسبه چندین عامل که ارزشی بیشتر از سایرین دارد
design maximum weight
حداکثر وزن محاسبه شدهای برای اعمال تنش به ساختمان هواپیما
profit centre
قسمتی از سازمان که مسئولیت محاسبه هزینه هاو درامدها را به عهده دارد
size
محاسبه منبع موجود و منابع لازم برای انجام کار خاص
backward
روشی در هوش مصنوعی برای محاسبه هدف از بین چندین قانون
sizes
محاسبه منبع موجود و منابع لازم برای انجام کار خاص
keystroke
شمارش انتخابهای کلید انجام شده برای محاسبه هزینه تایپ
averaged
میانگین ناشی از محاسبه چندین عامل که ارزشی بیشتر از سایرین دارد
parallels
کامپیوتر با یک یا چند واحد محاسبه و منط قی که امکان پردازش موازی را فراهم میکند
MIP mapping
روش محاسبه پیکس ها در یک تصور برای بدست آوردن فاصله شی از دید بیننده
parallelled
کامپیوتر با یک یا چند واحد محاسبه و منط قی که امکان پردازش موازی را فراهم میکند
interference
محاسبه داده طبق میدانهای مغناطسی که به صورت الکتریکی تولید شده اند
parallel
کامپیوتر با یک یا چند واحد محاسبه و منط قی که امکان پردازش موازی را فراهم میکند
paralleled
کامپیوتر با یک یا چند واحد محاسبه و منط قی که امکان پردازش موازی را فراهم میکند
paralleling
کامپیوتر با یک یا چند واحد محاسبه و منط قی که امکان پردازش موازی را فراهم میکند
parallelling
کامپیوتر با یک یا چند واحد محاسبه و منط قی که امکان پردازش موازی را فراهم میکند
presumable
قابل استنباط قابل استفاده
observable
قابل مشاهده قابل گفتن
changeable
قابل تعویض قابل تبدیل
sensible
قابل درک قابل رویت
flexile
قابل تغییر قابل تطبیق
bilable
قابل رهایی قابل ضمانت
adducible
قابل اضهار قابل ارائه
tenable
قابل مدافعه قابل تصرف
presentable
قابل معرفی قابل ارائه
combustible
قابل سوزش قابل تراکم
transferable
قابل واگذاری قابل انتقال
exigible
قابل تقاضا قابل ادعا
exigible
قابل مطالبه قابل پرداخت
achievable
قابل وصول قابل تفریق
presentable
قابل نمایش قابل تقدیم
elastic
قابل کش امدن قابل انعطاف
thankworthy
قابل تشکر قابل شکر
geometry processing
فرآیندی که نیاز به محاسبه سه مختصات z,y,x دارد از یک شی سه بعدی تا روی صفحه نمایش داده شود
DX
پسوند پس از شماره مدل پردازنده intel برای بیان وجود واحد محاسبه اعشاری
capacities
حجمی که قابل تولید است یا حجم کاری که قابل انجام است
capacity
حجمی که قابل تولید است یا حجم کاری که قابل انجام است
calculates
فیلدی در یک رکورد پایگاه داده ها که حاوی نتیجه محاسبه انجام شده روی سایر فیلدهاست
calculated
فیلدی در یک رکورد پایگاه داده ها که حاوی نتیجه محاسبه انجام شده روی سایر فیلدهاست
heaps
مجموعهای از مکانهای ذخیره که یک برنامه میتواند جهت محاسبه به عاریه گرفته شود و سپس برگرداند
heaping
مجموعهای از مکانهای ذخیره که یک برنامه میتواند جهت محاسبه به عاریه گرفته شود و سپس برگرداند
heap
مجموعهای از مکانهای ذخیره که یک برنامه میتواند جهت محاسبه به عاریه گرفته شود و سپس برگرداند
calculate
فیلدی در یک رکورد پایگاه داده ها که حاوی نتیجه محاسبه انجام شده روی سایر فیلدهاست
alu
Unit Logic Arithmetic بخشی از CPU که عملیات محاسباتی را انجام میدهد واحد محاسبه و منطق
processor bound
اشاره به فرایندهایی میکندکه به محض استفاده از واحدپردازش مرکزی جهت اجرای پردازش یا محاسبه حقیقی سرعتش کم میشود
number cruncher
یک برنامه یا کامپیوتر که برای انجام مقادیر بزرگی ازمحاسبه و سایر دستکاریهای عددی طراحی شده است محاسبه
visual display unit
ترمینال با یک صفحه نمایش و صفحه کلید که روی متن و گرافیک قابل نمایش و اطلاعات قابل وارد شدن هستند
visual display terminal
ترمینال با یک صفحه نمایش و صفحه کلید که روی متن و گرافیک قابل نمایش و اطلاعات قابل وارد شدن هستند
tweening
محاسبه تصاویر میانی که از تصویر ابتدایی شروع تا تصویر دیگر برسد
clearing a bill
محاسبه سر رسید برات پرداخت مبلغ برات و تصفیه حساب مربوط به ان
paged address
آدرس حافظه فیزیکی موجود که از ادرس منط قی و ادرس صفحه محاسبه میشود
combinatorics
محاسبه تعداد موارد یکسان تعداد راههای انجام یک کار ترکیب شناسی
fallout prediction
محاسبه میزان ریزش اتمی پیش بینی ریزش
background
امکانی که به کاربر داده میشود تا داده جدید را در حسن محاسبه مجدد عبارت وارد کند
backgrounds
امکانی که به کاربر داده میشود تا داده جدید را در حسن محاسبه مجدد عبارت وارد کند
trend line
یک بسط محاسبه شده از سری داده به منظور پیش بینی خط سیرهای ورای داده معلوم
arc elasticity of demand
عبارت از کشش تقاضا بین دو نقطه روی منحنی تقاضا که بوسیله فرمول زیر محاسبه میشود :
prediction
از قبل پیش بینی کردن محاسبه کردن
cpu
واحد محاسبه و منط ق و واحد ورودی / خروجی
A clear conscience fears no accusation
<proverb>
آن را که حساب پاک است از محاسبه چه باک است
predictions
از قبل پیش بینی کردن محاسبه کردن
irrefrangible
غیر قابل شکستن غیر قابل غضب
indemonstrable
غیر قابل اثبات غیر قابل شرح
indiscoverable
غیر قابل درک غیر قابل تشخیص
inconvertible
غیر قابل تغییر غیر قابل تسعیر
floatable
قابل کلک رانی قابل کرجی رانی
plastic analysis
محاسبه درمحیط خمیری روش واکافت خمیری فراکافت خمیری
adobe type manager
استاندارد برای نوشتارهایی که اندازه شان قابل تغییر است که توسط System Apple و Windows Microsoft برای تقریبا تمام اندازه ها و قابل چاپ روی تمام چاپگرها ایجاد شده است
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com