English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English Persian
nemo tenetur ad impossible غیر ممکن وادارکرد
Other Matches
perpetuting testtimony تاسیسی که به وسیله ان شهادتی که ممکن است بعدا" به ان استناد لازم شود و در عین حال ممکن است بعدا" ممکن الحصول نباشد حفظ میشود
armistise متارکه جنگ عبارت است از توقف عملیات جنگی با موافقت طرفین محاربه اتش بس ممکن است کامل یعنی شامل کلیه عملیات جنگی و در جمیع میدانهای نبرد باشد و نیز ممکن است محلی یعنی فقط مربوط به قسمت معینی از میدان جنگ وبه مدت محدود باشد
conceivable ممکن
feasible <adj.> ممکن
makable [spv. makeable] <adj.> ممکن
makeable <adj.> ممکن
possible [doable, feasible] <adj.> ممکن
practicable <adj.> ممکن
doable <adj.> ممکن
contrivable <adj.> ممکن
achievable <adj.> ممکن
manageable <adj.> ممکن
feasible ممکن
posse ممکن
thinkable ممکن
posses ممکن
executable <adj.> ممکن
makable <adj.> ممکن
possible ممکن
workable <adj.> ممکن
impossible غیر ممکن
as far as possible هر چه ممکن است
possible capacity گنجایش ممکن
probable error خطای ممکن
interactive را ممکن میکند
ternary با سه حالت ممکن
to be posible ممکن بودن
possibility چیز ممکن شق
possibilities چیز ممکن شق
perhaps ممکن است
perchance ممکن است
available ممکن الحصول
multilevel با مقادیر ممکن
warnings توجه به خط ر ممکن
warning توجه به خط ر ممکن
unfeasible <adj.> غیر ممکن
inexecutable <adj.> غیر ممکن
impracticable <adj.> غیر ممکن
mayhap ممکن است
legs مسیر ممکن در یک تابع
feasible solutions راه حلهای ممکن
an impossible act کار غیر ممکن
minimise کوچک کردن تا حد ممکن
may ممکن است میتوان
to the nth degree <idiom> بالاترین وجه ممکن
pron to با حداکثر سرعت ممکن
as much as possible هر قدر ممکن است
i may go ممکن است بروم
leg مسیر ممکن در یک تابع
probable error خطای ممکن [ریاضی]
Excuse me. May I get by? ببخشید. ممکن است رد شوم؟
ambiguous آنچه دو معنای ممکن دارد
perhaps you have seen it ممکن است انرادیده باشید
Can you help me? ممکن است کمکم کنید؟
ramp weight حداکثر وزن ممکن هواپیما
ultimate strength حاصلضرب بیشترین بار ممکن
Could you bring me ... ? ممکن است ... برایم بیاورید؟
may i go yes you may ایا ممکن است من بروم
he may come late ممکن است دیر بیاید
WI'll you give the car a wash (wash – down) please. ممکن است لطفا" اتوموبیل رابشوئید
Can you help me with my luggage? ممکن است بارم را حمل کنید؟
ccd که دستیابی ترتیبی یا تصادفی را ممکن می کنند
boolean operation یکی از دو مقدار ممکن درست یا نادرست
Can you tell me where ... is? آیا ممکن است به من بگویید ... کجاست؟
May I park there? ممکن است اینجا پارک کنم؟
phoneme که ممکن است کلمهای را ایجاد کند
bistable که در موقعیت ممکن روشن و خاموش دارد
bifurcation سیستمی که در آن فقط دو نتیجه ممکن است
contingencies چیزی که دراینده ممکن است رخ دهد
contingency چیزی که دراینده ممکن است رخ دهد
Can you give me an estimate? ممکن است یک برآورد هزینه به من بدهید؟
mesh هر سیستم با دو یا چند مسیر ممکن در هر اتصال
Can you lend me ... آیا ممکن است ... را به من امانت بدهید؟
meshing هر سیستم با دو یا چند مسیر ممکن در هر اتصال
meshes هر سیستم با دو یا چند مسیر ممکن در هر اتصال
it is not p to climb it نمیتوان از ان بالارفت بالارفتن از ان ممکن نیست
Can you give me the key, please? لطفا ممکن است کلید را به من بدهید؟
May I have an iron? ممکن است یک اتو برایم بیاورید؟
May I have an ashtray? ممکن است یک زیرسیگاری برایم بیاورید؟
Could you put us up for the night ? ممکن است شب را اینجا منزل کنیم ؟
May I have my bill, please? ممکن است لطفا صورتحسابم را بیاورید؟
May I have a blanket? ممکن است یک پتو برایم بیاورید؟
Would you wait for me, please? ممکن است لطفا منتظرم باشید؟
By hook or by crook. somehow. هر جوری شده ( بهر طریق ممکن )
you have perhaps seen it ممکن است انرا دیده باشید
Would you mind filling in this registration form? آیا ممکن است این فرم را پر کنید؟
Can you get it repaired? آیا ممکن است آن را بدهید تعمیر کنند؟
three state logic دروازه منط قی یا IC که سه وضعیت خروجی ممکن دارد
full rubber حرکت هریک از این سطوح تااخرین حد ممکن
May I have some soap? ممکن است چند تا صابون برایم بیاورید؟
i speak under correction انچه می گویم ممکن است درست نباشد
give a catch زدن ضربهای که ممکن است بل گرفته شود
May I have a bath towel? ممکن است یک حوله حمام برایم بیاورید؟
Could you drive more slowly, please? ممکن است لطفا کمی آهسته تر برانید؟
Could we have a fork please? ممکن است لطفا یک چنگال برایمان بیاورید؟
Could we have a table in the corner? آیا ممکن است میز ما در گوشه باشد؟
May I change this? آیا ممکن است این را عوض کنم؟
She has everything a woman can wish for. اوتمام چیزهایی را که یک زن ممکن است آرزوکند دارد
May I have some ...? آیا ممکن است کمی ... برایم بیاورید؟
May I have a word with you? ممکن است دو کلمه حرف با شما بزنم ؟
Can you send a breakdown lorry, please? آیا ممکن است لطفا یک جرثقیل بفرستید؟
Will you tell me when to get off? ممکن است به من بگویید چه موقع پیاده شوم؟
optimize کار کردن چیزی با حداکثر کارایی ممکن
May I have some ...? آیا ممکن است مقداری ... برایم بیاورید؟
Can you send a mechanic, please? آیا ممکن است لطفا یک یک مکانیک بفرستید؟
Could we have a plate please? ممکن است لطفا یک بشقاب برایمان بیاورید؟
Can you serve me immediately? آیا ممکن است غذایم را فورا بیاورید؟
Could we have a table outside? آیا ممکن است میز ما بیرون باشد؟
Can you help me with my luggage? ممکن است اسباب و اثاثیه ام را حمل کنید؟
an accessible place جایی که راه یافتن بدان ممکن است
capacity انجام دادن هر مقدار کار که ممکن است
capacities انجام دادن هر مقدار کار که ممکن است
paths مسیر ممکن یا مجموعه رویدادها یا دستورات در اجرای یک برنامه
path مسیر ممکن یا مجموعه رویدادها یا دستورات در اجرای یک برنامه
Could you check the tyre pressure? آیا ممکن است باد تایر را کنترل کنید؟
Would you change the tyre please? آیا ممکن است لطفا لاستیک را عوض کنید؟
Could we have a table by the window? آیا ممکن است میز ما کنار پنجره باشد؟
May I have the drink list, please? ممکن است لطفا صورت نوشیدنیها را برایم بیاورید؟
Could we have a napkin please? ممکن است لطفا یک دستمال سفره برایمان بیاورید؟
Could we have some matches please? ممکن است لطفا چند تا کبریت برایمان بیاورید؟
Could you help me carry my luggage? ممکن است در حمل اسباب و اثاثیه ام به من کمک کنید؟
Could you move the table a little bit ? ممکن است این میز راقدری تکان بدهی ؟
May I trouble you to pass the salt please. ممکن است بی زحمت حرف نزنی ( درمقام طعنه )
table لیست تمام رویدادها و وضعیتهای ممکن که می توانند رخ دهند.
tabled لیست تمام رویدادها و وضعیتهای ممکن که می توانند رخ دهند.
Can I have some more ...? آیا ممکن است کمی دیگر ... برایم بیاورید؟
tables لیست تمام رویدادها و وضعیتهای ممکن که می توانند رخ دهند.
tabling لیست تمام رویدادها و وضعیتهای ممکن که می توانند رخ دهند.
Would you call the head waiter, please? لطفا ممکن است مسئول سرپیشخدمت را صدا کنید؟
May I have the menu, please? ممکن است لطفا صورت غذا را برایم بیاورید؟
Could we have a table on the terrace? آیا ممکن است میز ما روی تراس باشد؟
concentrator گرهای که دسترسی را از یک یا چند ایستگاه به شبکه ممکن می سازد
Would you change the lamp please? آیا ممکن است لطفا لامپ را عوض کنید؟
May I have some hangers? ممکن است چند تا چوب لباسی برایم بیاورید؟
Will you have our luggage sent up? آیا ممکن است اسباب و اثاثیه من را بالا بفرستید؟
Could you put a cot in the room? آیا ممکن است یک تختخواب بچه در اتاق بگذارید؟
Would you post this for me, please? ممکن است لطفا این را برای من پست کنید؟
May I have some toiletpaper? ممکن است چند تا کاغذ توالت برایم بیاورید؟
branchpoint نقط های در برنامه که در آن ممکن است جهش رخ دهد
Could you put an extra bed in the room? آیا ممکن است یک تخت اضافه در اتاق بگذارید؟
back level نمونه اولیه محصول که ممکن است توابعی را پشتیبانی نکند
Could we have a table in the non-smoking section? آیا ممکن است میز ما در قسمت غیر سیگاری ها باشد؟
maximised به اخرین درجه ممکن افزایش دادن بحد اعلی رساندن
But his body was eventually recovered. اما ممکن بود او [مرد] فقط مرده بازیافته شود.
Could we have a plate for the child? آیا ممکن است بشقابی برای بچه مان به ما بدهید؟
maximizing به اخرین درجه ممکن افزایش دادن بحد اعلی رساندن
prohibitive tax مالیات گزافی که صدور یاورود کالا را غیر ممکن می سازد
maximize به اخرین درجه ممکن افزایش دادن بحد اعلی رساندن
maximizes به اخرین درجه ممکن افزایش دادن بحد اعلی رساندن
maximising به اخرین درجه ممکن افزایش دادن بحد اعلی رساندن
maximises به اخرین درجه ممکن افزایش دادن بحد اعلی رساندن
rated through put ماکزیمم توان عملیاتی ممکن برای یک دستگاه داده پردازی
maximized به اخرین درجه ممکن افزایش دادن بحد اعلی رساندن
channels اتصال بین یک پردازنده و یک رسانه جانبی که انتقال داده را ممکن می سازد
Can you show me on the map where I am? آیا ممکن است به من روی نقشه نشان بدهید که کجا هستم؟
channelled اتصال بین یک پردازنده و یک رسانه جانبی که انتقال داده را ممکن می سازد
dense binary code کدی که تمام حالتهای ممکن الگوی دودوئی در ان بکار برده میشود
defensive computing روش برنامه سازی که همه نوع خطای ممکن را در نظر می گیرد
symbolic برنامه رفع اشکال که نمایش نشانهای متغیرها و محل ها را هم ممکن می سازد
symbolically برنامه رفع اشکال که نمایش نشانهای متغیرها و محل ها را هم ممکن می سازد
limit load بیشترین باری که ممکن است در حالتی بر یک جزء یا قطعه وارد شود
frustrations غیر ممکن شدن اجرای قراردادبه دلیل دخالت وقایع غیرمترقبه
petitioning creditor بستانکاری که به دادگاه اعلام میکند که ممکن است مدیون ورشکسته باشد
frustration غیر ممکن شدن اجرای قراردادبه دلیل دخالت وقایع غیرمترقبه
sedans اتومبیل مسافرتی که ممکن است با تغییراتی برای مسابقه اماده شود
sedan اتومبیل مسافرتی که ممکن است با تغییراتی برای مسابقه اماده شود
channel اتصال بین یک پردازنده و یک رسانه جانبی که انتقال داده را ممکن می سازد
supervening impossibility of performance غیر ممکن شدن اجرای قراردادبه دلیل دخالت وقایع غیرمترقبه
channeled اتصال بین یک پردازنده و یک رسانه جانبی که انتقال داده را ممکن می سازد
channeling اتصال بین یک پردازنده و یک رسانه جانبی که انتقال داده را ممکن می سازد
truth table روش بیان تابع منط ق به عنوان خروجی یک مجموعه ورودیهای ممکن
diplexer وسیلهای که استفاده از یک انتن را بصورت همزمان یامجزا توسط دو فرستنده ممکن میسازد
switch نقط های در برنامه کامپیوتری که کنترل از آن به یکی از چند انتخاب ممکن می رود
switches نقط های در برنامه کامپیوتری که کنترل از آن به یکی از چند انتخاب ممکن می رود
irrationlism اصول عقایدکسانی که رسیدن به مرحله یقین را از طریق اشراق والهام ممکن می دانستند
The culpable action may be done wilfully or by negligence. عمل قابل مجازات ممکن است آگاهانه یا با سهل انگاری انجام شود.
relief hole سوراخی در ورقههای فلزی که تلاقی دو خم را بدون تاب برداشتن صفحه ممکن میسازد
users یکی از دو حالت ممکن برا ی اجرا برنامه چندرسانهای ولی عدم تغییر آن
user یکی از دو حالت ممکن برا ی اجرا برنامه چندرسانهای ولی عدم تغییر آن
switched نقط های در برنامه کامپیوتری که کنترل از آن به یکی از چند انتخاب ممکن می رود
Would you let me know before we get to Durham? ممکن است خواهش کنم قبل از رسیدن به شهر دورهام مرا خبر کنید؟
hazards طراحی تابع منط قی که تمام اشکالات ممکن و راه حل آنها را در نظر گرفته است
hazarded طراحی تابع منط قی که تمام اشکالات ممکن و راه حل آنها را در نظر گرفته است
hazard طراحی تابع منط قی که تمام اشکالات ممکن و راه حل آنها را در نظر گرفته است
absorptive terrace این تراس معمولا به منظورنگهداری و پخش اب دربیشترین سطح ممکن طرح وساخته میشود
hazarding طراحی تابع منط قی که تمام اشکالات ممکن و راه حل آنها را در نظر گرفته است
prolixity بی ربط یاغیرلازم در اقرارنامه یااستشهادیه که ممکن است انرا از عداد دلایل خواهان خارج کند
super- پیشرفت در سیستم نمایش گرافیکی استاندارد VGAکه renolution تا x پیکسل با میلیون ها رنگ را ممکن می سازد
sense switch سوئیچ حساس کنسول کامپیوتری که ممکن است یک برنامه برای پاسخ گیری به ان سیگنال بفرستد
intervener در CL علت وروددعوی ثالث ممکن است نفع شخصی یا لزوم حفظ منافع جامعه باشد
aristocracies حکومت اشراف که اشرافیت ایشان ممکن است ازامتیازات مالی یا نظامی یااجتماعی و تربیتی خاص باشد
aristocracy حکومت اشراف که اشرافیت ایشان ممکن است ازامتیازات مالی یا نظامی یااجتماعی و تربیتی خاص باشد
channel اتصال مستقیم بین کانالهای اصل ورودی / خروجی در کامپیوتر تا ارسال داده با سرعت زیاد را ممکن کند
adjudicating تشخیص برنده دریک بازی نیمه تمام باتوجه به بهترین حرکات ممکن طرفین توسط داور ذی صلاح
adjudicates تشخیص برنده دریک بازی نیمه تمام باتوجه به بهترین حرکات ممکن طرفین توسط داور ذی صلاح
adjudicated تشخیص برنده دریک بازی نیمه تمام باتوجه به بهترین حرکات ممکن طرفین توسط داور ذی صلاح
adjudicate تشخیص برنده دریک بازی نیمه تمام باتوجه به بهترین حرکات ممکن طرفین توسط داور ذی صلاح
channels اتصال مستقیم بین کانالهای اصل ورودی / خروجی در کامپیوتر تا ارسال داده با سرعت زیاد را ممکن کند
channelled اتصال مستقیم بین کانالهای اصل ورودی / خروجی در کامپیوتر تا ارسال داده با سرعت زیاد را ممکن کند
channeling اتصال مستقیم بین کانالهای اصل ورودی / خروجی در کامپیوتر تا ارسال داده با سرعت زیاد را ممکن کند
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com