Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (38 milliseconds)
English
Persian
write protect
غیر ممکن کردن نوشتن روی فلاپی دیسک یا با حرکت دادن قسمت حفافت در مقابل نوشتن
Other Matches
write protect
قسنت کوچکی در فلاپی دیسک که حرکت داده شود مانع هر گونه نوشتن یا پاک کردن دیسک میشود
parked
حرکت دادن نوک خواندن /نوشتن درایو دیسک سخت روی نقط های از دیسک که دادهای ذخیره نشده است
parks
حرکت دادن نوک خواندن /نوشتن درایو دیسک سخت روی نقط های از دیسک که دادهای ذخیره نشده است
park
حرکت دادن نوک خواندن /نوشتن درایو دیسک سخت روی نقط های از دیسک که دادهای ذخیره نشده است
DVD
درایو دیسک DVD که به کاربر امکان نوشتن , پاک کردن و نوشتن مجدد داده روی دیسک DVD میدهد
activities
چراغ یا LED کوچکی که در مقابل دیسک درایو یا کامپیوتر قرار دارد که بیان میکند چه زمان دیسک درایو مشغول خواندن از یا نوشتن بر دیسک است
activity
چراغ یا LED کوچکی که در مقابل دیسک درایو یا کامپیوتر قرار دارد که بیان میکند چه زمان دیسک درایو مشغول خواندن از یا نوشتن بر دیسک است
head
دیسک مخصوص برای تمیز کردن نوک خواندن / نوشتن دیسک
centered
قرار دادن مناسب نوک خواندن / نوشتن روی دیسک مغناطیسی یا نوار
centers
قرار دادن مناسب نوک خواندن / نوشتن روی دیسک مغناطیسی یا نوار
center
قرار دادن مناسب نوک خواندن / نوشتن روی دیسک مغناطیسی یا نوار
centre
قرار دادن مناسب نوک خواندن / نوشتن روی دیسک مغناطیسی یا نوار
centred
قرار دادن مناسب نوک خواندن / نوشتن روی دیسک مغناطیسی یا نوار
scrawled
با شتاب نوشتن خرچنگ قورباغهای نوشتن نامرتب وغیر استادانه نقاشی کردن
scrawl
با شتاب نوشتن خرچنگ قورباغهای نوشتن نامرتب وغیر استادانه نقاشی کردن
scrawling
با شتاب نوشتن خرچنگ قورباغهای نوشتن نامرتب وغیر استادانه نقاشی کردن
scrawls
با شتاب نوشتن خرچنگ قورباغهای نوشتن نامرتب وغیر استادانه نقاشی کردن
write protect ring
حلقه حفافت از نوشتن
passed
عمل حرکت دادن تمام طول نوار مغناطیسی روی نوکهای خواندن /نوشتن
passes
عمل حرکت دادن تمام طول نوار مغناطیسی روی نوکهای خواندن /نوشتن
pass
عمل حرکت دادن تمام طول نوار مغناطیسی روی نوکهای خواندن /نوشتن
exchangeable
درایو دیسک با پوش قابل حرکت . در مقابل دیسک ثابت
write protect notch
شکاف حفافت از نوشتن بریدگی محافظ
arm
وسیله مکانیکی در درایو دیسک برای مکان دهی به نوک خواندن / نوشتن روی شیار مناسب از دیسک
flying head
نوک خواندن / نوشتن دیسک سخت که به صورت حلقهای است و بالای سطح دیسک چرخان قرار دارد
photodigital memory
سیستم حافظه کامپیوتری که از لیزر برای نوشتن داده روی فیلم ای که بعدا چندین بار قابل خواندن است ولی نه نوشتن استفاده میکند. WORM نیز گفته میشود. حافظه نوشتن یک بار
crashingly
خطای ناشی از لمس کردن نوک خواندن / نوشتن سطح روی دیسک
crashes
خطای ناشی از لمس کردن نوک خواندن / نوشتن سطح روی دیسک
crashed
خطای ناشی از لمس کردن نوک خواندن / نوشتن سطح روی دیسک
crash
خطای ناشی از لمس کردن نوک خواندن / نوشتن سطح روی دیسک
crashing
خطای ناشی از لمس کردن نوک خواندن / نوشتن سطح روی دیسک
access mechanism
دستگاه مکانیکی در واحدذخیره دیسک که نوکهای مخصوص خواندن و نوشتن را روی شیارهای صحیح دیسک قرار میدهد مکانیزم دستیابی
cylinders
1-گروه شیارها روی دیسک . 2-شیارها روی یک وسیله چند دیسکه که بدون حرکت نوک خواندن / نوشتن قابل دستیابی است
cylinder
1-گروه شیارها روی دیسک . 2-شیارها روی یک وسیله چند دیسکه که بدون حرکت نوک خواندن / نوشتن قابل دستیابی است
DVD
درایو دیسک DVD که به کاربر امکان نوشتن یکبار داده روی دیسک DVD میدهد
degauss
پاک کردن فیلدها مغناطیسی زیادی از دیسک یا نوار مغناطیسی یا نوک خواندن / نوشتن
FEDS
سیستم ذخیره سازی دیسک مغناطیسی که حاوی دیسکهای متحرک است مثل فلاپی دیسک در درایوهای دیسک سخت
rigid
دیسک مغناطیسی محکم که داده بسیار بیشتری از فلاپی دیسک را میتواند ذخیره کند و از دیسک درایو حذف نمیشود
CD R
فن آوری که به کاربر اجازه خواندن و نوشتن بر دیسک R-CD میدهد
fixes
سیستم ذخیره سازی دیسک مغناطیسی که حاوی دیسکهای متحرک است مثل فلاپی دیسک و چندین درایو دیسک ثابت
fix
سیستم ذخیره سازی دیسک مغناطیسی که حاوی دیسکهای متحرک است مثل فلاپی دیسک و چندین درایو دیسک ثابت
cleans
دیسک مخصوصی که کثیفی را ازنوک خوندن / نوشتن پاک میکند
cleanest
دیسک مخصوصی که کثیفی را ازنوک خوندن / نوشتن پاک میکند
cleaned
دیسک مخصوصی که کثیفی را ازنوک خوندن / نوشتن پاک میکند
faulty
شیاری از دیسک مغناطیسی که قابل خواندن یا نوشتن کامل نیست
clean
دیسک مخصوصی که کثیفی را ازنوک خوندن / نوشتن پاک میکند
formats
تنظیم دیسک خالی با نوشتن اطلاعات محل شیار و کنترل روی آن
format
تنظیم دیسک خالی با نوشتن اطلاعات محل شیار و کنترل روی آن
trap
سد کردن حرکت دادن هدفها در مقابل تیرانداز دام
drive
وسیلهای که دیسک مغناطیسی را می چرخاند و محل نوک خواندن / نوشتن را کنترل میکند
compacts
دیسک ROM-CD و فن آوری آن که به کار بر اجازه یک بار نوشتن داده روی آن میدهد
seeks
زمانی که نوک خواندن / نوشتن شیار مناسب روی دیسک را پیدا میکند
compacted
دیسک ROM-CD و فن آوری آن که به کار بر اجازه یک بار نوشتن داده روی آن میدهد
drives
وسیلهای که دیسک مغناطیسی را می چرخاند و محل نوک خواندن / نوشتن را کنترل میکند
compacting
دیسک ROM-CD و فن آوری آن که به کار بر اجازه یک بار نوشتن داده روی آن میدهد
compact
دیسک ROM-CD و فن آوری آن که به کار بر اجازه یک بار نوشتن داده روی آن میدهد
seeking
زمانی که نوک خواندن / نوشتن شیار مناسب روی دیسک را پیدا میکند
seek
زمانی که نوک خواندن / نوشتن شیار مناسب روی دیسک را پیدا میکند
encipher
برمز نوشتن رمز نوشتن
fix
استفاده از نوک خواندن و نوشتن ثابت جداگانه روی هر شیار دیسک تا زمان دستیابی کوتاه شود
fixes
استفاده از نوک خواندن و نوشتن ثابت جداگانه روی هر شیار دیسک تا زمان دستیابی کوتاه شود
to a. letter
روی نامه عنوان نوشتن نامه نوشتن کاغذی رابعنوان
backup
دستور برگرداندن داده از دیسک سخت به فلاپی دیسک یا نوار
boot
اولین شیار دیسک راه اندازی روی فلاپی دیسک سازگار IBM
write
سیستم ذخیره سازی دیسک نوری که امکان نوشتن به همراه چندین عمل خواندن روی فایل میدهد
writes
سیستم ذخیره سازی دیسک نوری که امکان نوشتن به همراه چندین عمل خواندن روی فایل میدهد
density
دیسکی که میتواند دو بیت داده را در واحد مسافت ذخیره کند در مقایسه با دیسک استاندارد با استفاده از پردازنده پیشرفته نوشتن
densities
دیسکی که میتواند دو بیت داده را در واحد مسافت ذخیره کند در مقایسه با دیسک استاندارد با استفاده از پردازنده پیشرفته نوشتن
writes
سیستم ذخیره سازی دیسک نوری که امکان یک عمل نوشتن به همراه چندعمل خوا ندن روی فایل می دهد
write
سیستم ذخیره سازی دیسک نوری که امکان یک عمل نوشتن به همراه چندعمل خوا ندن روی فایل می دهد
head crash
برخورد فیزیکی نوک خواندن /نوشتن با سطح دیسک برخورد نوک خواندن ونوشتن با سطح ضبط شونده یک دیسک سخت که نتیجه اش از دست اطلاعات میباشد خرابی هد
to put one's name down
نام خود را دادن یا نوشتن
harder
دیسک مغناطیسی محکم که قادر به ذخیره سازی حجم داده بسیار بیشتر از روی فلاپی دیسک است و معمولا متحرک نیست
hard
دیسک مغناطیسی محکم که قادر به ذخیره سازی حجم داده بسیار بیشتر از روی فلاپی دیسک است و معمولا متحرک نیست
hardest
دیسک مغناطیسی محکم که قادر به ذخیره سازی حجم داده بسیار بیشتر از روی فلاپی دیسک است و معمولا متحرک نیست
Vote (write) against a proposallll.
بر ضد پیشنهادی رأی دادن ( مطلبی نوشتن )
floppy
ترکیب وسایل سخت افزاری و نرم افزاری که عملیات خواندن / نوشتن را در دیسک درایوی کامپیوتر کنترل میکند
floppy discs
ترکیب وسایل سخت افزاری و نرم افزاری که عملیات خواندن / نوشتن را در دیسک درایوی کامپیوتر کنترل میکند
floppies
ترکیب وسایل سخت افزاری و نرم افزاری که عملیات خواندن / نوشتن را در دیسک درایوی کامپیوتر کنترل میکند
floppy disks
ترکیب وسایل سخت افزاری و نرم افزاری که عملیات خواندن / نوشتن را در دیسک درایوی کامپیوتر کنترل میکند
floppy disk
ترکیب وسایل سخت افزاری و نرم افزاری که عملیات خواندن / نوشتن را در دیسک درایوی کامپیوتر کنترل میکند
startup disk
فلاپی دیسک که حاوی فایلهای تشخیص سیستم عامل است و در صورتی که دیسک خراب شود برای راه اندازی کامپیوتر استفاده میشود
barff's precess
حفافت اهن در مقابل زنگ زدن بوسیله اکسیده کردن
fronting
مواجه شده با روبروی هم قرار دادن مقدمه نوشتن بر
front
مواجه شده با روبروی هم قرار دادن مقدمه نوشتن بر
floppy
دیسک درایو برای فلاپی دیسکها و قط عات الکترونیکی به عنوان سوار کردن جداگانه
floppy discs
دیسک درایو برای فلاپی دیسکها و قط عات الکترونیکی به عنوان سوار کردن جداگانه
floppy disks
دیسک درایو برای فلاپی دیسکها و قط عات الکترونیکی به عنوان سوار کردن جداگانه
floppies
دیسک درایو برای فلاپی دیسکها و قط عات الکترونیکی به عنوان سوار کردن جداگانه
floppy disk
دیسک درایو برای فلاپی دیسکها و قط عات الکترونیکی به عنوان سوار کردن جداگانه
erasable
قطعه حافظه فقط خواندنی که توسط ولتاژ اعمال شده به سوزن نوشتن آن برنامه ریزی است و داده بهاین سوزن نوشتن اعمال میشود وتوسعه اشعه مافوق بنفش پاک میشود
he dose not know how to write
نوشتن نمیداند نوشتن بلدنیست بلدنیست بنویسد
splash proof enclosure
حفافت در برابر قطرات اب حفافت در برابر باران حفافت در مقابل ریزش قطرات اب
floppy disk
فلاپی دیسک دیسک نرم
floppy discs
فلاپی دیسک دیسک نرم
floppy disks
فلاپی دیسک دیسک نرم
yoke
جفت یا گروهی ازهدهای خواندن- نوشتن که به یکدیگر متصل هستند و برروی دو یا چند شیار نوار یادیسک مغناطیسی حرکت می کنند
drives
حرفی که نشان دهنده درایو دیسکی است که در حال حاضر استفاده میشود.A , B برای فلاپی دیسک و C برای دیسک سخت در کامپیوتر شخصی
drive
حرفی که نشان دهنده درایو دیسکی است که در حال حاضر استفاده میشود.A , B برای فلاپی دیسک و C برای دیسک سخت در کامپیوتر شخصی
write protect tab
حفافت دیسک لغزان از نوشته شدن اطلاعات جدید به وسیله یک شکاف که روی دیسک ایجاد میشود
Windows Explorer
امکان نرم افزاری در ویندوز که به کاربر امکان مشاهده پرونده ها و فایل ها روی دیسک سخت فلاپی دیسک , ROM-CD , و هر درایو اشتراکی شبکه را میدهد
flexible
فلاپی دیسک
floppy disk case
محفظه فلاپی دیسک
floppy disk unit
واحد فلاپی دیسک
tracked
یکی از چند حلقه هم مرکز روی دیسک مغناطیسی یا خط وط نازک روی نوار که نوک خواندن و نوشتن به آن دستیابی دارد و در امتداد آن روی سکتورهای مختلف داده ذخیره شده است
tracks
یکی از چند حلقه هم مرکز روی دیسک مغناطیسی یا خط وط نازک روی نوار که نوک خواندن و نوشتن به آن دستیابی دارد و در امتداد آن روی سکتورهای مختلف داده ذخیره شده است
track
یکی از چند حلقه هم مرکز روی دیسک مغناطیسی یا خط وط نازک روی نوار که نوک خواندن و نوشتن به آن دستیابی دارد و در امتداد آن روی سکتورهای مختلف داده ذخیره شده است
floppy disk controller
کنترل کننده فلاپی دیسک
B:
معمولاگ فلاپی دیسک درایو
to fill in
نوشتن خاکریزی کردن
to commit to paper
نوشتن ثبت کردن
drip proof enclosure
حفافت در مقابل ریزش اب
flood protection
حفافت در مقابل طغیان
prescribes
نسخه نوشتن تعیین کردن
annotations
نوشتن تذکرات تقریظ کردن
spells
املاء کردن درست نوشتن
annotation
نوشتن تذکرات تقریظ کردن
commentate
حاشیه نوشتن یادداشت کردن
overwrite
جانویسی کردن جای نوشتن
spelled
املاء کردن درست نوشتن
prescribed
نسخه نوشتن تعیین کردن
prescribe
نسخه نوشتن تعیین کردن
spell
املاء کردن درست نوشتن
to draw up a contract
قراردادی نوشتن یا تنظیم کردن
commentating
حاشیه نوشتن یادداشت کردن
commentates
حاشیه نوشتن یادداشت کردن
prescribing
نسخه نوشتن تعیین کردن
commentated
حاشیه نوشتن یادداشت کردن
rubricate
بخط قرمز نوشتن یا چاپ کردن
rubricize
بخط قرمز نوشتن یا چاپ کردن
eight inch disk
فلاپی دیسک با فرفیت بالا که قط ر هشت اینچی دارد
interpage
در روی صفحههای میانی چاپ کردن یا نوشتن
forty track disk
قالب فلاپی دیسک که حاوی چهل شیار داده است
troop safety
حفافت عده ها در مقابل اثرات ترکش اتمی
write
سوخت شده محسوب کردن شرح چیزی را نوشتن
write
بعنوان یادداشت و برای ثبت نوشتن درج کردن
writes
سوخت شده محسوب کردن شرح چیزی را نوشتن
writes
بعنوان یادداشت و برای ثبت نوشتن درج کردن
refer
توجه کردن یا کار کردن یا نوشتن درباره چیزی
refers
توجه کردن یا کار کردن یا نوشتن درباره چیزی
referred
توجه کردن یا کار کردن یا نوشتن درباره چیزی
multivolume file
نوارمغناطیسی یا فلاپی دیسک جهت نگهداری ان میباشد پرونده چند حجمی
warned protected
قابلیت حفافت نیروهای خودی در مقابل انفجار اتمی
open
آماده کردن فایل پیش از رویدادن عملیات خواندن یا نوشتن
phoneticism
عقیده به نوشتن و املا کردن کلمه مطابق صدایا تلفظان
opens
آماده کردن فایل پیش از رویدادن عملیات خواندن یا نوشتن
opened
آماده کردن فایل پیش از رویدادن عملیات خواندن یا نوشتن
shuttle
قسمت قسمت حرکت کردن
shuttled
قسمت قسمت حرکت کردن
shuttles
قسمت قسمت حرکت کردن
custodian
فرد یا سازمانی که مسئول نگهداری و تعمیر داده ذخیره روی فلاپی دیسک ها
custodians
فرد یا سازمانی که مسئول نگهداری و تعمیر داده ذخیره روی فلاپی دیسک ها
noises
توانایی یک مدار برای نادیده گرفتن یا حفافت در مقابل اختلال
noise
توانایی یک مدار برای نادیده گرفتن یا حفافت در مقابل اختلال
write permit ring
چرخ نوار مغناطیسی که امکان نوشتن مجدد یا پاک کردن به نوارمیدهد
movable
نوک دیسک مغناطیسی که در روی دیسک حرکت میکند تا به شیار مورد نظر برسد
declaration
نوشتن و مشخص کردن نوع متغیر و در صورت وجود نام توابع و محل آنها
macro
کلمهای که برای بیان تعدادی دستور یا ساده کردن نوشتن برنامه به کار می رود
declarative statement
نوشتن و مشخص کردن نوع متغیر و در صورت وجود نام توابع و محل آنها
declarations
نوشتن و مشخص کردن نوع متغیر و در صورت وجود نام توابع و محل آنها
combining
دستگاهی که داده را روی سطح رسانه ذخیره سازی مغناطیسی مثل فلاپی دیسک می خواند و می نویسد
combine
دستگاهی که داده را روی سطح رسانه ذخیره سازی مغناطیسی مثل فلاپی دیسک می خواند و می نویسد
combines
دستگاهی که داده را روی سطح رسانه ذخیره سازی مغناطیسی مثل فلاپی دیسک می خواند و می نویسد
program
نوشتن یا آماده کردن تعدادی دستورالعمل که کامپیوتر برای انجام عمل خاصی هدایت میکند
programs
نوشتن یا آماده کردن تعدادی دستورالعمل که کامپیوتر برای انجام عمل خاصی هدایت میکند
section
قسمت قسمت کردن برش دادن
sections
قسمت قسمت کردن برش دادن
power down
خاموش کردن یک کامپیوتر یادستگاه جانبی اقداماتی که به هنگام خرابی برق یا قطع عملیات ممکن است توسط کامپیوتر برای حفافت حالت پردازنده و جلوگیری ازخرابی ان یا دستگاههای جانبی متصل به ان به اجرادراید
boring stay
قسمت ساکن مقابل
indite
نوشتن
inscribed
نوشتن
scribbles
بد نوشتن
scribble
بد نوشتن
inscribing
نوشتن
inscribes
نوشتن
scribbled
بد نوشتن
to put down
نوشتن
scrawling
بد نوشتن
set down
نوشتن
scrawls
بد نوشتن
pen
نوشتن
writes
نوشتن
scribbling
بد نوشتن
to set down
نوشتن
scrawled
بد نوشتن
penning
نوشتن
to drive a pen or quill
نوشتن
write head
هد نوشتن
write
نوشتن
penned
نوشتن
pt down
نوشتن
put down
<idiom>
نوشتن
superscrible
نوشتن
to reduce to writing
نوشتن
scrawl
بد نوشتن
inscribe
نوشتن
pens
نوشتن
alphabetize
به ترتیب الفبا نوشتن باحروف الفبا بیان کردن
graphics
تعداد توابع ذخیره شده در فایل کتابخانهای که به هر برنامه کاربر اضافه میشود برای ساده کردن عمل نوشتن برنامههای گرافیکی
pen
خامه نوشتن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com