English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (11 milliseconds)
English Persian
river فاصله سفید
rivers فاصله سفید
white space فاصله سفید
Other Matches
watermarks علامت چاپ سفید در متن کاغذ سفید چاپ سفید یا سایه دار کردن
watermark علامت چاپ سفید در متن کاغذ سفید چاپ سفید یا سایه دار کردن
single space در میان سطور فقط یک فاصله گذاردن تک فاصله کردن
following distance فاصله بین وسائط نقلیه فاصله میان خودروها
point blank range فاصله از محل تیراندازی تاهدف فاصله تا هدف
interval فاصله اختلاف فاصله مدت زمان
leukon عناصر سفید خون وسلولهای سازنده انها دودمان سفید خون
spaces فاصله دادن فاصله داشتن
space فاصله دادن فاصله داشتن
collision parameter در محاسبه مدارات فاصله بین مرکز جاذبه یک میدان نیروی مرکزی از امتداد بردار سرعت جسم متحرک در بیشترین فاصله از مرکز ان
alleys منطقه بین زمین سرویس وخط کناری فاصله بین بازیگران دوردست درزمین بیس بال فاصله از دیوارطرفین که گرفتن توپ در ان مشکل میشود
alleyways منطقه بین زمین سرویس وخط کناری فاصله بین بازیگران دوردست درزمین بیس بال فاصله از دیوارطرفین که گرفتن توپ در ان مشکل میشود
alley منطقه بین زمین سرویس وخط کناری فاصله بین بازیگران دوردست درزمین بیس بال فاصله از دیوارطرفین که گرفتن توپ در ان مشکل میشود
platina پلاتین یا طلای سفید طبیعی برنگ طلای سفید
white with blue stripes سفید با خطهای ابی سفید باراه راه ابی
holed فاصله دو بازیگرفضای بین دو سوارکار که سوارکار سومی ازان بگذرد فاصله بین میله 1 بولینگ با2 یا 3 شکست دادن حریف باشروع بهتر
hole فاصله دو بازیگرفضای بین دو سوارکار که سوارکار سومی ازان بگذرد فاصله بین میله 1 بولینگ با2 یا 3 شکست دادن حریف باشروع بهتر
holing فاصله دو بازیگرفضای بین دو سوارکار که سوارکار سومی ازان بگذرد فاصله بین میله 1 بولینگ با2 یا 3 شکست دادن حریف باشروع بهتر
holes فاصله دو بازیگرفضای بین دو سوارکار که سوارکار سومی ازان بگذرد فاصله بین میله 1 بولینگ با2 یا 3 شکست دادن حریف باشروع بهتر
close march راهپیمایی با فاصله جمع فرمان " فاصله جمع " درراهپیمایی
leukocyte گویچه سفید خون گلبول سفید خون
go no go اچار تنظیم فاصله سر تیر بارکالیبر 7/21 اچار تنظیم فاصله پیشانی گلنگدن
xanthochroid شخص بور و سفید پوست شخص مو زرد و سفید پوست
whitest سفید
silvery سفید
hoary headed مو سفید
snowy سفید
white tailed دم سفید
blank check چک سفید
blank سفید
alabastrine سفید
blank cheque چک سفید
snow-white سفید
blank cheques چک سفید
whiting گچ سفید
blankest سفید
white سفید
whiter سفید
hoary سفید
shiro سفید
chalked گل سفید
chalk گل سفید
chalking گل سفید
chalks گل سفید
miniver خز سفید
minever خز سفید
sow white سفید
lungs جگر سفید
galvanised سفید کردن
galvanises سفید کردن
garnishes پارچه سفید
lung جگر سفید
white matter ماده سفید
asphodel سوسن سفید
white noise نوفه سفید
garnish پارچه سفید
hags مه سفید حصار
hag مه سفید حصار
white heat دمای سفید
garnished پارچه سفید
white lead سفید اب شیخ
white level تراز سفید
galvanising سفید کردن
galvanize سفید کردن
Dean ریش سفید
king's spear سوسن سفید
White House کاخ سفید
snow white سفید یکدست
kindling چوب سفید
whitish نزدیک به سفید
kerosene نفت سفید
whitish تا اندازهای سفید
impudent چشم سفید
rose of may نرگس سفید
white noise نویز سفید
galvanizes سفید کردن
white oak بلوط سفید
whitening ماهی سفید
white pepper فلفل سفید
riesling شراب سفید
leucophlegmasia التهاب سفید
white phosphorous فسفر سفید
Deans ریش سفید
White Papers کتاب سفید
alum زاج سفید
tinplate اهن سفید
ratch علامت سفید
alabaster مرمر سفید
greater plantain تخم سفید
tabula rasa لوح سفید
white-collar یقه سفید
white collar یقه سفید
white meat گوشت سفید
neutral spirits الکل سفید
to grow سفید شدن
doyens ریش سفید
doyen ریش سفید
unleached سفید نشده
chlorosis یرقان سفید
veratrum خربق سفید
monial تنگ سفید
mullein بنگ سفید
mullen بنگ سفید
wall eye چشم سفید
lily white خیلی سفید
white dwarf کوتوله سفید
white flag پرچم سفید
white flame شعله سفید
the white house کاخ سفید
aaron's round بنک سفید
abele سفید دار
achromatic سیاه و سفید
light bread نان سفید
white cement سیمان سفید
white cast iron چدن سفید
watcheye سگ چشم سفید
wheat bread نان سفید
white beard ریش سفید
white body بدنه سفید
white book کتاب سفید
ragstone سنگ سفید
blank cheques سفید مهر
blank cheque سفید مهر
madonna lily گل سوسن سفید
white elephants فیل سفید
incandescent light نور سفید
white elephant فیل سفید
gray bearded ریش سفید
black and white سیاه و سفید
gallvanized iron اهن سفید
calomel جیوه سفید
white wool پشم سفید
cows lungwort بنک سفید
gray سفید شونده
gray کبود سفید
Afrikaner سفید پوست
cummin زیره سفید
mulberries توت سفید
mulberry توت سفید
white lie دروغ سفید
white lies دروغ سفید
coif عرقچین سفید
bleaching سفید گری
hoariness سفید مویی
hellebore خریق سفید
habenaria زر اوند سفید
hoary headed ریش سفید
white-tailed deer آهویدم سفید
blank سفید سفیدی
blank ورقه سفید
greybeard ریش سفید
greensickness یزقان سفید
blankest سفید سفیدی
blankest ورقه سفید
polar bear خرس سفید
polar bears خرس سفید
graybeard ریش سفید
galvanized iron اهن سفید
White Paper کتاب سفید
white winged سفید بال
flagtruce پرچم سفید
whiteboard تخته سفید
White peacock طاووس سفید
ice wool کرک سفید
blank signed cheque چک سفید امضاء
whiter سفید کردن
whitest سفید کردن
kerosone نفت سفید
duenna گیس سفید
white propaganda تبلیغات سفید
carte blanche کاغذ سفید
carte blanche کارت سفید
lily سوسن سفید
lilies سوسن سفید
f. of truce پرچم سفید
white f. پرچم سفید
white سفید کردن
blank signed document سفید امضاء
kerosine نفت سفید
snow-white سفید برفی
decolo سفید کردن
whity سفید پوست
whity مایل به سفید
Afrikaners سفید پوست
blankbook دفترچه سفید
whitey سفید پوست
whitey مایل به سفید
zinc white سفید اب روی
raw head and bloody bones سروسیاه ودندان سفید
pyrene هیدروکاربن سفید ومتبلور
quadroon از نژاد سفید وسیاه
neophron کرکس سفید مصری
as white as a sheet <idiom> سفید مثل گچ دیوار
tattletale gray سفید مایل بخاکستری
platinum پلاتین یا طلای سفید
greensick مبتلا به یرقان سفید
gray-white رنگ سفید-خاکستری
patriarchs ریش سفید قوم
shim خط سفید پیشانی اسب
fraxinella دقطامون سفید فرسنیل
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com