Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
imperscriptible
فاقد اجازه نوشته
Other Matches
unqulified
فاقد شرایط لازم فاقد صلاحیت غیرصالح
single track
فاقد وسعت معنوی فاقد درک عقلانی
optical
فرآیندی که اجازه میدهد حروف چاپی یا نوشته شده به صورت نوری تشخیص داده شوند و به کد قابل خواندن توسط ماشین تبدیل شوند که وارد کامپیوتر می شوند به کمک حرف خوان نوری
acentrous
فاقد ستون پشتی فاقد ستون فقرات
flat
برنامه پایگاه داده که به دادههای رابط های اجازه نمیدهند. و فقط اجازه ذخیره داده در یک فایل میدهد
flattest
برنامه پایگاه داده که به دادههای رابط های اجازه نمیدهند. و فقط اجازه ذخیره داده در یک فایل میدهد
clearance
اجازه ترخیص اجازه نامه
emulation
رفتار یک چاپگر یا کامپیوتر که دقیقاگ مشابه دیگری باشد و به برنامههای مشابه اجازه اجرا و به دادههای مشابه اجازه پردازش می دهند
orphans
خط اول پاراگراف یا متن که جداگانه در پایین ستون نوشته شود و بقیه پاراگراف در بالای ستون بعدی نوشته شود. باعث می شوند و متن نامناسب دیده شود
orphan
خط اول پاراگراف یا متن که جداگانه در پایین ستون نوشته شود و بقیه پاراگراف در بالای ستون بعدی نوشته شود. باعث می شوند و متن نامناسب دیده شود
orphaned
خط اول پاراگراف یا متن که جداگانه در پایین ستون نوشته شود و بقیه پاراگراف در بالای ستون بعدی نوشته شود. باعث می شوند و متن نامناسب دیده شود
prior admission
اجازه پرواز قبلی هوایی اجازه عبور قبلی
sans
فاقد
scentless
فاقد بو
freed
فاقد
frees
فاقد
free
فاقد
freeing
فاقد
ex-
فاقد
ex
فاقد
anurous
فاقد دم
bankrupt of
فاقد
lacked
فاقد بودن
lack
فاقد بودن
landlessness
فاقد زمین
intestable
فاقد صلاحیت
landless
فاقد زمین
homely
فاقد جمال
impersonal
فاقد شخصیت
inexpert
فاقد خبرگی
undocumented
فاقد ویزا
stolidly
فاقد احساس
inertialess
فاقد اینرسی
inertialess
فاقد لختی
stolid
فاقد احساس
without engagement
فاقد تعهد
without
انطرف فاقد
burdened
فاقد حق تقدم
antipathetic
فاقد تمایل
unmannered
فاقد رفتارشایسته
indiscreet
فاقد حس تشخیص
toom
فاقد لاغر
unmeet
فاقد صلاحیت
shorthanded
فاقد کارگرکافی
ad hoc
فاقد عمومیت
unmennerly
فاقد رفتارشایسته
incompetent
فاقد صلاحیت
unobtrusively
فاقد جسارت
unobtrusive
فاقد جسارت
dishonest
فاقد امانت
visionless
فاقد دید
paratactic
فاقد روابط
lacks
فاقد بودن
ametabolous
فاقد دگردیسی
dis qualified
فاقد قابلیت
acolous
فاقد اعضاء
dis qualified
فاقد شرایط
acholic
فاقد صفرا
ametabolic
فاقد دگردیسی
abulic
فاقد اراده
exhaust bin level
فاقد موجودی
acholous
فاقد صفرا
incoordinate
فاقد حس همکاری
impassible
فاقد احساس
astomatal
فاقد دهان
nonage
فاقد اهلیت قانونی
unmans
فاقد مردانگی کردن
unthinking
فاقد قوهی تفکر
one track
فاقد قوه ارتجاعی
agamous
فاقد الت جنسی
acheiria
فاقد قوهء لامسه
unfeeling
بیحس فاقد احساسات
deafest
فاقد قوه شنوایی
unnerve
فاقد عصب کردن
unnerved
فاقد عصب کردن
unnerves
فاقد عصب کردن
unnerving
فاقد عصب کردن
deaf
فاقد قوه شنوایی
duty free
فاقد حقوق گمرکی
deafer
فاقد قوه شنوایی
unmanning
فاقد مردانگی کردن
intestate
فاقد وصیت نامه
undocumented
فاقد مدارک قانونی
untune
فاقد هم اهنگی کردن
fatherless
فاقد مولف معلوم
aplacental
فاقد جفت جنین
ineligible
فاقد شرایط لازم
shapeless
فاقد شکل معین
denitrify
فاقد نیترات کردن
unqualified
فاقد شرایط لازم
systemoless
فاقد سیستم صحیح
depersonalize
فاقد شخصیت کردن
azoic
فاقد نشان زندگی
unman
فاقد مردانگی کردن
moneyless economy
اقتصاد فاقد پول
inerrancy
فاقد غلط و اشتباه
stereotyped
فاقد نبوغ وابتکار
incapacitation
فاقد صلاحیت کردن
inexpessive
فاقد قوه فهماندن
irretractile
فاقد قوه قبض
asexual
فاقد خاصیت جنسی
irretentive
فاقد قوه ضیط
morons
فرد فاقد رشد فکری
disqualifying
فاقد شرایط لازم دانستن
moron
فرد فاقد رشد فکری
inartistic
فاقد اصول هنری بی هنر
coreless induction furnace
کوره القائی فاقد هسته
disqualify
فاقد شرایط لازم دانستن
desex
فاقد قوه جنسی کردن
disqualifies
فاقد شرایط لازم دانستن
disqualified
فاقد شرایط لازم دانستن
visionless
فاقد حس بینش ومال اندیشی
unaccounted
حساب نشده فاقد توضیح
desexualize
فاقد قوه جنسی کردن
achordata
جانوران فاقد ستون فقرات
indign
فاقد شایستگی خشمگین کردن
straw boss
[سرپرست فاقد اختیارات کافی]
abranchiate
فاقد برانشی یادستگاه تنفس
clean
هواپیمای فاقد هرگونه بارخارجی
cleaned
هواپیمای فاقد هرگونه بارخارجی
cleanest
هواپیمای فاقد هرگونه بارخارجی
cleans
هواپیمای فاقد هرگونه بارخارجی
color blind
فاقد حساسیت نسبت برنگ
inert
فاقد نیروی جنبش بیروح
non cohesive soil
خاکی که فاقد چسبندگی باشد
insolvent
فاقد توانایی پرداختن دیون
tone deaf
فاقد حساسیت نسبت به اهنگ موسیقی
tone-deaf
فاقد حساسیت نسبت به اهنگ موسیقی
apteral
ایوان ستوندار فاقد ستونهای کناری
undemonstrative
فاقد ضمیر اشاره غیر مدلل
despiritualize
فاقد خاصیت یا جنبه روحانی کردن
albinos
شخص فاقد مواد رنگ دانه
albino
شخص فاقد مواد رنگ دانه
He is only half a man .
مردانگی ندارد (فاقد قدرت وشجاعت )
disbud
غنچههای درخت را چیدن فاقد غنچه کردن
zooflagellate
اغازیان شبه گیاه فاقد خاصیت جذب نور
to leave yourself open to the charge of lacking seriousness
خود را در معرض اتهام فاقد جدیت بودن گذاشتن
He has no influence . He cuts no ice. He carries no weight
دیگر کلاهش پشم ندارد ( فاقد نفوذ است )
virtual temperature
دمایی که ذرهای از هوا داراخواهد بود اگر فاقد بخار اب باشد
open jet tunnel
تونل بادی که قسما کار ان باز بوده و فاقد دیواره میباشد
inscriptions
نوشته
inscription
نوشته
writs
نوشته
opus
نوشته
texts
نوشته
writ
نوشته
text
نوشته
deposition
نوشته
depositions
نوشته
record
نوشته
scrip
نوشته
papeteries
نوشته
manuscripts
نوشته
letters
نوشته
paper work
نوشته
epigraph
نوشته
manuscript
نوشته
letter
نوشته
opuses
نوشته
hand writing
دست نوشته
chirograph
دست نوشته
hierogram
نوشته قدس
callout
نوشته راهنما
ancient manuscript
نوشته قدیمی
cryptogram
نوشته رمزی
writing
نوشته نوشتجات
it is written that
نوشته اندکه
petroglyph
سنگ نوشته
handwriting
دست نوشته
written
نوشته شده
manuscript
دست نوشته
cryptograph
نوشته رمزی
pseudograph
نوشته جعلی
writings
نوشته نوشتجات
petrograph
سنگ نوشته
letter press
نوشته وابسته به عکسها
scroll
نوشته یافهرست طولانی
opusculum
اثریا نوشته بی اهمیت
packaged software
بسته پیش نوشته
overwrite
نوشته داده در محلی
poison pen
نوشته غرض الود
inscription
نقش نوشته خطی
inscriptions
نقش نوشته خطی
triglot
به سه زبان نوشته شده
repetitive letter
نوشته شده است
psychogram
پیام نوشته روح
graphically
بطور نوشته یا منقوش
it is written that
نوشته شده است که
numeral
عدد نوشته شده و..
cryptanalysis
کشف نوشته رمزی
erotica
نوشته ها واصطلاحات عاشقانه
pornography
نوشته شهوت انگیز
pornograph
نوشته ها و عکسهای رکیک
numerals
عدد نوشته شده و..
cartouche
لوح نوشته مزین
scrolls
نوشته یافهرست طولانی
application
معمولا به صورت نوشته
applications
معمولا به صورت نوشته
numbers
عدد نوشته شده
number
عدد نوشته شده
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com