English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English Persian
dishonest فاقد امانت
Other Matches
unqulified فاقد شرایط لازم فاقد صلاحیت غیرصالح
single track فاقد وسعت معنوی فاقد درک عقلانی
acentrous فاقد ستون پشتی فاقد ستون فقرات
trusts امانت
parcel امانت
trusted امانت
trusteeship امانت
trustworthiness امانت
safekeeping امانت
honesty امانت
trusteedhip امانت
fideism امانت
given in trust به امانت
integrity امانت
parcels امانت
custody امانت
deposit امانت
deposits امانت
agentship امانت
trust امانت
under trustee تحت امانت
abuse of confidence خیانت در امانت
trusteeship امانت داری
trustees امانت دار
checkout به امانت گرفتن
checkouts به امانت گرفتن
bailment امانت گیری
bailer امانت گذار
bestowing امانت گذاردن
consigned امانت گذاردن
malversation خیانت در امانت
consignment امانت فروش
receivership مقام امانت
parcel امانت پستی
consignment امانت فرستادن
consignments امانت فروش
bestows امانت گذاردن
consignments امانت فرستادن
bestowed امانت گذاردن
bestow امانت گذاردن
bailor امانت گذار
bailee امانت گیر
to keep in d. امانت گذاشتن
bailee امانت دار
receivership امانت دادگاه
depositing به امانت گذاشتن
trusteedhip امانت داری
parcels امانت پستی
trustee امانت دار
have custody of امانت نگهداشتن
trust امانت ودیعه
trust امانت گذاشتن
dishonesty عدم امانت
depositary امانت دار
depositor امانت گذار
trusts امانت ودیعه
trusted امانت ودیعه
depository امانت دار
trusted امانت گذاشتن
trusts امانت گذاشتن
consignee گیرنده امانت
award امانت گذاردن
awarded امانت گذاردن
awarding امانت گذاردن
awards امانت گذاردن
barratry خیانت در امانت
breach of trust خیانت در امانت
consigning امانت گذاردن
consigns امانت گذاردن
consign امانت گذاردن
consignment کالای امانت فروش
parcel بسته یا امانت پستی
parcels بسته یا امانت پستی
keeps حفافت امانت داری
bailment امانت داری سمساری
deed of trust سند تودیع امانت
keep حفافت امانت داری
consignments کالای امانت فروش
to have custody of نگهداری یا امانت داری کردن از
deposit with someone نزد کسی امانت گذاردن
commission حق العمل کاری امانت فروشی
commissioning حق العمل کاری امانت فروشی
truster باور کننده امانت گذار
commissions حق العمل کاری امانت فروشی
freeing فاقد
frees فاقد
scentless فاقد بو
free فاقد
bankrupt of فاقد
freed فاقد
ex فاقد
anurous فاقد دم
ex- فاقد
sans فاقد
ossuary محل امانت گذاری استخوان مرده
keep in trust به عنوان امانت نگهداری کردن چیزی
Can you lend me ... آیا ممکن است ... را به من امانت بدهید؟
incoordinate فاقد حس همکاری
acholic فاقد صفرا
inertialess فاقد اینرسی
acolous فاقد اعضاء
astomatal فاقد دهان
dis qualified فاقد قابلیت
intestable فاقد صلاحیت
ametabolous فاقد دگردیسی
ametabolic فاقد دگردیسی
exhaust bin level فاقد موجودی
inertialess فاقد لختی
impassible فاقد احساس
acholous فاقد صفرا
unobtrusive فاقد جسارت
antipathetic فاقد تمایل
homely فاقد جمال
visionless فاقد دید
indiscreet فاقد حس تشخیص
landlessness فاقد زمین
without engagement فاقد تعهد
burdened فاقد حق تقدم
landless فاقد زمین
stolidly فاقد احساس
stolid فاقد احساس
undocumented فاقد ویزا
ad hoc فاقد عمومیت
incompetent فاقد صلاحیت
unobtrusively فاقد جسارت
unmennerly فاقد رفتارشایسته
unmeet فاقد صلاحیت
unmannered فاقد رفتارشایسته
paratactic فاقد روابط
impersonal فاقد شخصیت
lacks فاقد بودن
lacked فاقد بودن
lack فاقد بودن
inexpert فاقد خبرگی
dis qualified فاقد شرایط
without انطرف فاقد
shorthanded فاقد کارگرکافی
abulic فاقد اراده
toom فاقد لاغر
checkroom اطاق امانت گذاری بار وچمدان وپالتو
morgue جای امانت مردگانی که هویت انهامعلوم نیست
morgues جای امانت مردگانی که هویت انهامعلوم نیست
safe deposit صندوق اهن مخصوص امانت اشیاء گرانبها
duty free فاقد حقوق گمرکی
one track فاقد قوه ارتجاعی
nonage فاقد اهلیت قانونی
unthinking فاقد قوهی تفکر
untune فاقد هم اهنگی کردن
inerrancy فاقد غلط و اشتباه
inexpessive فاقد قوه فهماندن
incapacitation فاقد صلاحیت کردن
moneyless economy اقتصاد فاقد پول
undocumented فاقد مدارک قانونی
imperscriptible فاقد اجازه نوشته
systemoless فاقد سیستم صحیح
irretentive فاقد قوه ضیط
irretractile فاقد قوه قبض
unfeeling بیحس فاقد احساسات
azoic فاقد نشان زندگی
unman فاقد مردانگی کردن
aplacental فاقد جفت جنین
agamous فاقد الت جنسی
unmanning فاقد مردانگی کردن
acheiria فاقد قوهء لامسه
unmans فاقد مردانگی کردن
asexual فاقد خاصیت جنسی
unnerve فاقد عصب کردن
stereotyped فاقد نبوغ وابتکار
unnerved فاقد عصب کردن
unnerves فاقد عصب کردن
deafest فاقد قوه شنوایی
deafer فاقد قوه شنوایی
deaf فاقد قوه شنوایی
fatherless فاقد مولف معلوم
intestate فاقد وصیت نامه
depersonalize فاقد شخصیت کردن
denitrify فاقد نیترات کردن
unnerving فاقد عصب کردن
unqualified فاقد شرایط لازم
shapeless فاقد شکل معین
ineligible فاقد شرایط لازم
insolvent فاقد توانایی پرداختن دیون
straw boss [سرپرست فاقد اختیارات کافی]
unaccounted حساب نشده فاقد توضیح
inert فاقد نیروی جنبش بیروح
clean هواپیمای فاقد هرگونه بارخارجی
cleaned هواپیمای فاقد هرگونه بارخارجی
disqualifying فاقد شرایط لازم دانستن
visionless فاقد حس بینش ومال اندیشی
disqualifies فاقد شرایط لازم دانستن
disqualified فاقد شرایط لازم دانستن
cleanest هواپیمای فاقد هرگونه بارخارجی
cleans هواپیمای فاقد هرگونه بارخارجی
disqualify فاقد شرایط لازم دانستن
desex فاقد قوه جنسی کردن
achordata جانوران فاقد ستون فقرات
inartistic فاقد اصول هنری بی هنر
non cohesive soil خاکی که فاقد چسبندگی باشد
abranchiate فاقد برانشی یادستگاه تنفس
color blind فاقد حساسیت نسبت برنگ
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com