English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (15 milliseconds)
English Persian
data chaining فرایند اتصال اقلام داده به یکدیگر
Other Matches
juxtaposition جا دادن اقلام در مجاورت یکدیگر
data processing پبشرفت تدریجی داده ها فرایند داده ها روند داده ها
interconnects اتصال به یکدیگر
interconnected اتصال به یکدیگر
interconnect اتصال به یکدیگر
interconnecting اتصال به یکدیگر
interconnected با یکدیگر اتصال دادن
interconnect با یکدیگر اتصال دادن
interconnecting با یکدیگر اتصال دادن
interconnects با یکدیگر اتصال دادن
life line طناب اتصال افراد به یکدیگر
networks اتصال نقاط شبکه به یکدیگر
network اتصال نقاط شبکه به یکدیگر
major sort key یک فیلد حاوی اطلاعات که توسط ان اکثر اقلام داده هامی توانند تشخیص داده شده و مرتب شوند
basic issue list اقلام مندرج در فهرست توزیع اولیه اقلام بار مبنای اولیه اقلام شارژ انبار
DB connector اتصال به شکل D که معمولاگ به صورت دو ردیف سوزن است برای اتصال وسایل ارسال داده
fifo lifo دو روش جمع اوری اقلام داده
expansion خط وط آدرس و داده متصل یه یک اتصال به کارتهای وسیع اجاره کنترل و دستیابی به داده حافظه را می دهند
instructional computing فرایند اموزشی تدریس مراحل گوناگون علم کامپیوتر وپردازش داده به افراد
page out فرایند رفت و برگشت نامه هایا داده از حافظه اصلی کامپیوتر به دیسک
logs کامپیوتری که مشخصات کاربر و داده کلمه رمز را بررسی میکند با پایگاه داده کاربر تا امکان اتصال به شبکه یا سرور را بدهد
log کامپیوتری که مشخصات کاربر و داده کلمه رمز را بررسی میکند با پایگاه داده کاربر تا امکان اتصال به شبکه یا سرور را بدهد
common items اقلام تدارکاتی عمومی اقلام مشترک
push up list لیستی از اقلام که در ان هرقلم در اخر لیست وارد میشود و سایر اقلام همان مکان مربوطه در لیست راحفظ می کنند
critical item اقلام حیاتی اقلام مهم
data link اتصال داده
data link control کنترل اتصال داده
dlc کنترل اتصال داده
line اتصال فیزیکی به ارسال داده
lines اتصال فیزیکی به ارسال داده
T link اتصال سریع و طولانی داده
male connector ورودی با سوزنهای اتصال که وارد اتصال سادگی میشود تا اتصال الکتریکی برقرار میکند
communication اتصال فیزیکی که داده روی آن ارسال میشود
port اتصال به کامپیوتر که امکان ارسال داده آسنکرون میدهد
asynchronous اتصال به کامپیوتر برای دستیابی غیر یکنواخت به داده
dynamically ن ترین مسیر داده از بین تغییرات در زمان اتصال
baseband ارسال داده با تغییر مسط ح ولتاژ در مسیر اتصال
base band ارسال داده با تغییر مسط ح ولتاژ در مسیر اتصال
dynamic ن ترین مسیر داده از بین تغییرات در زمان اتصال
paralleled مدار و اتصال که امکان دریافت و ارسال داده موازی میدهد
channeled اتصال فیزیکی بین دو نقط ه که اجازه ارسال داده میدهد
channeling اتصال فیزیکی بین دو نقط ه که اجازه ارسال داده میدهد
parallel مدار و اتصال که امکان دریافت و ارسال داده موازی میدهد
structure ساختار داده که به هر گره امکان اتصال به گرههای دیگر میدهد
channel اتصال فیزیکی بین دو نقط ه که اجازه ارسال داده میدهد
channels اتصال فیزیکی بین دو نقط ه که اجازه ارسال داده میدهد
channelled اتصال فیزیکی بین دو نقط ه که اجازه ارسال داده میدهد
logical EEEI استاندارد بیان پروتکل ارسال در سطح اتصال داده
structuring ساختار داده که به هر گره امکان اتصال به گرههای دیگر میدهد
structures ساختار داده که به هر گره امکان اتصال به گرههای دیگر میدهد
parallelled مدار و اتصال که امکان دریافت و ارسال داده موازی میدهد
parallelling مدار و اتصال که امکان دریافت و ارسال داده موازی میدهد
parallels مدار و اتصال که امکان دریافت و ارسال داده موازی میدهد
paralleling مدار و اتصال که امکان دریافت و ارسال داده موازی میدهد
enhance استاندارد نحوه ارسال داده با سرعت بالا از یک اتصال پورت موازی
enhanced استاندارد نحوه ارسال داده با سرعت بالا از یک اتصال پورت موازی
channelled اتصال بین یک پردازنده و یک رسانه جانبی که انتقال داده را ممکن می سازد
enhancing استاندارد نحوه ارسال داده با سرعت بالا از یک اتصال پورت موازی
channeling اتصال بین یک پردازنده و یک رسانه جانبی که انتقال داده را ممکن می سازد
channeled اتصال بین یک پردازنده و یک رسانه جانبی که انتقال داده را ممکن می سازد
channel اتصال بین یک پردازنده و یک رسانه جانبی که انتقال داده را ممکن می سازد
channels اتصال بین یک پردازنده و یک رسانه جانبی که انتقال داده را ممکن می سازد
enhances استاندارد نحوه ارسال داده با سرعت بالا از یک اتصال پورت موازی
port مدار یا اتصال که به کامپیوتر امکان دریافت داده از وسایل خارجی دیگر میدهد
outlet اتصال یا نقط های در مدار یا شبکه که سیگنال یا داده قابل دستیابی است
i/o اتصال بین پردازنده و وسیله جانبی که امکان ارسال داده را فراهم میکند
outlets اتصال یا نقط های در مدار یا شبکه که سیگنال یا داده قابل دستیابی است
input/output اتصال بین پردازنده و وسیله جانبی که امکان ارسال داده را فراهم میکند
bbs اطلاعات و پیام پایگاه داده که توسط مودم و اتصال کامپیوتر بدست می آید
bulletin board system پایگاه داده اطلاعات و پیام که توسط مودم و اتصال کامپیوتری قابل دسترسی است
optical اتصال بین دو وسیله که امکان انتقال داده به کمک سیگنالهای نوری را فراهم میکند.
link طرح ISO/OSI که بستههای داده را به اتصال بعدی می فرستد و تصحیح خطا میکند
kilos اتصال leaned line سافت British Telecom که داده را تا چند کیلوبایت در ثانیه منتقل میکند
port پورت خروجی کامپیوتر با اتصال استاندارد که چاپگر به آن وصل است تا حروف داده را دریافت کند.
epp استانداردی که نحوه ارسال داده با سرعت بال روی اتصال پورت موازی را نشان میدهد
kilo اتصال leaned line سافت British Telecom که داده را تا چند کیلوبایت در ثانیه منتقل میکند
basic issue items وسایل همراه اقلام عمده اقلام شارژ انبار وسایل عمده
tabling ساختاری که نحوه اتصال رکوردها و داده ها را به صورت رابط ه بین سط رها و ستونهای جدول نشان میدهد
tabled ساختاری که نحوه اتصال رکوردها و داده ها را به صورت رابط ه بین سط رها و ستونهای جدول نشان میدهد
table ساختاری که نحوه اتصال رکوردها و داده ها را به صورت رابط ه بین سط رها و ستونهای جدول نشان میدهد
tables ساختاری که نحوه اتصال رکوردها و داده ها را به صورت رابط ه بین سط رها و ستونهای جدول نشان میدهد
plug compatible دستگاه جانبی که نیازمند هیچ گونه تغییر رابط برای اتصال مستقیم به سیستم کامپیوتری یک سازنده دیگر نمیباشدهمساز برای اتصال سازگاری برای اتصال
fm فرایند تغییر مقدار نشان داده شده توسط یک سیگنال ازطریق تغییر فرکانس سیگنال مدولاسیون فرکانس odulation
channeled اتصال مستقیم بین کانالهای اصل ورودی / خروجی در کامپیوتر تا ارسال داده با سرعت زیاد را ممکن کند
channels اتصال مستقیم بین کانالهای اصل ورودی / خروجی در کامپیوتر تا ارسال داده با سرعت زیاد را ممکن کند
channel اتصال مستقیم بین کانالهای اصل ورودی / خروجی در کامپیوتر تا ارسال داده با سرعت زیاد را ممکن کند
channelled اتصال مستقیم بین کانالهای اصل ورودی / خروجی در کامپیوتر تا ارسال داده با سرعت زیاد را ممکن کند
channeling اتصال مستقیم بین کانالهای اصل ورودی / خروجی در کامپیوتر تا ارسال داده با سرعت زیاد را ممکن کند
port سوکت یا اتصال فیزیکی که امکان ارسال داده بین اتصالات داخلی کامپیوتر و وسیله خارجی دیگر فراهم میکند
serial اتصال و مدار برای تبدیل داده موازی در کامپیوتر از حالت سری به صورتی که هر بیت یک بار روی سیم ارسال شوند
serials اتصال و مدار برای تبدیل داده موازی در کامپیوتر از حالت سری به صورتی که هر بیت یک بار روی سیم ارسال شوند
demodulator دستگاهی که سیگنالهای انتقال یافته در یک اتصال مخابراتی را دریافت کرده وانها را به پالسهای الکتریکی یا بیتها که قابل ورود به ماشین داده پردازباشند
enquiry تقاضا برای داده یا اطلاع از وسیله یا پایگاه داده . دستیابی به داده در حافظه کامپیوتر بدون تغییر داده
media زیر لایه در لایه اتصال داده از مدل شبکه OSI که دستیابی به رسانه ارسال را ممکن می سازد
ieee که فقط داده و سیگنالهای تصدیق استفاده می شوند و در آزمایشگاهها برای اتصال کامپیوتر به قط عات اندازه گیری استفاده میشود
dma اتصال سریع و مستقیم بین رسانه جانبی سریع و حافظه اصلی کامپیوتر که مانع دستیابی به توابع خواندن داده میشود
layer لایهای که اتصال / عدم اتصال را بین گیرنده و فرستنده ایجاد میکند
patches کابل کوچک با اتصال در هر انتها برای اجاد اتصال الکتریکی در تابلو
patch کابل کوچک با اتصال در هر انتها برای اجاد اتصال الکتریکی در تابلو
layers لایهای که اتصال / عدم اتصال را بین گیرنده و فرستنده ایجاد میکند
PPP پروتکل تامین کننده اتصال شبکه روی اتصال آسنکرون
fibre نوعی اتصال که برای اتصال دو کابل فیبر نوری بهم به کار می رود
fibres نوعی اتصال که برای اتصال دو کابل فیبر نوری بهم به کار می رود
fiber نوعی اتصال که برای اتصال دو کابل فیبر نوری بهم به کار می رود
connector وسیله فیزیکی با چندین اتصال فلزی که به وسایل اجازه اتصال به سادگی می دهند
bussing خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
bused خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
busses خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
bussed خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
busing خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
bus خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
buses خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
contacting یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند
contacts یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند
contact یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند
contacted یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند
moorings سیمهای اتصال مسلح کننده مین سیم اتصال
bridges وسیلهای که دو شبکه را به هم وصل میکند و اجازه حرکت اطلاعات بین دو شبکه میدهد. توابع آنها در لایه اتصال داده مدل شبکه OIS است
bridge وسیلهای که دو شبکه را به هم وصل میکند و اجازه حرکت اطلاعات بین دو شبکه میدهد. توابع آنها در لایه اتصال داده مدل شبکه OIS است
bridged وسیلهای که دو شبکه را به هم وصل میکند و اجازه حرکت اطلاعات بین دو شبکه میدهد. توابع آنها در لایه اتصال داده مدل شبکه OIS است
swivel اتصال گردنده اتصال لولایی چرخیدن
linkage مجموعه اتصال اتصال متصل کردن
drawbar بازوی اتصال سهم اهرم اتصال
swivelled اتصال گردنده اتصال لولایی چرخیدن
swivels اتصال گردنده اتصال لولایی چرخیدن
linkages مجموعه اتصال اتصال متصل کردن
parallelling داده ارسالی روی تعدادی خط داده که تمام بیتهای کلمه داده را همزمان منتقل میکند
paralleling داده ارسالی روی تعدادی خط داده که تمام بیتهای کلمه داده را همزمان منتقل میکند
parallelling بازیابی داده از فضای ذخیره سازی که از بخشی از داده و نه آدرس محل داده استفاده میکند
parallel داده ارسالی روی تعدادی خط داده که تمام بیتهای کلمه داده را همزمان منتقل میکند
parallels داده ارسالی روی تعدادی خط داده که تمام بیتهای کلمه داده را همزمان منتقل میکند
parallel بازیابی داده از فضای ذخیره سازی که از بخشی از داده و نه آدرس محل داده استفاده میکند
paralleled داده ارسالی روی تعدادی خط داده که تمام بیتهای کلمه داده را همزمان منتقل میکند
parallels بازیابی داده از فضای ذخیره سازی که از بخشی از داده و نه آدرس محل داده استفاده میکند
paralleled بازیابی داده از فضای ذخیره سازی که از بخشی از داده و نه آدرس محل داده استفاده میکند
paralleling بازیابی داده از فضای ذخیره سازی که از بخشی از داده و نه آدرس محل داده استفاده میکند
parallelled داده ارسالی روی تعدادی خط داده که تمام بیتهای کلمه داده را همزمان منتقل میکند
parallelled بازیابی داده از فضای ذخیره سازی که از بخشی از داده و نه آدرس محل داده استفاده میکند
source حرکت داده بین دو شبکه که داده را با Taken بررسی میکند و داده را به ایستگاه صحیح می فرستد
searching storage روش بازیابی داده که از بخشی از داده به جای آدرس برای یافتن محل داده استفاده میکند
searchingly روش بازیابی داده که از بخشی از داده به جای آدرس برای یافتن محل داده استفاده میکند
search روش بازیابی داده که از بخشی از داده به جای آدرس برای یافتن محل داده استفاده میکند
searches روش بازیابی داده که از بخشی از داده به جای آدرس برای یافتن محل داده استفاده میکند
searched روش بازیابی داده که از بخشی از داده به جای آدرس برای یافتن محل داده استفاده میکند
RJ connector نام عمومی برای اتصال هشت سوزنی که درشبکههای BuneT برای اتصال کابل UTP به کار می رود
terminal محل اتصال پیچ اتصال
cascade connection اتصال کاسکاد اتصال پلهای
terminals محل اتصال پیچ اتصال
slip road سینه کش اتصال فراز اتصال
leads قطب اتصال سیم اتصال
lead قطب اتصال سیم اتصال
ramp سینه کش اتصال فراز اتصال
ramps سینه کش اتصال فراز اتصال
padding اقلام
categories اقلام
items اقلام
item اقلام
of one another <adv.> از یکدیگر
from one another <adv.> از یکدیگر
interwork بر یکدیگر
from each other <adv.> از یکدیگر
one a یکدیگر
one another یکدیگر
of each other <adv.> از یکدیگر
each other یکدیگر
salvage material اقلام حراجی
itemising به اقلام نوشتن
items اقلام امادی
item اقلام امادی
itemize به اقلام نوشتن
long life itemes اقلام بادوام
incidentals اقلام فرعی
itemizes به اقلام نوشتن
itemizing به اقلام نوشتن
item manager مدیر اقلام
cyclic item اقلام زنجیری
major end item اقلام عمده
expendable items اقلام مصرفی
spares اقلام مازاد
salvage material اقلام بازیافتی
itemized به اقلام نوشتن
itemises به اقلام نوشتن
detailing اقلام ریز
dequeue برداشتن اقلام یک صف
sundry items اقلام متفرقه
budget item اقلام نقدی
detail اقلام ریز
materiel management مدیریت اقلام
category اقلام اماد
end item اقلام عمده
commercial items اقلام تجارتی
common user items اقلام عمومی
itemised به اقلام نوشتن
cost category اقلام هزینهای
tails داده تشخیص داده شده در انتهای لیست داده
tailed داده تشخیص داده شده در انتهای لیست داده
data preparation امایش داده ها اماده سازی داده مهیاسازی داده ها
tail داده تشخیص داده شده در انتهای لیست داده
surpluses اقلام اضافی و مازاد
item manager مدیریت اقلام تدارکاتی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com