Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 80 (5 milliseconds)
English
Persian
gully erosion
فرسایش خندقی
Other Matches
attrition rate
میزان کاهش توان رزمی نواخت فرسایش سرعت فرسایش
trench
استحکامات خندقی شیار طولانی
trenches
استحکامات خندقی شیار طولانی
trench burial
دفن مردگان در خندق استفاده از قبر خندقی عمومی
arid erosion
فرسایش مناطق خشک فرسایش مناطق کم اب
slit trench
سنگر خندقی شکل سنگر درازکش گروهی
depletion
فرسایش
attrition
فرسایش
wear
فرسایش
abrasion
فرسایش
abrasions
فرسایش
wears
فرسایش
fraying
فرسایش
erosion
فرسایش
erosion control
جلوگیری از فرسایش
natural erosion
فرسایش طبیعی
natural erosion
فرسایش نابهنجار
erodible
قابل فرسایش
internal erosion
فرسایش داخلی
electro erosion
فرسایش الکتریکی
erodibility
قابلیت فرسایش
erosive
فرسایش دهنده
spark erossion
فرسایش الکتریکی
nuclear corrosion
فرسایش هستهای
pot hole
دیگ فرسایش
wind erosion
فرسایش بادی
weathring test
ازمایش فرسایش
surface erosion
فرسایش سطحی
soil erosion
فرسایش خاک
sheet washing
فرسایش سطحی
sever erosion
فرسایش نابهنجار
selective erosion
فرسایش انتخابی
rill erosion
فرسایش شیاری
precession
فرسایش لوله
sheet washing
فرسایش رویی
concrete erosion
فرسایش بتن
bioerosion
فرسایش زیستی
attrition
فرسایش نیروها
accelerated erosion
فرسایش تشدیدی
scuffs
خراش فرسایش
scuffing
خراش فرسایش
beach erosion
فرسایش ساحلی
shore erosion
فرسایش ساحلی
scuffed
خراش فرسایش
scuff
خراش فرسایش
erosion
فرسایش وسایل
weathering
فرسایش در اثرهوا
abrasion of surface
فرسایش سطح فرش
electro erosion process
فرایند فرسایش الکتریکی
electroerosive
فرسایش قوس الکتریکی
attenuation
فرسایش انرژی موج
elutriation
شستشو با اب فرسایش انتخابی
geologic erosion
فرسایش زمین شناسی
wears
فرسایش خوردگی جنگ افزارها
restraints
نیروی خستگی یا فرسایش بار
rain wash
فرسایش ناشی از ریزش باران
restraint
نیروی خستگی یا فرسایش بار
weatherability
قابلیت عدم فرسایش در هوا
corrosion
زنگ خوردگی فرسایش شیمیایی
wear
فرسایش خوردگی جنگ افزارها
planation
مسطح شدن زمین در اثر فرسایش
fastness of color
عدم تغییر رنگ
[در برابر نور، آب و فرسایش]
soliflucation
فرسایش خاک یا زمین به وسیله یخ زدن و اب شدن یخ
detritus
ذراتی که در نتیجه عمل فرسایش از زمین جدامیشوند
bed plate
صفحه فلزی که در کف ابگیرنصب میشود تا از فرسایش جلوگیری کند
anti wear
مواد افزودنی جهت کاهش سایندگی و فرسایش پشم
jetties
سنگ چینی یا تیربندی که در مقابل فرسایش درهنگام لاروبی انجام میشود
jetty
سنگ چینی یا تیربندی که در مقابل فرسایش درهنگام لاروبی انجام میشود
natural erosion
فرسایش طبیعی که گاهی با پدیده خاک زائی در حالت تعادل است
bolster
کیسه یا توری حاوی سنگ شکسته که برای کنترل فرسایش بکار میرود
reventment
روکش کردن سطح زمین به منظور جلوگیری از فرسایش ناشی از باد و باران
rill erosion
این نوع فرسایش دراولین بسترفرسایش یافته بصورت جوی دیده میشود
bolsters
کیسه یا توری حاوی سنگ شکسته که برای کنترل فرسایش بکار میرود
polygonal soil
زمین چند دامنهای که شیبهای ان در اثر فرسایش یخ یا برف تولید شده باشد
bolstered
کیسه یا توری حاوی سنگ شکسته که برای کنترل فرسایش بکار میرود
special degration
نابودی ویژه که عبارتست ازوزن خاک فرسایش یافته سالیانه در واحد سطح
aprons
لایه حفافتی از سنگ یا مواددیگر که در کنار تاسیسات ابی جهت جلوگیری از فرسایش ساخته میشود
apron
لایه حفافتی از سنگ یا مواددیگر که در کنار تاسیسات ابی جهت جلوگیری از فرسایش ساخته میشود
attenuation factor
ضریب فرسایش انرژی موج ضریب افت قدرت امواج
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com