Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English
Persian
beach erosion
فرسایش ساحلی
shore erosion
فرسایش ساحلی
Other Matches
attrition rate
میزان کاهش توان رزمی نواخت فرسایش سرعت فرسایش
shore patrol
انتظامات ساحلی یا گشتی ساحلی
contiguous zone
منطقهای ازابهای متصل به ابهای ساحلی کشور را گویند که هرچند قواعد مربوط به ابهای ساحلی در مورد انها رعایت نمیشود ولی برای کشورمجاور در محدوده ان حقوق استیلایی خاص و محدودی وجود دارد
defense coastal area
منطقه ساحلی مورد پدافند منطقه پدافندی ساحلی
arid erosion
فرسایش مناطق خشک فرسایش مناطق کم اب
beach diagram
طرح نمودار بارانداز ساحلی طرح نمودار قسمت ساحلی
coast pilot
کتاب راهنمای ساحلی راهنمای ساحلی
erosion
فرسایش
abrasion
فرسایش
abrasions
فرسایش
wear
فرسایش
depletion
فرسایش
attrition
فرسایش
wears
فرسایش
fraying
فرسایش
erosion control
جلوگیری از فرسایش
erodible
قابل فرسایش
weathering
فرسایش در اثرهوا
soil erosion
فرسایش خاک
electro erosion
فرسایش الکتریکی
erodibility
قابلیت فرسایش
attrition
فرسایش نیروها
spark erossion
فرسایش الکتریکی
concrete erosion
فرسایش بتن
bioerosion
فرسایش زیستی
precession
فرسایش لوله
rill erosion
فرسایش شیاری
internal erosion
فرسایش داخلی
natural erosion
فرسایش طبیعی
selective erosion
فرسایش انتخابی
sever erosion
فرسایش نابهنجار
sheet washing
فرسایش سطحی
nuclear corrosion
فرسایش هستهای
natural erosion
فرسایش نابهنجار
sheet washing
فرسایش رویی
pot hole
دیگ فرسایش
erosive
فرسایش دهنده
surface erosion
فرسایش سطحی
erosion
فرسایش وسایل
wind erosion
فرسایش بادی
weathring test
ازمایش فرسایش
scuff
خراش فرسایش
scuffed
خراش فرسایش
accelerated erosion
فرسایش تشدیدی
scuffing
خراش فرسایش
scuffs
خراش فرسایش
gully erosion
فرسایش خندقی
electro erosion process
فرایند فرسایش الکتریکی
electroerosive
فرسایش قوس الکتریکی
geologic erosion
فرسایش زمین شناسی
attenuation
فرسایش انرژی موج
elutriation
شستشو با اب فرسایش انتخابی
abrasion of surface
فرسایش سطح فرش
weatherability
قابلیت عدم فرسایش در هوا
restraints
نیروی خستگی یا فرسایش بار
rain wash
فرسایش ناشی از ریزش باران
restraint
نیروی خستگی یا فرسایش بار
corrosion
زنگ خوردگی فرسایش شیمیایی
wear
فرسایش خوردگی جنگ افزارها
wears
فرسایش خوردگی جنگ افزارها
planation
مسطح شدن زمین در اثر فرسایش
strandline
خط ساحلی
beach head
سر پل ساحلی
bridge head
سر پل ساحلی
coastline
خط ساحلی
seasider
ساحلی
inshore water
اب ساحلی
coastlines
خط ساحلی
sea board
خط ساحلی
inshore
ساحلی
offing
اب ساحلی
coastal
ساحلی
bridgehead line
خط سر پل ساحلی
fastness of color
عدم تغییر رنگ
[در برابر نور، آب و فرسایش]
soliflucation
فرسایش خاک یا زمین به وسیله یخ زدن و اب شدن یخ
detritus
ذراتی که در نتیجه عمل فرسایش از زمین جدامیشوند
coast defence
پدافند ساحلی
inshore water
ابهای ساحلی
groyne
سد یا دیواره ساحلی
inshore current
جریان اب ساحلی
over the beach operations
عملیات ساحلی
coastal artillery
توپخانه ساحلی
inshorepatrol
گشتی ساحلی
land breeze
باد ساحلی
littoral
ناحیه ساحلی
costal frontier
مرز ساحلی
coast station
ایستگاه ساحلی
martello
قلعه ساحلی
coastal zone
منطقه ساحلی
intermediate type submarine cable
کابل ساحلی
inshore current
جریانات ساحلی
coastal route
مسیر ساحلی
shore boat
تاکسی ساحلی
coastal patrol
گشتی ساحلی
coastal frontier
حدود ساحلی
links
تپه ساحلی
foreshores
کمربند ساحلی
shore stablishment
تاسیسات ساحلی
shoreline
خط ساحل یا خط ساحلی
shorelines
خط ساحل یا خط ساحلی
territorial waters
ابهای ساحلی
landing craft
کرجی ساحلی
foreshore
کمربند ساحلی
coastguards
گارد ساحلی
tidewater
خط ساحلی کشند اب
territorial sea
دریای ساحلی
dune
توده شن ساحلی
quay
دیوار ساحلی
quays
دیوار ساحلی
marina
تفرجگاه ساحلی
marinas
تفرجگاه ساحلی
coastguard
گارد ساحلی
barrier light
نورافکن ساحلی
cabotage
کشتیرانی ساحلی
cabotage
تجارت ساحلی
boat telephone
تلفن ساحلی
beach reserves
ذخایر ساحلی
beach patrol
نگهبان ساحلی
beach patrol
گشتی ساحلی
beach organization
یکان ساحلی
beach obstacle
مانع ساحلی
sea dike
دیوار ساحلی
beach matting
کف پوش ساحلی
shore patrol
دژبان ساحلی
shore patrol
پلیس ساحلی
beach exit
گذرگاه ساحلی
beach exit
معبر ساحلی
beach face
کمربند ساحلی
bed plate
صفحه فلزی که در کف ابگیرنصب میشود تا از فرسایش جلوگیری کند
anti wear
مواد افزودنی جهت کاهش سایندگی و فرسایش پشم
out port
ساحلی مورد استفاده سر پل
sanbar
دیوار شنی ساحلی
levee
دیواره ساحلی رودخانه
battalion landing team
تیم ساحلی گردان
coastal route
راه ابی ساحلی
beach minefield
میدان مین ساحلی
coastal navigation, coasting
حمل و نقل ساحلی
coastal frontier
نوار مرزی ساحلی
coasters
کشتی ویژه خط ساحلی
beachmaster's unit
یکان لجستیک ساحلی
cabotage
حمل ونقل ساحلی
beach support area
منطقه پشتیبانی ساحلی
cabotage
کشتی رانی ساحلی
beach matting
تور سیمی ساحلی
coaster
کشتی ویژه خط ساحلی
continental shelf
حد ساحلی فلات قاره
beach flag
پرچم مشخصه ساحلی
beach group
گروه خدمات ساحلی
beach dump
انبار موقت ساحلی
lidos
میعادگاه قشنگ ساحلی
lido
میعادگاه قشنگ ساحلی
costal frontier
نوار مرزی ساحلی
barrier reef
مرجان سنگ ساحلی
beach reserves
ذخایر موجود دربارانداز ساحلی
tideland
زمین ساحلی دستخوش جزرومد
piloting
ناوبری در کنار ابهای ساحلی
Goa
ایالتی ساحلی در غرب هندوستان
littoral law
قوانین مربوط به ابهای ساحلی
coastel low
قوانین مربوط به ابهای ساحلی
coastal refraction
انعکاس ساحلی امواج رادیویی
cay
تخته سنگ ساحلی درجزیره
phalarope
مرغ ساحلی نوک دراز
natural erosion
فرسایش طبیعی که گاهی با پدیده خاک زائی در حالت تعادل است
jetties
سنگ چینی یا تیربندی که در مقابل فرسایش درهنگام لاروبی انجام میشود
jetty
سنگ چینی یا تیربندی که در مقابل فرسایش درهنگام لاروبی انجام میشود
shore party
گروه پیشرو ساحلی درعملیات اب خاکی
surfbird
مرغ ساحلی سواحل اقیانوس ارام
beach unit
یکان مسئول اسکله یا خدمات ساحلی
cove
خور پناهگاه ساحلی دامنه کوه
offshore
دور از ساحل قسمت ساحلی دریا
coves
خور پناهگاه ساحلی دامنه کوه
reventment
روکش کردن سطح زمین به منظور جلوگیری از فرسایش ناشی از باد و باران
special degration
نابودی ویژه که عبارتست ازوزن خاک فرسایش یافته سالیانه در واحد سطح
polygonal soil
زمین چند دامنهای که شیبهای ان در اثر فرسایش یخ یا برف تولید شده باشد
bolstered
کیسه یا توری حاوی سنگ شکسته که برای کنترل فرسایش بکار میرود
bolsters
کیسه یا توری حاوی سنگ شکسته که برای کنترل فرسایش بکار میرود
bolster
کیسه یا توری حاوی سنگ شکسته که برای کنترل فرسایش بکار میرود
rill erosion
این نوع فرسایش دراولین بسترفرسایش یافته بصورت جوی دیده میشود
willet
مرغ ساحلی درشت اندام شبیه لک لک یا ماهیخوار
layig up position
موضع یا اسکله مخصوص تهیه سرپل ساحلی
riviera
ناحیه ساحلی فرانسه و ایتالیادر اطراف مدیترانه
intracoastal sealift
سیستم حمل و نقل دریایی ساحلی در عملیات
beach organization
یکان مسئول اداره اسکله قسمت ساحلی
sea frontiers
مرزبانی دریایی پایگاه فرماندهی دفاع ساحلی
offshore
در داخل دریا منطقه خارج از حدود ساحلی کشورها
rill
جوی کوچک شیارهای ساحلی دریا جاری شدن
daymark
علامت ساحلی بدون چراغ فار دریایی روزانه
polder
زمین پست ساحلی که بوسیله سد بندی مزروع گردد
aprons
لایه حفافتی از سنگ یا مواددیگر که در کنار تاسیسات ابی جهت جلوگیری از فرسایش ساخته میشود
apron
لایه حفافتی از سنگ یا مواددیگر که در کنار تاسیسات ابی جهت جلوگیری از فرسایش ساخته میشود
ports
انواع بندرهای ساحلی شیارهای برجسته یا مجاری عبور روغن
attenuation factor
ضریب فرسایش انرژی موج ضریب افت قدرت امواج
beach marker
علامت یا وسیله مشخص کننده ساحل یا تاسیسات ساحلی شاخص خط ساحل
intercoastal
رفت و امد داخل مملکتی درون ساحلی درون مرزی
beach group
گروه خدمات بارانداز ساحلی گروه پیشرو یا یورتچی دریایی
piloting
ناوبری در کنار ساحل ناوبری ساحلی و رودخانهای
laying up
تهیه کردن سر پل دریایی تهیه سرپل ساحلی
beach party
گروه ساحلی گروه شناسایی اسکله یا ساحل
freedom of seas
ازادی رفت وامد کشتی ها در خارج ازابهای ساحلی کشور مجاوردر زمان صلح بدون اینکه کسی بتواند به نحوی از انحامعترض انها بشود
coastal convoy
ستونهای حمل و نقل ساحلی ستونهای حمل بار از کشتی به ساحل
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com