Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 134 (10 milliseconds)
English
Persian
arid erosion
فرسایش مناطق خشک فرسایش مناطق کم اب
Other Matches
submarine sanctuaries
مناطق مخصوص تمرینات غیررزمی زیردریایی مناطق تمرین اموزشی ضدزیردریایی
reserved area
مناطق حفافت شده ارتشی مناطق ممنوعه
attrition rate
میزان کاهش توان رزمی نواخت فرسایش سرعت فرسایش
summary areas
مناطق اطلاعاتی دریایی مناطق یاد شده در خلاصه وضعیت دریایی
moving havens
مناطق ازاد از نظر حرکت زیردریاییها مناطق امن حرکت دریایی
enclave economices
اقتصادهائی که عمدتا درکشورهای در حال توسعه وجود دارد در این اقتصادهاتعداد کمی مناطق پیشرفته ازنظر اقتصادی وجود دارد وبقیه مناطق که وسیعترند ازرشد و پیشرفت بسیار کمی برخوردار میباشند
arctic regions
مناطق قطبی
tropical
مناطق حاره
association areas
مناطق ارتباطی
avernus
مناطق جهنمی
cultivated areas
مناطق مزروعی
hazardous locations
مناطق خطر
hinterland
مناطق داخلی کشور
cateran
اهل مناطق مرتفع
pantropic
واقع در مناطق حاره
havens
مناطق امن دریایی
color zones
مناطق گیرنده رنگ
humid tropics
مناطق حاره مرطوبی
pantropical
واقع در مناطق حاره
hinterlands
مناطق داخلی کشور
cultures
عوارض شهری مناطق شهرنشین
culturing
عوارض شهری مناطق شهرنشین
underdeveloped areas
مناطق عقب مانده و کم پیشرفت
gap filler
رادارمخصوص پوشش مناطق باز
culture
عوارض شهری مناطق شهرنشین
depletion
فرسایش
attrition
فرسایش
abrasion
فرسایش
wears
فرسایش
wear
فرسایش
abrasions
فرسایش
erosion
فرسایش
fraying
فرسایش
rain forest
جنگل انبوه مناطق گرم و پرباران
liberated
مناطق ازاد شده ازاشغال دشمن
zonation
طرز پخش و انتشارموجودات در مناطق جغرافیایی
poaches
شکار در مناطق ممنوعه و حفافت شده
havens
مناطق امن از نظر عبور و مروردریایی
poached
شکار در مناطق ممنوعه و حفافت شده
poach
شکار در مناطق ممنوعه و حفافت شده
erodible
قابل فرسایش
erodibility
قابلیت فرسایش
weathring test
ازمایش فرسایش
internal erosion
فرسایش داخلی
erosion control
جلوگیری از فرسایش
gully erosion
فرسایش خندقی
erosive
فرسایش دهنده
natural erosion
فرسایش نابهنجار
selective erosion
فرسایش انتخابی
sever erosion
فرسایش نابهنجار
sheet washing
فرسایش سطحی
sheet washing
فرسایش رویی
precession
فرسایش لوله
pot hole
دیگ فرسایش
soil erosion
فرسایش خاک
nuclear corrosion
فرسایش هستهای
natural erosion
فرسایش طبیعی
wind erosion
فرسایش بادی
surface erosion
فرسایش سطحی
rill erosion
فرسایش شیاری
bioerosion
فرسایش زیستی
beach erosion
فرسایش ساحلی
scuffs
خراش فرسایش
accelerated erosion
فرسایش تشدیدی
attrition
فرسایش نیروها
weathering
فرسایش در اثرهوا
erosion
فرسایش وسایل
scuff
خراش فرسایش
scuffed
خراش فرسایش
scuffing
خراش فرسایش
shore erosion
فرسایش ساحلی
spark erossion
فرسایش الکتریکی
electro erosion
فرسایش الکتریکی
concrete erosion
فرسایش بتن
abrasion of surface
فرسایش سطح فرش
electroerosive
فرسایش قوس الکتریکی
electro erosion process
فرایند فرسایش الکتریکی
attenuation
فرسایش انرژی موج
elutriation
شستشو با اب فرسایش انتخابی
geologic erosion
فرسایش زمین شناسی
coverage index
کالک نمایش مناطق زیرپوشش شناسایی عکاسی هوایی
exfiltration
خارج کردن عده ها از مناطق تحت کنترل دشمن
williwa
وزش ناگهانی باد یا هوای سرد در مناطق کوهستانی
terai
کلاه لبه پهن نمدی سفیدپوستان مناطق حاره
maritime aircraft
هواپیمایی برای عمل کردن روی مناطق دریایی
rain wash
فرسایش ناشی از ریزش باران
restraints
نیروی خستگی یا فرسایش بار
weatherability
قابلیت عدم فرسایش در هوا
restraint
نیروی خستگی یا فرسایش بار
corrosion
زنگ خوردگی فرسایش شیمیایی
wear
فرسایش خوردگی جنگ افزارها
wears
فرسایش خوردگی جنگ افزارها
jaywalker
پیاده ایکه از وسط مناطق ممنوعه خیابان عبور میکند
jaywalkers
پیاده ایکه از وسط مناطق ممنوعه خیابان عبور میکند
planation
مسطح شدن زمین در اثر فرسایش
supertropical bleach
نوعی ماده ضدعفونی فوق العاده قوی مخصوص مناطق حاره
soliflucation
فرسایش خاک یا زمین به وسیله یخ زدن و اب شدن یخ
detritus
ذراتی که در نتیجه عمل فرسایش از زمین جدامیشوند
fastness of color
عدم تغییر رنگ
[در برابر نور، آب و فرسایش]
automatic terminal information service
ارسال مداوم اطلاعات غیرکنترلی ثبت شده در مناطق ترمینالهای دذارای ترافیک سنگین
anti wear
مواد افزودنی جهت کاهش سایندگی و فرسایش پشم
bed plate
صفحه فلزی که در کف ابگیرنصب میشود تا از فرسایش جلوگیری کند
jetty
سنگ چینی یا تیربندی که در مقابل فرسایش درهنگام لاروبی انجام میشود
jetties
سنگ چینی یا تیربندی که در مقابل فرسایش درهنگام لاروبی انجام میشود
natural erosion
فرسایش طبیعی که گاهی با پدیده خاک زائی در حالت تعادل است
reventment
روکش کردن سطح زمین به منظور جلوگیری از فرسایش ناشی از باد و باران
bolstered
کیسه یا توری حاوی سنگ شکسته که برای کنترل فرسایش بکار میرود
polygonal soil
زمین چند دامنهای که شیبهای ان در اثر فرسایش یخ یا برف تولید شده باشد
bolster
کیسه یا توری حاوی سنگ شکسته که برای کنترل فرسایش بکار میرود
special degration
نابودی ویژه که عبارتست ازوزن خاک فرسایش یافته سالیانه در واحد سطح
rill erosion
این نوع فرسایش دراولین بسترفرسایش یافته بصورت جوی دیده میشود
bolsters
کیسه یا توری حاوی سنگ شکسته که برای کنترل فرسایش بکار میرود
apron
لایه حفافتی از سنگ یا مواددیگر که در کنار تاسیسات ابی جهت جلوگیری از فرسایش ساخته میشود
aprons
لایه حفافتی از سنگ یا مواددیگر که در کنار تاسیسات ابی جهت جلوگیری از فرسایش ساخته میشود
polar regions
مناطق قطبی زمین سرزمینهای قطبی
attenuation factor
ضریب فرسایش انرژی موج ضریب افت قدرت امواج
Aurora Polaris
شفق شمالی
[که به علت برخورد ذرات گاز معلق در اتمسفر زمین با ذرات بارداری که از سمت خورشید ساطع میشوند در آسمان مناطق نزدیک به قطب شمال رخ میدهد]
merry dancers
شفق شمالی
[که به علت برخورد ذرات گاز معلق در اتمسفر زمین با ذرات بارداری که از سمت خورشید ساطع میشوند در آسمان مناطق نزدیک به قطب شمال رخ میدهد]
Aurora Polaris
شفق شمالی
[که به علت برخورد ذرات گاز معلق در اتمسفر زمین با ذرات بارداری که از سمت خورشید ساطع میشوند در آسمان مناطق نزدیک به قطب شمال رخ میدهد]
merry dance
شفق شمالی
[که به علت برخورد ذرات گاز معلق در اتمسفر زمین با ذرات بارداری که از سمت خورشید ساطع میشوند در آسمان مناطق نزدیک به قطب شمال رخ میدهد]
northern lights
شفق شمالی
[که به علت برخورد ذرات گاز معلق در اتمسفر زمین با ذرات بارداری که از سمت خورشید ساطع میشوند در آسمان مناطق نزدیک به قطب شمال رخ میدهد]
Brontide
نوعی صدا
[صدایی خفه شده و آرام که در برخی از مناطق زلزله خیز، به خصوص در امتداد سواحل و روی دریاچه ها شنیده میشود و تصور میرود که به دلیل لرزشهای ضعیف زمین باشد.]
turtle border
حاشیه سماوری
[در بعضی از فرش های ساروق، هراتی و مناطق دیگر در حاشیه از طرححی سماور کل استفاده می کنند که عده ای آنرا شبیه لاک پشت نیز دانسته اند.]
tree of life
درخت زندگی
[این نگاره بگونه های مختلف در فرش های مناطق مختلف بکار رفته و جلوه ای از حیات انسان را تداعی می کند.]
tour of duty
زمان گردش ماموریت زمان توقف پرسنل در مناطق مختلف ماموریت
talik
زمین غیر یخ زده در مناطق یخ زده یا در روی لایه منجمد زمین
Kurdish rug
فرش کردی
[مناطق بافت به صورت پراکنده بوده و بافته های آن نیز تمایز خاصی از نظر نقشه با دیگر شهرها ندارند. در آن از لچک ترنج گرفته تا افشان و هراتی بافته می شود.]
square design
طرح خشتی
[طرح مربع شکل]
[این طرح را به دربهای چوبی شبکه ای قدیم نسبت می دهند و بیشتر مربوط به شهرکرد یا چهارمحال می باشد گرچه در مناطق دیگر نیز بافته می شود.]
filikli
[نوعی فرش با پرز بلند و نسبتا زبر و خشن و بیشتر از جنس پشم بز که در مناطق عشایری ترکیه و آذربایجان شوروی بافته شده، گره ها بدور نخ تار زده شده و کل فرش پس از اتمام بافت رنگرزی می شود.]
Zipper selvage
حاشیه زیپ شکل
[در مناطق کرد نشین شرق ترکیه عده ای از بافندگان حاشیه های فرش خود را بصورت دندانه زیپ می بافند بطوری که کل حاشیه شکل یک زیپ بسته را نشان می دهد.]
star design
طرح ستاره ای شکل
[این طرح به گونه های مختلف در فرش های مناطق مختلف مورد استفاده قرار می گیرد. گاه بصورت ترنج و گاه بصورت تزئین در متن.]
cable weft
پود ضخیم
[بعد از کامل شدن یک ردیف گره جهت محکم کردن آنها در اکثر فرش ها از یک پود نازک و سپس یک پود کلفت استفاده می شود در برخی مناطق نیز از دو پود نازک و یک پود کلفت بصورت یک در میان استفاده میکنند]
shaggy ugs
فرش های با پرز بلند
[این گونه فرش علاوه بر داشتن پرز بلند در سطح فرش، دارای مقداری پرز در پشت فرش نیز می باشد و در مناطق سردسیر بافته می شود تا گرم بوده و عایق سرما در کف اتاق باشد.]
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com