English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 135 (2 milliseconds)
English Persian
amateur transmitter فرستنده اماتور
Other Matches
signalling 1-روش فرستنده برای هشدار به گیرنده برای ارسال یک پیام . 2-ارتباط با فرستنده درباره وضعیت گیرنده
unprofessional اماتور
amateurs اماتور
amateur اماتور
nerds یک اماتور کامپیوتر
shamateur اماتور دروغین
shamateur اماتور قلابی
amateur receiver گیرنده اماتور
nerd یک اماتور کامپیوتر
amateur اماتور غیرحرفهای
amateurs اماتور غیرحرفهای
arrengement of the reonforcement توزیع اماتور
pro am مسابقه گلف بازیگران حرفهای و اماتور
hunt meeting برنامه مسابقات دو یا دو بامانع برای سوارکاران اماتور
sullivan award جایزه سولیوان برای بهترین ورزشکار اماتور سال
walker cup مسابقه گلف بین مردان اماتور امریکا و انگلستان سالی یک بار
first class cricket مسابقه کریکت بین تیمهای حرفهای و اماتور ایالات ودانشگاههای انگلستان
senders فرستنده
forwarder فرستنده
transmitter فرستنده
dispatcher فرستنده
transmitters فرستنده
agent فرستنده
agents فرستنده
consignor فرستنده
chooser فرستنده
sending set فرستنده
transmitting set فرستنده
wireless station فرستنده
sender فرستنده
shipper فرستنده
television broadcasting station فرستنده تلویزیون
consignor فرستنده کالا
transceiver فرستنده و گیرنده
broadcast station ایستگاه فرستنده
sending state کشور فرستنده
pulse transmitter فرستنده پالس
service area برد فرستنده
noise transmitter فرستنده پارازیت
emergency transmitter فرستنده اضطراری
transreceiver فرستنده و گیرنده
transmitting antenna انتن فرستنده
mobile station فرستنده متحرک
forwarding country کشور فرستنده
intermediate transmitter فرستنده واسطه
intermediate transmitter فرستنده میانی
jamming transmitter فرستنده پارازیت
amateur station فرستنده تفننی
transmitters فرستنده رادیویی
transmitter فرستنده رادیویی
transmitter دستگاه فرستنده
sender فرستنده پیام
senders فرستنده پیام
transmitters دستگاه فرستنده
reverses داده ازگیرنده به فرستنده
transmissive انتقال دهنده فرستنده
reverse داده ازگیرنده به فرستنده
handie talkie فرستنده دستی کوچک
transceiver دستگاه گیرنده فرستنده
reversed داده ازگیرنده به فرستنده
radio telephone transmitter فرستنده تلفن بیسیم
impluse sender فرستنده ضربه جریان
long wave transmitter فرستنده موج بلند
shipper فرستنده کالا با کشتی
reversing داده ازگیرنده به فرستنده
directive sending فرستنده جهت دار
directional transmitter فرستنده جهت دار
broadcasting station ایستگاه رادیویی فرستنده
handsets دستگاه فرستنده وگیرنده
handset دستگاه فرستنده وگیرنده
amateur station call letters علامت فرستنده تفننی
amateur bands باندهای فرستنده تفننی
squad cars اتومبیل پلیس مجهز به فرستنده
ultrashort wave transmitter فرستنده موج خیلی کوتاه
squad car اتومبیل پلیس مجهز به فرستنده
cross talk تداخل صدا در اثرنزدیکی دو فرستنده
transmitter signal element timing زمان گیری عنصر سیگنال فرستنده
station break وقفه برنامه فرستنده رادیویی وتلویزیونی
carrier فرستنده بار شرکت حمل و نقل
carriers فرستنده بار شرکت حمل و نقل
omnidirectional گیرنده یا فرستنده امواج درجهت مناسب
maintain watch مراقبت دایمی از پیام یک فرستنده رادیویی
doppler effect اثر برگشت امواج روی فرستنده
frequency drift تغییر تدریجی فرکانس یک فرستنده یا اسلاتور
routes مسیر یک پیام بین فرستنده و گیرنده در شبکه
communication مسیر فیزیکی که فرستنده را به گیرنده وصل میکند
universal transmitter asynchronousreciver فرستنده /گیرنده ناهمزمان جامع
route مسیر یک پیام بین فرستنده و گیرنده در شبکه
transceiver گیرنده و فرستنده که می توانند سیگنال را ارسال و دریافت کنند
roam حرکت به آسانی ودرارتباط با فرستنده ارتباطی بی سیم بودن
roaming حرکت به آسانی ودرارتباط با فرستنده ارتباطی بی سیم بودن
roams حرکت به آسانی ودرارتباط با فرستنده ارتباطی بی سیم بودن
roamed حرکت به آسانی ودرارتباط با فرستنده ارتباطی بی سیم بودن
backwards کانالی از گیرنده به فرستنده برای حمل سیگنالهای کنترل
vor وسیله تعیین جهت ارسال امواج فرستنده دشمن
backward کانالی از گیرنده به فرستنده برای حمل سیگنالهای کنترل
clocking روشی برای همزمان کردن دو دستگاه فرستنده و گیرنده مخابراتی
radio fix تعیین محل فرستنده دشمن یاخودی بااستفاده از دو یا چندایستگاه به گوش
sync باس ارسالی برای اطمینان از این که گیرنده با فرستنده سنکرون است
radio fix تعیین محل هواپیما یا ناو با استفاده ازگوش دادن به دو یا چندایستگاه فرستنده
synchronization باس ارسالی برای اطمینان از این که گیرنده با فرستنده سنکرون است
session لایه در مدل استاندارد SO/ OSI , که اتصال و قط عی را بین گیرنده و فرستنده برقرار میکند
sessions لایه در مدل استاندارد SO/ OSI , که اتصال و قط عی را بین گیرنده و فرستنده برقرار میکند
homing device رادارهای ردیاب امواج رادیویی و رادار برای پیداکردن ایستگاه فرستنده انها
homing روش تعقیب و ردیابی امواج رادیویی یا رادار و پیدا کردن ایستگاه فرستنده ان
acknowledged mail تابعی که به فرستنده اعلام میکند پیام پستی الکترونیکی خوانده شده است
dial up line خط تلفن معمولی که میتواندبه عنوان دست دستگاه فرستنده در مخابرات استفاده شود
diplexer وسیلهای که استفاده از یک انتن را بصورت همزمان یامجزا توسط دو فرستنده ممکن میسازد
acknowledging کدی که گیرنده می فرستد تا به فرستنده اعلام کند یام به درستی دریافت شده است
acknowledges کدی که گیرنده می فرستد تا به فرستنده اعلام کند یام به درستی دریافت شده است
acknowledge کدی که گیرنده می فرستد تا به فرستنده اعلام کند یام به درستی دریافت شده است
manipulative deception تغییر فرکانس یا دستکاری دروسایل فرستنده خودی برای گول زدن دشمن فریب رادیویی عمدی
layer لایهای که اتصال / عدم اتصال را بین گیرنده و فرستنده ایجاد میکند
layers لایهای که اتصال / عدم اتصال را بین گیرنده و فرستنده ایجاد میکند
decca سیستم تعیین محل دقیق یا بهترین محل برای ایستگاه فرستنده
loop آزمایشی که سیگنال ارسالی را به وسیله فرستنده پس می فرستد پس از عبور آن از خط یا وسیله
loops آزمایشی که سیگنال ارسالی را به وسیله فرستنده پس می فرستد پس از عبور آن از خط یا وسیله
looped آزمایشی که سیگنال ارسالی را به وسیله فرستنده پس می فرستد پس از عبور آن از خط یا وسیله
transponder فرستنده خودکار صوتی دستگاه کمک ناوبری خودکارموشک دستگاه کشف و رمزخودکار مکالمات
radio position finding روش تعیین محل ایستگاه فرستنده به روش تقاطع
authentication استفاده از کدهای خاص برای بیان کردن به فرستنده پیام که پیام درست و قابل تشخیص است
backward کانال از گیرنده به فرستنده برای ارسال گیرنده
backwards کانال از گیرنده به فرستنده برای ارسال گیرنده
requests سیگنال ارسالی توسط فرستنده به گیرنده وپرسش اینکه آیا گیرنده آماده دریافت داده است یا خیر.
request سیگنال ارسالی توسط فرستنده به گیرنده وپرسش اینکه آیا گیرنده آماده دریافت داده است یا خیر.
requesting سیگنال ارسالی توسط فرستنده به گیرنده وپرسش اینکه آیا گیرنده آماده دریافت داده است یا خیر.
requested سیگنال ارسالی توسط فرستنده به گیرنده وپرسش اینکه آیا گیرنده آماده دریافت داده است یا خیر.
radio beacon برج بی سیم انتن فرستنده بی سیم
ethernet شبکه پیاده سازی شده با استفاده از کابل looxial ضخیم و گیرنده / فرستنده برای اتصال به شاخههای کابل قابل سرویس دهی در مسافت دور
backwards تصحیح خطا که توسط گیرنده تشخیص داده شده است و ارسال سیگنال به فرستنده برای ارسال مجدد داده
backward تصحیح خطا که توسط گیرنده تشخیص داده شده است و ارسال سیگنال به فرستنده برای ارسال مجدد داده
data transceiver دستگاه مبادله اطلاعات دستگاه گیرنده و فرستنده اطلاعات کامپیوتری
negative acknowledgement کاراکتر کنترلی که ترمینال گیرنده در انتقال اطلاعات برای ترمینال فرستنده صادرمیکند تا اعلام کند که یک اشتباه انتقال در اخرین بلوک اطلاعات ارسال شده وجوددارد
recredential نامهای است که بعضی اوقات رئیس دولتی که سفیر نزد ان ماموریت دارد در جواب احضار نامه سفیر به رئیس دولت فرستنده سفیر می نویسد و در واقع این نامه پاسخی است به استوار نامهای که سفیر در شروع ماموریتش تقدیم داشته است
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com