Dictiornary-Farsi | فرفیت تزریق | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (9 milliseconds)

English	Persian
injection capacity	فرفیت تزریق


Other Matches

throughput capacity	فرفیت عبور دهی کالا فرفیت تخلیه و عبوردهی بارانداز یا اسکله فرفیت گذراندن کالا
hypodermic injection	تزریق زیر جلدی تزریق پوستی
berthing capacity	فرفیت تخلیه بار لنگرگاه فرفیت اسکله
valence	واحد فرفیت فرفیت شیمیایی
carload shipment	حمل بار مطابق با فرفیت بارگیری خودرو یا کشتی ارسال باربه اندازه فرفیت حمل بار
opportune lift	فرفیت حمل اضافی یا فرفیت حمل باقیمانده
capacity cost	هزینه تولید وقتی که واحدتولید کننده حداکثر فرفیت خودرا برای تولید به کار برد هزینه تولید با حداکثر فرفیت
grid anode capacity	فرفیت بین شبکه و اند فرفیت بین شبکه و پلاک
transfusions	تزریق
injections	تزریق ها
mud injection	تزریق گل
infusions	تزریق
infusion	تزریق
low level injection	تزریق کم
intinction	تزریق
sprays	تزریق
spraying	تزریق
sprayed	تزریق
spray	تزریق
transfusion	تزریق
mud grouting	تزریق گل
injection	تزریق
shots	تزریق
shot	تزریق
jab [British] [colloquial]	تزریق
injective function	تزریق
jab [colloquial]	تزریق
injected	تزریق کردن
injector	الت تزریق
injector valve	سوپاپ تزریق
blanket grouting	تزریق سطحی
inspirator	تزریق کننده
intake well	چاه تزریق
injecting	تزریق کردن
injects	تزریق کردن
injection point	نقطه تزریق
grouting galleries	مجاری تزریق
chemical grouting	تزریق شیمیایی
grout curtain	پرده تزریق
chemical injection	تزریق شیمیایی
clay grouting	تزریق خاک رس
drilled grout hole	سوراخ تزریق
drilled grout hole	چاه تزریق
grout hole	سوراخ تزریق
grout hole	چاه تزریق
grouting gallery	دالان تزریق
chemical consolidation	تزریق شیمیایی
cement grouting	تزریق سیمان
blast injection engine	موتور تزریق دم
guns	دستگاه تزریق
gas injection	تزریق بنزین
injector	تزریق کننده
injection level	سطح تزریق
injection grid	شبکه تزریق
injection efficiency	بازده تزریق
gun	دستگاه تزریق
immit	تزریق کردن
fule injection	تزریق سوخت
sprays	تزریق کردن
spraying	تزریق کردن
spray	تزریق کردن
perfuse	تزریق کردن
perfusion	تزریق وریدی
pilot injection	تزریق مقدماتی
spartter	تزریق کننده
spartter loss	تلف تزریق
vaccinophobia	تزریق هراسی
metal spraying	تزریق فلزی
inject	تزریق کردن
syringes	تزریق کردن
syringe	تزریق کردن
spary gun	تلمبه تزریق
spary gun	پیستوله تزریق
injection of money	تزریق پول
sprayed	تزریق کردن
needling	با سوزن تزریق کردن
grouting	تزریق دوغاب سیمان
grouted alluvium	ابرفت تزریق شده
concrete gun	دستگاه تزریق بتن
grease injector	تزریق کننده گریس
hypodermics	تزریق زیر جلدی
gas injection method	روش تزریق گاز
injection	داروی تزریق کردنی
fuel injection system	سیستم تزریق سوخت
needled	با سوزن تزریق کردن
hypodermic	تزریق زیر جلدی
needle	با سوزن تزریق کردن
needles	با سوزن تزریق کردن
flame spray	تزریق کردن شعلهای
hypo	تزریق زیر جلدی
transfusions	رسوخ تزریق خون
transfusion	رسوخ تزریق خون
airless solid injection	تزریق بدون کمپرسور
jetting tube	لوله تزریق در حفاری
injection timing	تنظیم مقدار تزریق
petrol injection motor	موتور تزریق بنزینی
metal spray gun	تلمبه تزریق فلز
petrol injection pump	پمپ تزریق بنزین
injector pump	پمپ تزریق سوخت
iodize	یود تزریق کردن
hypo	سوزن تزریق زیر جلدی
transfusible	قابل تزریق در جسم دیگری
blast furnace gun	وسیله تزریق کوره بلند
grout stop	اب بندی بوسیله تزریق دوغاب
throwin	در دنده انداختن تزریق کردن
transfuse	رسوخ یافتن در تزریق کردن در
transfusable	قابل تزریق در جسم دیگری
hypodermics	سوزن مخصوص تزریق زیر جلد
wet take off	برخاستن از زمین با استفاده از مکانیزم تزریق اب
hypodermic	سوزن مخصوص تزریق زیر جلد
mainline	مواد مخدر به شاهرگ تزریق کردن
mainlines	مواد مخدر به شاهرگ تزریق کردن
injector	وسیله تزریق افشانک سوخت پاش
low level injection efficiency	ضریب بهره تزریق در سطح پایین
mainlined	مواد مخدر به شاهرگ تزریق کردن
hyodermic needle	سوزن امپول یا تزریق زیر جلدی
shoot up <idiom>	مواد را از راه تزریق مصرف کردن
mainlining	مواد مخدر به شاهرگ تزریق کردن
injection engine	ماشینی که بوسیله تزریق اب سرد بخارانرامنقبض میکنند
emulsion injection	تزریق مصنوعی شیره قیر به داخل خاک
wet rating	توان یا تراست بااستفاده ازمکانیزم تزریق اب یا ترکیب اب و متانل
contra injection	تزریق قطرات ریزسوخت درخلاف جهت جریان هوا
grout curtain	لایه سیمانی تزریق شدهای که در زیر پی سد مانع تراوشات میگردد
slow pill	ماده شیمیایی که بطورغیرمجاز به اسب برای کندکردن سرعتش تزریق میشود
alumetize	الومینیوم روی فولاد باپیستوله تزریق شده و سپس گداخته می گردد
scopolamine	ی که با تزریق این ماده وامثال ان گرفته شده باشدقابل ارائه به دادگاه نیست
line capacitance	فرفیت خط
loading capacity	فرفیت
incapacious	بی فرفیت
tankage	فرفیت
loading	فرفیت
equipotential	هم فرفیت
capacitance	فرفیت
volume capacity	فرفیت
loads	فرفیت
lifts	فرفیت
lifting	فرفیت
lifted	فرفیت
span	فرفیت
spanned	فرفیت
spanning	فرفیت
lift	فرفیت
spans	فرفیت
load	فرفیت
content	فرفیت
contenting	فرفیت
capacity	فرفیت
valence	فرفیت
volumes	فرفیت
volume	فرفیت
throughput	فرفیت
capacities	فرفیت
absorptive capacity	فرفیت جذب
milling capacity	فرفیت فرزکاری
loading	فرفیت بارگیری
measure of capacity	پیمانه فرفیت
expanded , capacity	توسعه فرفیت
maximum capacity	فرفیت حداکثر
gross capacity	فرفیت ناویژه
gross tonnage	فرفیت ناخالص به تن
machine capacity	فرفیت ماشین
administrative capacity	فرفیت اداری
zero capacitance	فرفیت صفر
below capacity	زیر فرفیت
overloading	اضافه فرفیت
absorption capacity	فرفیت جذب
general heat capacity	فرفیت گرمایی کل
fcl	فرفیت پر کانتینر
field capacity	فرفیت نگهداری
working capacity	فرفیت کار
pay load	فرفیت ترابری
drilling capacity	فرفیت حفاری
breaking capacity	فرفیت شکست
full container load	فرفیت پر کانتینر
full load	فرفیت تکمیل
full load	فرفیت کامل
output capacitance	فرفیت خروجی
quality	نوع فرفیت
net tonnage	فرفیت خالص به تن
breaking capacity	فرفیت قطع
body capacitance	فرفیت بدن
bearing capacity	فرفیت تحمل
heat capacity	فرفیت حرارتی
heat capacity	فرفیت گرمایی
load carring capacity	فرفیت باربری
overloaded	اضافه فرفیت
load capacity	فرفیت بار
overload	اضافه فرفیت
atomicity	فرفیت اتمی
antenna capacity	فرفیت انتن
load capacity	فرفیت باربری
line charging capacity	فرفیت بارگیری خط
ampere hour capacity	فرفیت باطری
input capacitance	فرفیت ورودی
input capacitance	فرفیت اولیه
load	فرفیت بارگیری
internal capacitance	فرفیت الکترودها
overloads	اضافه فرفیت
injection capacity	فرفیت پاشش
heating capacity	فرفیت گرمایش