English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 207 (11 milliseconds)
English Persian
tonnage فرفیت کشتی
Search result with all words
capital ship کشتی جنگی یی که فرفیت ان بیش از ده هزار تن و مسلح به توپهایی با کالیبر بیش از8 اینچ باشد
carload shipment حمل بار مطابق با فرفیت بارگیری خودرو یا کشتی ارسال باربه اندازه فرفیت حمل بار
load line خطی در اطراف کشتی که نمودار حداکثر فرفیت کشتی میباشد
over shipment ارسال بار بیش از حد فرفیت کشتی بارگیری بیش از حد
portage کرایه فرفیت کشتی
tonner کشتی دارای تعداد معینی فرفیت
Other Matches
throughput capacity فرفیت عبور دهی کالا فرفیت تخلیه و عبوردهی بارانداز یا اسکله فرفیت گذراندن کالا
berthing capacity فرفیت تخلیه بار لنگرگاه فرفیت اسکله
valence واحد فرفیت فرفیت شیمیایی
topgallant سکوب بالای دکل کشتی بالاترین شکوب دکل کشتی وسایل بی مصرف کشتی
opportune lift فرفیت حمل اضافی یا فرفیت حمل باقیمانده
capacity cost هزینه تولید وقتی که واحدتولید کننده حداکثر فرفیت خودرا برای تولید به کار برد هزینه تولید با حداکثر فرفیت
scuppering سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppers سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scupper سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppered سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
respondentia وامی که به صاحب کشتی داده و کشتی او به رهن گرفته میشود
ship's manifest صورت محمولههای کشتی فهرست کالاهای در حال حمل در کشتی
carry ship کشتی حامل زندانیان جنگی کشتی غیر مسلحی که تضمین عبور داشته باشد
hawse سوراخهای دماغه کشتی که مخصوص عبورطناب است طنابهای نگاه دارنده کشتی درحوضچه
dan runner کشتی رهاکننده علایم شناور در اب کشتی تعیین مسیر
keels حمال کشتی صفحات اهن ته کشتی وارونه کردن
gunroom مخزن مهمات کشتی سفره خانه افسران کشتی
waterline خط بار گیری کشتی خط میزان و تراز کشتی باسطح اب
supercargo نماینده مالک محمولات کشتی که با کشتی به سفر می رود
embarkation بارگیری کشتی یا خودرو سوار شدن در کشتی یاخودرو
lazar housek عمارت یا کشتی برای قرنطینه 8 انبار عقب کشتی
keel حمال کشتی صفحات اهن ته کشتی وارونه کردن
bill of health گواهی نامهای که هنگام حرکت کشتی پس ازمعاینه کشتی از لحاظ بیماریهای مسری به ناخداداده میشود
usura maritima دادن وام با بهره سنگین به مالک کشتی که در صورت سالم برگشتن کشتی قابل وصول است
the vessel was put a bout جهت کشتی را تغییر دادند کشتی را برگردانند
grid anode capacity فرفیت بین شبکه و اند فرفیت بین شبکه و پلاک
windjammer یکی از کارکنان کشتی کشتی بادبانی
quarterdeck عرشه کوچک عقب کشتی قسمتی از عرشه کشتی جنگی مخصوص انجام تشریفات نظامی و غیره
quarterdecks عرشه کوچک عقب کشتی قسمتی از عرشه کشتی جنگی مخصوص انجام تشریفات نظامی و غیره
yaw انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
yawed انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
overboard از کشتی بدریا روی کشتی
sailboat کشتی بادبانی کشتی بادی
sailboats کشتی بادبانی کشتی بادی
piracy هرعملی که کارگران یا سرنشینان کشتی علیه کشتی خود انجام دهند استفاده غیر قانونی از تالیف دیگری برای تالیف کتاب یارساله و غیره
cartel ship کشتی مخصوص مبادله اسیران جنگی کشتی محل مذاکرات جنگی
free on boand تحویل روی کشتی قیمت کالای تحویلی روی کشتی
semi naufragium نیمه غرق شده گی کشتی نیمه کشتی شکستگی
orthodromics کشتی رانی در دایره بزرگ درست کشتی رانی
orthodromy کشتی رانی در دایره بزرگ درست کشتی رانی
prow کشتی عرشه کشتی
prows کشتی عرشه کشتی
lift فرفیت
valence فرفیت
lifting فرفیت
incapacious بی فرفیت
capacitance فرفیت
volume capacity فرفیت
lifted فرفیت
loading فرفیت
spans فرفیت
loading capacity فرفیت
lifts فرفیت
line capacitance فرفیت خط
capacity فرفیت
throughput فرفیت
volume فرفیت
volumes فرفیت
content فرفیت
equipotential هم فرفیت
contenting فرفیت
tankage فرفیت
loads فرفیت
load فرفیت
capacities فرفیت
span فرفیت
spanning فرفیت
spanned فرفیت
absorptive capacity فرفیت جذب
ampere hour capacity فرفیت باطری
localized capacity فرفیت متمرکز
load فرفیت بارگیری
low capacitance cable کابل با فرفیت کم
machine capacity فرفیت ماشین
administrative capacity فرفیت اداری
absorption capacity فرفیت جذب
antenna capacity فرفیت انتن
transformer capacity فرفیت ترانسفورماتور
outputs کارکرد فرفیت
qualities نوع فرفیت
road capacity فرفیت جاده
line charging capacity فرفیت بارگیری خط
load capacity فرفیت باربری
tax capacity فرفیت مالیاتی
load capacity فرفیت بار
atomicity فرفیت اتمی
load carring capacity فرفیت باربری
specific capacity ضریب فرفیت
specific capacity فرفیت مخصوص
overload اضافه فرفیت
loads فرفیت بارگیری
idle capacity فرفیت بلااستفاده
overloaded اضافه فرفیت
work load فرفیت کار
output capacitance فرفیت خروجی
useful load فرفیت مفید
output کارکرد فرفیت
pay load فرفیت ترابری
refrigerant capacity فرفیت سرمایی
univalent دارای یک فرفیت
thermal capacity فرفیت گرمایی
storage capacity فرفیت انباره
valence electron الکترون فرفیت
production capacity فرفیت تولید
working capacity فرفیت کار
loading فرفیت بارگیری
overloads اضافه فرفیت
unused capacity فرفیت بی کار
maximum capacity فرفیت حداکثر
measure of capacity پیمانه فرفیت
milling capacity فرفیت فرزکاری
natural capacity فرفیت طبیعی
net tonnage فرفیت خالص به تن
quality نوع فرفیت
zero capacitance فرفیت صفر
useful capacity فرفیت مفید
productive capacity فرفیت تولیدی
productive capacity فرفیت تولید
vital capacity فرفیت حیاتی
deadweight فرفیت کششی
capacity of condenser فرفیت خازن
condenser capacity فرفیت خازن
permittance فرفیت خازن
capacity range حیطه فرفیت
general heat capacity فرفیت گرمایی کل
internal capacitance فرفیت الکترودها
coil capacity فرفیت بوبین
gross capacity فرفیت ناویژه
capacity of coil فرفیت پیچک
coupling capacity فرفیت اتصالی
channel capacity فرفیت کانال
full container load فرفیت پر کانتینر
full load فرفیت تکمیل
current capacity فرفیت جریان
current capacity فرفیت بار
full load فرفیت کامل
covalent bond قید هم فرفیت
capacity ground اتصال به فرفیت
gross tonnage فرفیت ناخالص به تن
heat capacity فرفیت حرارتی
inductive capacity فرفیت القائی
heating capacity فرفیت گرمایش
holding capacity فرفیت نگهداری
idle capacity فرفیت بیکار
circuit capacity فرفیت مدار
charge cavity فرفیت بار
overloading اضافه فرفیت
information capacity فرفیت خبری
injection capacity فرفیت تزریق
input capacitance فرفیت اولیه
input capacitance فرفیت ورودی
heat capacity فرفیت گرمایی
carrying capacity فرفیت برد
injection capacity فرفیت پاشش
loadability فرفیت بار
deck load فرفیت عرشه
energy content فرفیت انرژی
buffer capacity فرفیت بافر
effective capacity فرفیت موثر
breaking capacity فرفیت شکست
drilling capacity فرفیت حفاری
breaking capacity فرفیت قطع
body capacitance فرفیت بدن
below capacity زیر فرفیت
electrostatic capacitive فرفیت الکتروستاتیکی
bearing capacity فرفیت تحمل
beach capacity فرفیت باراندازساحلی
electrostatic capacity فرفیت الکترواستاتیک
beach capacity فرفیت اسکله
battery capacity فرفیت باتری
electrovalence فرفیت الکتریکی
electrovalency فرفیت الکتریکی
excess capacity فرفیت اضافی
expanded , capacity توسعه فرفیت
capacitance meter فرفیت سنج
capacitance of a capacitor فرفیت خازن
capacitance فرفیت خازنی
field capacity فرفیت نگهداری
capacitance of a conducting body فرفیت رسانا
capacitance of a conductor فرفیت سیم
capacitance فرفیت الکتریکی
distributed capacity فرفیت منتشر
fcl فرفیت پر کانتینر
design capacity فرفیت طرح
keelage حق ورود کشتی به بندر ورودیه کشتی به بندر
clearance capacity فرفیت تخلیه بار
grid circuit capacitance فرفیت مدار شبکه
specific inductive capacity فرفیت القایی ویژه
specific inductivity capacity فرفیت القایی ویژه
direct interelectrode capacitance فرفیت بین دو الکترد
functional residual capacity فرفیت باقیمانده عملی
total electrode capacitance فرفیت کلی الکترد
grinding capacity فرفیت سنگ سمباده
conveying capacity فرفیت حمل ونقل
less than container load کمتر از فرفیت کانتینر
drilling capacity فرفیت مته کاری
farad واحد فرفیت خازن
effective input فرفیت موثر ورودی
taxpaying capacity فرفیت پرداخت مالیات
excess capacity theory نظریه مازاد فرفیت
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com