Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
factionalism
فرقه بازی
Other Matches
sect
فرقه
demomination
فرقه
sects
فرقه
denominationalism
فرقه گرایی
heresy
بدعتکاری فرقه
sectarianism
فرقه گرایی
sectarian
عضو فرقه
sectarianism
پیروی از یک فرقه
factions
انجمن فرقه
sects
فرقه مذهبی
sect
فرقه مذهبی
sectarian
فرقه گرای
faction
انجمن فرقه
heresies
بدعتکاری فرقه
factionary
طرفدار یک فرقه
Mormon
فرقه مذهی مورمن
Mormons
فرقه مذهی مورمن
secarianism
پیروی از تیره یا فرقه یاحزبی
jacobin
راهب فرقه دومی نیکن
Protestant
عضو فرقه مسیحیان پروتستان
quietism
فرقه متصوفه اهل سکوت
quakerism
معتقدات فرقه "کویکر"پروتستان
Protestants
عضو فرقه مسیحیان پروتستان
shinny
بازی هاکی که با توپ چوبی بازی شود چوب بازی هاکی
jacobite
عضو فرقه راهبان دومی نیکن
jacobin
عضو فرقه مذهبی مخالف دولت
Methodists
فرقه مسیحی " متدیست " مومن به این مذهب
franciscan
وابسته بدسته راهبان فرقه فرانسیس مقدس
Zen
فرقه بوداییان طرفدار تفکر وعبادت وریاضت
Methodist
فرقه مسیحی " متدیست " مومن به این مذهب
grey friar
عضو جمعیت راهبان یادرویشان فرقه فرانسیس مقدس
Jesuits
عضو فرقه مذهبی بنام انجمن عیسی که بوسیله لایولا تاسیس شد
Jesuit
عضو فرقه مذهبی بنام انجمن عیسی که بوسیله لایولا تاسیس شد
harlequinade
بخشی ازنمایش یالال بازی که لوده دران بازی میکند لودگی
roundhead
نماینده پارلمان انگلیس دردوره شارل اول و عضو فرقه مسیحیان کویکر
frame
مدت زمان به کیسه انداختن تمام گویهای بازی اسنوکر یک دهم از بازی بولینگ
misplay
بازی بد واز روی ناشیگری غلط بازی کردن
cutthroat
بازی 3 نفره که هریک به نفع خود بازی میکند
gamesmanship
مهارت در بردن بازی بدون تخلف از مقررات بازی
game
وسیله ROM که حاوی کد برنامه برای بازی کامپیوتری است و در کنسول بازی نصب میشود
kiss in the ring
بازی بگیرماچ کن :بازی که دران پسریادختری ....تااوراببوسد
to make a trick
با کارت شعبده بازی کردن
[ورق بازی]
shinney
بازی هاکی که باتوپ چوبی بازی شود
fire fight
ترقه بازی اتش بازی مبادله تیراندازی
dib
ریگ بازی قاپ یا ریگی که با ان بازی می کنند
inning
گیمی که بازیگر سرویس زده و ان را باخته فرصت برای نوبت هر بازی بیلیارد یاکروکه یک بخش از بازی بولینگ
harlepuinade
نمایش لال بازی ودلقک بازی
charlatanic
امیخته بازبان بازی یاچاچول بازی
crampet game
بازی خفه بازی کم فضای شطرنج
Bureaucracy . Red tape .
کاغذ بازی ( قرطاس بازی )
batting order
ترتیب ورود توپزنها به بازی بیس بال ترتیب ورود توپزنهابه بازی کریکت
concordat
پیمان دولت با جماعت مذهبی پیمان رسمی میان دو فرقه مذهبی
round robin (tournament or contest)
<idiom>
بازی که درآن یک بازیکن یا تیم درمقابل یک بازیکن یا تیم بازی کند
billiard point
در بازی بیلیارد انگلیسی 2امتیاز برای کارامبول و 3امتیاز برای کیسه انداختن در بازی امریکایی 1 امتیازبرای کارامبول و امتیازهای دیگر برای کیسه انداختن
set the score
افزودن بر طول بازی افزودن بر طول بازی اسکواش
set the game
افزودن بر طول بازی افزودن بر طول بازی اسکواش
plain dealing
بازی
game
بازی
partie
بازی
plays
بازی
patulousness
بازی
falconine
بازی
basics
بازی
basic
بازی
actions
بازی
gaming
بازی
dibasic
دو بازی
homes
بازی
home
بازی
action
بازی
slackness
بازی
fun
بازی
grey hound
سگ بازی
hopscotch
بازی لی لی
played
بازی
play
بازی
solitaire
تک بازی
openness
بازی
sportiveŠetc
بازی کن
solitaires
تک بازی
playing
بازی
clearance
بازی
watermanship
اب بازی
power game
بازی قدرتی
rinks
یخ بازی کردن
rinks
میدان یخ بازی
rink
یخ بازی کردن
pyrotechny
فن اتش بازی
rink
میدان یخ بازی
radial play
بازی شعاعی
pugilism
بوکس بازی
hustles
بازی هشیارانه
three knights' game
بازی سه اسب
puppetry
خیمه شب بازی
radial play
بازی عرضی
puppet show
خیمه شب بازی
hustling
بازی هشیارانه
puppetry
عروسک بازی
shell game
گردو بازی
pyrotechnic display
اتش بازی
quackery
حقه بازی
footballs
بازی فوتبال
bowl
بازی بولینگ
stanza
بخشی از بازی
football
بازی فوتبال
power games
بازی قدرتی
bowls
بازی بولینگ
quiot
لیس بازی
red tapery
قرطاس بازی
rooker
یکجورکفش یخ بازی
rope dancing
بند بازی
surf riding
موج بازی
sheep's eyes
نظر بازی
first hand
نخستین بازی کن
toy
اسباب بازی
the game is up
بازی تمام شد
toy
بازی کردن
toys
اسباب بازی
cage
بازی بسکتبال
toys
بازی کردن
stoppage of the game
توقف بازی
stock jobbing
سفته بازی
miscast
بد بازی کردن
stock jobbery
سفته بازی
fitting clearance
بازی مناسب
field of play
زمین بازی
swordsmanship
شمشیر بازی
rope dancing
ریسمان بازی
the social evil
جنده بازی
ropery
طناب بازی
the game is up
بازی باخت
badminton
بازی بدمینتون
paraphrasing
بازی با الفاظ
paraphrases
بازی با الفاظ
paraphrased
بازی با الفاظ
paraphrase
بازی با الفاظ
the fancy
مشت بازی
favoritism
پارتی بازی
team game
بازی گروهی
taw
مهره بازی
rugby
بازی رگبی
sodomyh
بچه بازی
game cycle
دوره بازی
bandy
چوگان بازی کچ
hopscotch
بازی اکرودوکر
bandies
چوگان بازی کچ
skating
اسکیت بازی
paperwork
کاغذ بازی
firework
آتش بازی
fireworks
اتش بازی
bonfire
اتش بازی
bonfires
اتش بازی
bandied
چوگان بازی کچ
gaming
قمار بازی
bandying
چوگان بازی کچ
indirection
دغل بازی
game theory
نظریه بازی
game of chance
بازی قمار
knuckle bone
قاب بازی
chicanery
حیله بازی
chicaneries
حیله بازی
game plan
استراتژی بازی
jugglery
شعبده بازی
job stick
دسته بازی
plaything
اسباب بازی
playthings
اسباب بازی
inning
یک دوره بازی
ingenuousness
راست بازی
hocus pocus
ورودحقه بازی
hocus pocus
حقه بازی
charade
نوعی بازی
hanky-panky
حقه بازی
hanky-panky
روباه بازی
double
بازی دوبل
gamesomeness
بازی گوشی
doubled
بازی دوبل
halt back
میان بازی کن
doubled up
بازی دوبل
half time
نیمه بازی
fencing
ششمشیر بازی
half back
میان بازی کن
full-time
09 دقیقه بازی
hanky panky
حقه بازی
hanky panky
روباه بازی
headwork
با سر بازی کردن
monkey business
کچلک بازی
pantomime
لال بازی
pantomimes
لال بازی
headhunting
خشونت در بازی
game theory
تئوری بازی
playfully
با خنده و بازی
harlepuinade
حقه بازی
hard game
بازی دشوار
speculation
سفته بازی
grandstand play
بازی مهیج
legerdemain
حقه بازی
hustled
بازی هشیارانه
twiddled
بازی کردن
polo
چوگان بازی
twiddles
بازی کردن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com