Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English
Persian
passive obedience
فرمانبرداری ازروی بردباری یا بی ارادگی
Other Matches
obedienlv
ازروی فرمانبرداری
aboulia
بی ارادگی
passivity
بی ارادگی
abulia
بی ارادگی
passively
از روی بی ارادگی
injudiciously
بیخردانه ازروی بیخردی یا بی عقلی ازروی بی احتیاطی
pusillanimously
ازروی کم دلی یا بزدلی ازروی جبن
pig headedly
ازروی کله شقی ازروی کودنی
discerningly
ازروی بصیرت یابینایی ازروی تشخیص
fast and loose
ازروی بی باکی ازروی مکرو حیله
impartially
ازروی بیطرفی ازروی راست بینی
expertly
ازروی خبرگی ازروی کارشناسی
subordination
فرمانبرداری
obedience
فرمانبرداری
orderliness
فرمانبرداری
phraseologically
ازروی قاعده عبارت سازی به ایین سخن پردازی ازروی قاعده انشا
obeyed
فرمانبرداری کردن
obeys
فرمانبرداری کردن
obey
فرمانبرداری کردن
submissively
از روی فرمانبرداری
submission
فرمانبرداری اطاعت
obeying
فرمانبرداری کردن
implicit obedience
فرمانبرداری بدون اعتراض
service
اطاعت و فرمانبرداری عبادت و نماز
serviced
اطاعت و فرمانبرداری عبادت و نماز
obsequy
مجلس ترحیم یا تجلیل متوفی فرمانبرداری
toleration
بردباری
vasbyt
بردباری
longanimity
بردباری
fortitude
بردباری
bearing
بردباری
spartanism
بردباری
tolerance
بردباری
tolerances
بردباری
enduringness
بردباری
patience
بردباری
long-suffering
بردبار بردباری
philosophies
وارستگی بردباری
philosophy
وارستگی بردباری
long suffering
بردباری رنجبری
patient
از روی بردباری
patients
از روی بردباری
intolerantly
بدون بردباری
endures
بردباری کردن دربرابر
bearingly
از روی تحمل و بردباری
dure
بردباری کردن دربرابر
endure
بردباری کردن دربرابر
endured
بردباری کردن دربرابر
to grin and bear it
در رنج وسختی بردباری کردن دندان روی جگرگذاشتن
to stand the racket
ازعهده ازمایش برامدن تحمل سختی وامتحان کردن بردباری
from
ازروی
fractiously
ازروی کج خلقی
floutingly
ازروی اهانت
floutingly
ازروی استهزاء
flightily
ازروی بوالهوسی
flatulently
ازروی لاف
flatulently
ازروی نفخ
frivolously
ازروی نادانی
distractedly
ازروی گیجی
ill humouredness
ازروی بد خلقی
ill humouredly
ازروی بدخلقی
ill humouredly
ازروی بد خویی
hurry scurry
ازروی دستپاچگی
heretically
ازروی فسادعقیده
headily
ازروی خودسری
huffily
ازروی زودرنجی
glozingly
ازروی مداهنه
finically
ازروی وسواس
constantly
ازروی ثبات
evadingly
ازروی تجاهل
disgustedly
ازروی بیزاری
dishonorable
ازروی بی شرمی
discontentedly
ازروی نارضایتی
disingenuously
ازروی تزویر
disobilgingly
ازروی نامهربانی
dissolutely
ازروی هرزگی
distastefully
ازروی بی رغبتی
dizzily
ازروی گیجی
doubliy
ازروی تزویر
egotistically
ازروی خودبینی
emulously
ازروی هم چشمی
enterprisingly
ازروی توکل
equivocally
ازروی ایهام
excursively
ازروی بی ترتیبی
experientially
ازروی تجربه
facetiously
ازروی شوخی
fatuously
ازروی بیشعوری
discursively
ازروی استدلال
ill naturedly
ازروی بد خویی
dissolute
ازروی هرزگی
open mindldly
ازروی بی تعصبی
muddily
ازروی گیجی
perfidiously
ازروی خیانت
pettishly
ازروی کج خلقی
querulousy
ازروی کج خلقی
preponderantly
ازروی فضیلت
politicly
ازروی مصلحت
powerlessly
ازروی ضعف
profligately
ازروی هرزگی
purposelessly
ازروی بی مقصودی
submissively
ازروی فروتنی
to get off
برخاستن ازروی
shabbily
ازروی پستی
surest
ازروی یقین
surer
ازروی یقین
mystically
ازروی تصوف
inexorably
ازروی سنگدلی
grammatically
ازروی دستور
illy
ازروی بد خواهی
immorally
از ازروی بد اخلاقی
in the abstract
ازروی تجرید
inconstantly
ازروی بی ثباتی
incontinently
ازروی بی عفتی
indecently
ازروی بی شرمی
indecisively
ازروی دو دلی
indelicately
ازروی بی نزاکتی
inexactly
ازروی بی دقتی
insesately
ازروی بیحسی
insesately
ازروی بی عاطفگی
huffily
ازروی کج خلقی
irefully
ازروی تندی
irreligiously
ازروی بی دینی
irresolutely
ازروی بی تصمیمی
irreverently
ازروی بی حرمتی
sure
ازروی یقین
despondingly
ازروی افسردگی
inadequately
ازروی بی کفایتی
impatiently
ازروی بی صبری
puerilely
ازروی بچگی
blunderingly
ازروی اشتباه
impatiently
ازروی ناشکیبایی
childishly
ازروی بچگی
subtly
ازروی زیرکی
flippantly
ازروی سبکی
by i
ازروی ندانستگی
by the book
ازروی کتاب
rakishly
ازروی هرزگی
basely
ازروی پستی
inefficiently
ازروی بی عرضگی
stupidly
ازروی نادانی
despondently
ازروی افسردگی
inefficiently
ازروی بی کفایتی
lightly
ازروی بی علاقگی
pessimistically
ازروی بد بینی
empirically
ازروی شارلاتانی
antagonistically
ازروی رقابت
economically
ازروی اقتصاد
joyfully
ازروی خوشحالی
circumspectly
ازروی احتیاط
blamelessly
ازروی بی گناهی
irritably
ازروی تندی
contextually
ازروی قراین
constrainedly
ازروی اجبار
brotherly
ازروی دوستی
courageously
ازروی جرات
inquisitively
ازروی کنجکاوی
considerately
ازروی ملاحظه
corruptly
ازروی تباهی
glaringly
ازروی خودنمائی
contumaciously
ازروی سرکشی
cold heartedly
ازروی بی عاطفگی
deridingly
ازروی ریشخند
hurry skurry
ازروی دستپاچگی
crookedly
ازروی نادرستی
irritably
ازروی تندمزاجی
vanally
ازروی پستی مزدوروار
immodestly
ازروی بی حیایی گستاخانه
petulantly
ازروی تندی یا کج خلقی
glibly
ازروی چرب زبانی
piggishly
ازروی خوک منشی
bucks
ازروی خرک پریدن
nattily
ازروی زبر دستی
in a partisan spirit
طرفدارانه ازروی تعصب
perspicaciously
بفراست ازروی فراست
inexpertly
ازروی کار ناشناسی
cravenly
ازروی ترس وپستی
with a bad grace
به اکراه ازروی بی میلی
inexpertly
ازروی ناشی گری
perfidiously
ازروی پیمان شکنی
peaceably
ازروی صلح جویی
buck
ازروی خرک پریدن
phonologically
ازروی صدا شناسی
iniquitously
ازروی بی عدالتی بناحق
papistically
ازروی پاپ پرستی
inadvertenly
ازروی عدم توجه
roguishly
ازروی بد ذاتی یاشیطنت
out of mere freak
صرفا ازروی بوالهوسی
flauntingly
باجلوه ازروی خودنمایی
disputatiously
ازروی ستیزه جویی
fierily
ازروی اتش مزاجی
fictitiously
ازروی جعل بطورعاریتی
feignedly
ازروی بهانه باتزویر
well advised
ازروی عقل و منطق
by the piece
ازروی کار کرد
To jump across the stream.
ازروی نهر آب پریدن
commandingly
باتوانایی ازروی قدرت
inertly
ازروی بیحالی یا تنبلی
endophagous
تغذیه کننده ازروی
crassly
ازروی زمختی یاکودنی
systematically
ازروی یک اسلوب معین
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com