English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
air strategical command فرماندهی استراتژیکی هوایی
Other Matches
trunkair route مسیر هوایی استراتژیکی مسیر حرکت و حمل و نقل استراتژیکی هوایی
counter force نیروی مقابله با وسایل استراتژیکی دشمن استفاده ازنیروی هوایی و موشکهای استراتژیکی برای تخریب نیروی دشمن
airlift command فرماندهی ترابری هوایی قسمت حمل و نقل هوایی فرماندهی حمل و نقل هوایی
air command فرماندهی هوایی
air defense command فرماندهی پدافند هوایی
air command فرماندهی نیروی هوایی
air defense commander فرماندهی پدافند هوایی فرمانده پدافند هوایی یک منطقه
tactical air command center مرکز فرماندهی و کنترل نیروی هوایی تاکتیکی
supreme commander فرماندهی عالی ارتش فرماندهی کل قوا فرماندهی کل
reference position محل پاسگاه فرماندهی تاکتیکی دریایی موضع فرماندهی
command axis محورحرکت قرارگاه فرماندهی محور ارتباط فرماندهی
assume در دست گرفتن فرماندهی تقبل کردن فرماندهی
assumes در دست گرفتن فرماندهی تقبل کردن فرماندهی
resume command به دست گرفتن فرماندهی شروع فرماندهی
second in command معاون فرماندهی جانشین فرماندهی
islands پل فرماندهی ناو هواپیمابر پل فرماندهی
island پل فرماندهی ناو هواپیمابر پل فرماندهی
cadastral map نقشه استراتژیکی
direct command فرماندهی مستقیم فرماندهی بلاواسطه تیراندازی به روش فرمان مستقیم
joint strategic objectives هدفهای مشترک استراتژیکی
strategic concept تدبیر یا خط مشی عملیات استراتژیکی یا ملی
stratofortress نوعی هواپیمای قاره پیمای استراتژیکی بمب افکن 8موتوره
airlift service سرویس حمل و نقل هوایی خدمات ترابری هوایی قسمت ترابری هوایی
strategic استراتژیکی مربوط به خط مشیهای سیاسی واقتصادی و نظامی و روانی وجغرافیایی یا ملی کشور
specified command فرماندهی اختصاصی فرماندهی نیروی اختصاصی
hustlers بمب افکن استراتژیکی قابل حمل بمب اتمی که با چهارموتور جت مجهز است
hustler بمب افکن استراتژیکی قابل حمل بمب اتمی که با چهارموتور جت مجهز است
telling مخابره اطلاعات به دست امده از تجسس هوایی به یکانهای پدافند هوایی
holiday تولید رخنه در عکاسی هوایی محوطه پوشیده نشده درعکاسی هوایی
holidays تولید رخنه در عکاسی هوایی محوطه پوشیده نشده درعکاسی هوایی
restrictive fire plan طرح اتش محدود کننده حرکات هوایی یا تامینی هوایی
antiair warfare جنگ ضدبرتری هوایی نبرد بر علیه برتری هوایی دشمن
air policing عملیات گشت زنی هوایی پاسوری هوایی در زمان صلح
pounces در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
pounce در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
i stay در رهگیری هوایی به علامت ماموریت گشت هوایی راتحویل گرفتم اعلام میشود
pouncing در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
line chief افسرجزء نیروی هوایی که درفرود امدن وبرخاستن هواپیمادرخطوط هوایی نظارت میکند
pounced در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
broadcast controlled air interception نوعی رهگیری هوایی که هواپیمای رهگیر را مداوم درجریان تک هوایی دشمن قرارمی دهند
air delivery container جعبههای مخصوص حمل بارهای هوایی جعبه حامل بار در نقل و انتقال هوایی
air sentinel گارد هوایی نگهبان مخصوص اعلام خطرتک هوایی
steer در رهگیری هوایی و پشتیبانی مستقیم هوایی یعنی گرای مغناطیسی داده شده را ببندید تا به من برسید
steers در رهگیری هوایی و پشتیبانی مستقیم هوایی یعنی گرای مغناطیسی داده شده را ببندید تا به من برسید
steered در رهگیری هوایی و پشتیبانی مستقیم هوایی یعنی گرای مغناطیسی داده شده را ببندید تا به من برسید
pigeons در رهگیری هوایی یعنی اینکه گرای مغناطیسی و مسافت پایگاه هوایی از هواپیما این قدر است
pigeon در رهگیری هوایی یعنی اینکه گرای مغناطیسی و مسافت پایگاه هوایی از هواپیما این قدر است
air scoop چاه هوایی صفحه تنظیم دریچه هوایی
sleeve target هدف کش هوایی استوانهای برای تیراندازی ضد هوایی
flak گلوله خودترکان ضد هوایی توپ پدافند هوایی
fly through عبور هدف هوایی از مخروط اتش ضد هوایی تقاطع هدف با اتش ضد هوایی
air superiority برتری موقت هوایی رجحان هوایی
aviation pay معاش هوایی سختی خدمت هوایی
air interdiction عملیات ممانعتی هوایی ممانعت هوایی
air pilots خلبانان نیروی هوایی راهنمایان هوایی
air suprmacy برتری کامل هوایی سیادت هوایی
carrier air group دو یا چند گردان هوایی که درروی یک ناو مستقر باشند گروه هوایی ناو هواپیمابر
airs هوایی هواپیمایی نیروی هوایی
air branch قسمت هوایی رسته هوایی
aired هوایی هواپیمایی نیروی هوایی
notice to airmen اعلامیه هوایی یا اعلان هوایی
air هوایی هواپیمایی نیروی هوایی
air material ماتریل هوایی وسایل هوایی
splashes ترکیدن ترکیدن گلوله در پدافند هوایی یعنی کلیه هدفهای هوایی زده شد
tropopause منطقه چاه هوایی جوی بین استراتوسفر و تروپوسفر منطقه سکته هوایی
splash ترکیدن ترکیدن گلوله در پدافند هوایی یعنی کلیه هدفهای هوایی زده شد
code panel رمز ارتباطات در عملیات هوایی و زمینی کلید رمزارتباطات در عملیات هوایی وزمینی
splashing ترکیدن ترکیدن گلوله در پدافند هوایی یعنی کلیه هدفهای هوایی زده شد
air station ایستگاه عکس برداری هوایی نقطه تمرکز عکسبرداری هوایی ایستگاه هواشناسی
air picket هواپیمای مخصوص اکتشاف و گزارش و ردیابی هواپیماو موشکهای دشمن هواپیمای گشتی هوایی هواپیمای پیشقراول هوایی
tactical air controler افسر کنترل عملیات هوایی مسئول مرکز کنترل هوایی
air photographic شناسایی از طریق عکسبرداری هوایی شناسایی با استفاده ازعکس هوایی
air scout هواپیمای دیده ور هوایی هواپیمای مخصوص گشت زنی هوایی
call mission درخواست پشتیبانی فوری هوایی ماموریت هوایی طبق درخواست
executive branch فرماندهی
bridged پل فرماندهی
strategy فن فرماندهی
commandership فرماندهی
strategies فن فرماندهی
commandantship فرماندهی
wheelhouse پل فرماندهی
leadership فرماندهی
bridge پل فرماندهی
wheelhouses پل فرماندهی
pilot house پل فرماندهی
bridges پل فرماندهی
commands فرماندهی
command فرماندهی
centre castle پل فرماندهی
conning tower پل فرماندهی
commanded فرماندهی
head quarters مرکز فرماندهی
commander's call در اختیار فرماندهی
continuity of command مداومت فرماندهی
commodity command فرماندهی اماد
commandery محل فرماندهی
commandery مقام فرماندهی
oldman مقام فرماندهی
enclosed bridge پل فرماندهی سر پوشیده
logistical command فرماندهی لجستیکی
flag ship ناو سر فرماندهی
emergency conning position پل فرماندهی اضطراری
commander's estimate براورد فرماندهی
lead a unit فرماندهی کردن
joint command فرماندهی مشترک
master's certificate گواهینامه فرماندهی
command report گزارش فرماندهی
bridged پل فرماندهی کشتی
high command فرماندهی عالی
command posts پاسگاه فرماندهی
command posts پست فرماندهی
command post پاسگاه فرماندهی
unified command فرماندهی متحد
command post پست فرماندهی
flagships ناو فرماندهی
flagship ناو فرماندهی
base command فرماندهی پایگاه
command net شبکه فرماندهی
area command فرماندهی منطقه
bridges پل فرماندهی کشتی
administrative command فرماندهی اداری
command سرکردگی فرماندهی
commanded سرکردگی فرماندهی
commands سرکردگی فرماندهی
bridge پل فرماندهی کشتی
tactical command ship ناو فرماندهی
tactical command فرماندهی تاکتیکی
command group گروه فرماندهی
command language زبان فرماندهی
command mode حالت فرماندهی
scheme of command طرح فرماندهی
combined command فرماندهی مرکب
supreme فرماندهی عالی
headquarters مرکز فرماندهی
headquarters قرارگاه فرماندهی
support command فرماندهی پشتیبانی
command and control کنترل و فرماندهی
command channels ردههای فرماندهی
photogrammetry علم تهیه نقشه از روی عکس هوایی یا اندازه گیری فواصل زمینی از روی عکس هوایی
advance command post پاسگاه فرماندهی جلو
division support command فرماندهی پشتیبانی لشگر
command liaison افسر رابط فرماندهی
command post exercise تمرین پاسگاه فرماندهی
commander in chief فرمانده کل قوا سر فرماندهی
establishing authority فرماندهی نیروهای اب خاکی
cupolas برجک فرماندهی تانک
islands پل فرماندهی ناو هواپیمابر
commander's call ساعات در اختیار فرماندهی
aiming circle زاویه یاب فرماندهی
area support command فرماندهی پشتیبانی منطقه
chain of command سلسله مراتب فرماندهی
island پل فرماندهی ناو هواپیمابر
cupola برجک فرماندهی تانک
alternate command authority مقام جانشین فرماندهی
operational command فرماندهی از نظر عملیاتی
kommandatura مرکز فرماندهی نظامی
guided کشتی فرماندهی عملیات
guide کشتی فرماندهی عملیات
type command فرماندهی ناو گروه
unified یکپارچه فرماندهی متحد
guides کشتی فرماندهی عملیات
forward command post پست فرماندهی جلو
airspace prohibited area منطقه ممنوعه هوایی منطقه منع پرواز هوایی
airlift capacity مقدورات ترابری هوایی مقدورات حمل و نقل هوایی
emergency scramble درگیری اضطراری هوایی فرمان درگیری سریع هوایی
air search attack unit تیم تجسس و نابودی هوایی تیم تک اکتشافی هوایی
amphibious command ship ناو فرماندهی عملیات اب خاکی
agc ناو فرماندهی نیروی اب خاکی
combat commander's insignia علامت فرماندهی بر یکان رزمی
army material command فرماندهی اماد نیروی زمینی
deputy chief of naval operation جانشین فرماندهی نیروی دریایی
sealift command فرماندهی حمل و نقل دریایی
channel airlift سرویس حمل و نقل هوایی موجود در هر یکان خدمات حمل و نقل هوایی امادی
general staff college دانشکده فرماندهی و ستاد دانشگاه جنگ
command and general staff college دانشکده فرماندهی وستاد دانشگاه جنگ
flag officer افسر پرچمدار تیمسار فرماندهی ناو
army airdefense command post پاسگاه فرماندهی پدافندهوایی نیروی زمینی
splinter screen پوسته زره پوش اطراف پل فرماندهی ناو
sea frontiers مرزبانی دریایی پایگاه فرماندهی دفاع ساحلی
oversea command یکان خارج از کشور فرماندهی برون مرزی
commander's guidance دستورالعمل فرماندهی راهنمای طرح ریزی فرمانده
base logistical command یکان مبنای لوجستیکی فرماندهی لجستیکی پایگاه
dispersal airfield فرودگاههای مخصوص تفرقه هوایی فرودگاه مخصوص تفرقه در اماده باش هوایی
trimetrogon عکاسی هوایی با استفاده ازسه بعد یا صفحه سه بعدی عکاسی سه بعدی هوایی
commanded یکان عمده قرارگاه فرماندهی کردن امر دادن
chief army censor افسر نافر فرماندهی عملیات مشترک نیروی زمینی
commands یکان عمده قرارگاه فرماندهی کردن امر دادن
command یکان عمده قرارگاه فرماندهی کردن امر دادن
air survey photography عکسبرداری تجسسی هوایی عکسبرداری اکتشافی هوایی
airlift control element عنصر کنترل ترابری هوایی عنصر کنترل حمل و نقل هوایی
combat airlift support پشتیبانی رزمی حمل و نقل هوایی پشتیبانی رزمی ترابری هوایی
airhead operations عملیات مخصوص گرفتن سرپل هوایی عملیات تهیه سرپل هوایی
country cover diagram دیاگرام نشان دهنده اجرای عکاسی هوایی در هر کشور دیاگرام پوشش عکاسی هوایی در سطح کشور
tactical air control center مرکز کنترل نیروی هوایی تاکتیکی کنترل هوایی تاکتیکی
chalk commander فرمانده سریال حرکت هوایی فرمانده سریال بار هوایی
chalk number شماره سریال بار هوایی شماره سریال حرکت هوایی
air defense action area منطقه پوشش پدافند هوایی منطقه عمل پدافند هوایی
air position موقعیت هوایی موقعیت هوایی هواپیما
tactics دانش فرماندهی در صحنه جنگ طرق و وسائل و طرحهای ماهرانهای که جهت وصول به هدف به کار گرفته میشود رویه ماهرانه
cross tell پخش اخبار به طور عرضی توزیع اخبار دریک سطح فرماندهی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com