English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 207 (11 milliseconds)
English Persian
leader فرمانده دسته
leaders فرمانده دسته
platoon leader فرمانده دسته
Search result with all words
skipper فرمانده دسته نظامی فرمانده یا خلبان هواپیما کاپیتان
skippered فرمانده دسته نظامی فرمانده یا خلبان هواپیما کاپیتان
skippering فرمانده دسته نظامی فرمانده یا خلبان هواپیما کاپیتان
skippers فرمانده دسته نظامی فرمانده یا خلبان هواپیما کاپیتان
Other Matches
section chief فرمانده رسد فرمانده قبضه
army commander فرمانده نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات فرمانده قسمت زمینی
commanders فرمانده یکان ناخدا سوم فرمانده سوم ناو
commander فرمانده یکان ناخدا سوم فرمانده سوم ناو
convoy commodore فرمانده ستون دریایی فرمانده کاروان دریایی
blue commander فرمانده نیروهای خودی فرمانده نیروهای ابی
chalk commander فرمانده سریال حرکت هوایی فرمانده سریال بار هوایی
commandant of marine corps فرمانده نیروی تکاوران دریایی فرمانده نیروی تفنگداران دریایی
mounting دسته و پشت بند دسته شمشیر
nosegay دسته گل یایک دسته علف
lorgnette ذره بین یا عینک دسته داری که در اپراهاونمایشگاههابکارمیرود عینک دسته بلند
lorgnettes ذره بین یا عینک دسته داری که در اپراهاونمایشگاههابکارمیرود عینک دسته بلند
oldman فرمانده کل
commander فرمانده
commanders فرمانده
chief فرمانده
commandant فرمانده
chiefs فرمانده
imperator فرمانده
generalissimo فرمانده کل
commandants فرمانده
commanders-in-chief فرمانده کل
commander-in-chief فرمانده کل
commander in chief فرمانده کل
commander of d. فرمانده
commander in chief فرمانده کل
generalissimos فرمانده کل
captaining فرمانده هواپیما
captains فرمانده ناو
captaining فرمانده ناو
captained فرمانده هواپیما
captained فرمانده ناو
officer in tactical command فرمانده تاکتیکی
pendragon فرمانده کل قوا
penteconter فرمانده پنجاه تن
prefects رئیس فرمانده
governors حکمران فرمانده
governor حکمران فرمانده
captain فرمانده ناو
captain فرمانده هواپیما
captains فرمانده هواپیما
commanding officer افسر فرمانده
hetman فرمانده لهستانی
flight leader فرمانده پرواز
fleet commander فرمانده ناوگان
drum major فرمانده طبالان
drum majors فرمانده طبالان
exercise commander فرمانده مانور
divisional officer فرمانده یگان
chevroner فرمانده گروه
chief of boat فرمانده قایق
company commander فرمانده گروهان
commander's concept تدبیر فرمانده
battalion commander فرمانده گردان
skipper فرمانده ناو
skippered فرمانده ناو
commanding officers افسر فرمانده
skippering فرمانده ناو
commandant افسر فرمانده
commandants افسر فرمانده
corps commander فرمانده سپاه
admiral امیرالبحر فرمانده
admirals امیرالبحر فرمانده
army commander فرمانده ارتش
battery commander فرمانده اتشبار
skippers فرمانده ناو
brigade commander فرمانده تیپ
sector commander فرمانده ناحیه
leaders راهنما فرمانده
brigadier فرمانده تیپ
leader راهنما فرمانده
territorial commander فرمانده سرزمینی
prefect رئیس فرمانده
regiment commander فرمانده هنگ
division commander فرمانده لشگر
brigadiers فرمانده تیپ
official visit بازدید رسمی فرمانده
executive order فرمانده دوم ناو
commodores فرمانده یکان هوایی
commodores افسر فرمانده دریایی
commodore فرمانده پایگاه هوایی
commodore فرمانده یکان هوایی
commodore افسر فرمانده دریایی
commission pennant پرچم فرمانده ناو
section leader فرمانده رسد یا جوخه
sea captain فرمانده نیروی دریایی
chief of naval operations فرمانده عملیات دریایی
warlord فرمانده ارتشی فرمانروا
commander in chief فرمانده کل قوا سر فرماندهی
flag captain فرمانده ناو سرفرماندهی
privateer فرمانده کشتی بازرسی
alternate command authority افسر جانشین فرمانده
commodores فرمانده پایگاه هوایی
personal staff ستاد خصوصی فرمانده
phylarch فرمانده سواره نظام
commander's concept تدبیر عملیاتی فرمانده
area air defense commander فرمانده منطقه پدافند هوایی
drillmaster فرمانده تمرین نظامی سردسته
tactical air commander فرمانده نیروی هوایی تاکتیکی
division officer فرمانده قسمت افسر رسته
sector commander فرمانده ناحیه پدافند هوایی
constable of france فرمانده کل قوادرغیاب پادشاهان پیشین فرانسه
distribute دسته دسته کردن
group دسته دسته کردن
sect دسته دسته مذهبی
windrow دسته دسته کردن
assort دسته دسته شدن
sorts دسته دسته کردن
sects دسته دسته مذهبی
regiments دسته دسته کردن
regiment دسته دسته کردن
sorted دسته دسته کردن
assort دسته دسته کردن
scores of people دسته دسته مردم
shoals of people دسته دسته مردم
troop دسته دسته شدن
they came in bands دسته دسته امدند
in detail مفصلا دسته دسته
sort دسته دسته کردن
classify دسته دسته کردن
trooping دسته دسته شدن
trooped دسته دسته شدن
streams of people دسته دسته مردم
groups دسته دسته کردن
leader هادی راهنما فرمانده گروه یا یکان کوچک
commander's guidance دستورالعمل فرماندهی راهنمای طرح ریزی فرمانده
leaders هادی راهنما فرمانده گروه یا یکان کوچک
budget item اقلامی که به دستور فرمانده قیمت ان ازبودجه یکان کسر میشود
to form into groups دسته دسته کردن طبقه بندی کردن
coaction عمل دسته جمعی همکاری دسته جمعی
lied زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
lies زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
lie زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
bundle متمرکز کردن دسته کردن دسته
bundling متمرکز کردن دسته کردن دسته
bundles متمرکز کردن دسته کردن دسته
visit of courtesy بازدیدرسمی دوستانه فرمانده یک یکان از یکان دیگر
warlock جادوگر مرد که فرمانده زنان جادوگر است
support command فرمانده پشتیبانی یکان مسئول پشتیبانی
task unit نیروی واگذار کننده ماموریت دریایی یکان یا بخشی ازگروه ماموریت دریایی که زیر امر فرمانده گروه قرارمی گیرد
cluster bombs دسته
cluster bomb دسته
sheaf دسته
category دسته
cluster دسته
nibs دسته
tussock دسته مو
tussocks دسته مو
assortment دسته
leader سر دسته
bouquets دسته گل
bouquet دسته گل
nib دسته
handle دسته
bunch دسته
cranks دسته
handles دسته
cranking دسته
classis دسته
bunched دسته
cheque book دسته چک
teams دسته
bunching دسته
assortments دسته
team دسته
kinds دسته
kindest دسته
kind دسته
tress دسته مو
bunches دسته
droves دسته
drove دسته
congregation دسته
ears دسته
faggots دسته
faggot دسته
wisps دسته
wisp دسته
parcel دسته
parcels دسته
platoons دسته
platoon دسته
skeins دسته
skein دسته
lever دسته
shook دسته
ear دسته
clumping دسته
clumps دسته
clumped دسته
clump دسته
fagot دسته
congregations دسته
horde دسته
hordes دسته
tufts دسته
tuft دسته
levers دسته
gang دسته
hosted دسته
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com