Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (32 milliseconds)
English
Persian
occidentalize
فرنگی ماب کردن
Other Matches
braces and bits
فرنگی
brace and bit
فرنگی
Europeans
فرنگی
feringhee
فرنگی
frankish
فرنگی
European
فرنگی
houseleek
تره فرنگی
leeks
تره فرنگی
gorsy
اولکس فرنگی
moroccoleather
تیماج فرنگی
bathed
حمام فرنگی
bath
حمام فرنگی
strawberry
توت فرنگی
macaroni
رشته فرنگی
screw a
مته فرنگی
greco roman
کشتی فرنگی
artichokes
کنگر فرنگی
chervil
جعفری فرنگی
vermicelli
رشته فرنگی
enema pump
اماله فرنگی
scarificator
نشتر فرنگی
artichoke
کنگر فرنگی
clysopump
اماله فرنگی
tomato juice
آب گوجه فرنگی
pasta
رشته فرنگی
bathing tub
حمام فرنگی
endives
کاسنی فرنگی
endive
کاسنی فرنگی
avant-sorps
کلاه فرنگی
cabinetmaker
فرنگی ساز
belvedere
کلاه فرنگی
pansy
بنفشه فرنگی
pansies
بنفشه فرنگی
plantable psyllium
پامچال فرنگی
smalt
لاجورد فرنگی
butts
لولا فرنگی
butt
لولا فرنگی
summer house
کلاه فرنگی
cabinet maker
فرنگی ساز
butted
لولا فرنگی
cabinet-maker
فرنگی ساز
belvidere
کلاه فرنگی
gooseberry
انگور فرنگی
gooseberries
انگور فرنگی
paeony
شقایق فرنگی
cineraria
پامچال فرنگی
cabinet-makers
فرنگی ساز
fleawort
پامچال فرنگی
madolin
عود فرنگی
wild pansy
بنفشه فرنگی
leek
تره فرنگی
pergolas
کلاه فرنگی
heart sease
بنفشه فرنگی
mercuric chloride
داراشکنه فرنگی
tomatoes
گوجه فرنگی
bonbon
اب نبات فرنگی
pavilion
کلاه فرنگی
europeanism
فرنگی مابی
arris fillet joint
اتصال فرنگی
european type plane
رنده فرنگی
acres
جریب فرنگی
acre
جریب فرنگی
syphilis
ابله فرنگی
pergola
کلاه فرنگی
pavilions
کلاه فرنگی
noodle
رشته فرنگی
strawberries
توت فرنگی
spaghetti
رشته فرنگی
goosegog
یکجورانگور فرنگی
corrosive subli mate
داراشکنه فرنگی
love apple
گوجه فرنگی
love in idleness
بنفشه فرنگی
prussian blue
نیل فرنگی
tomato
گوجه فرنگی
scallion
تره فرنگی پیازچه
pavilion
عمارت کلاه فرنگی
bluebice
مینا یا لاجوردی فرنگی
allspice
فلفل فرنگی شیرین
butted
لبه لولای فرنگی
ketchup or catchup
سوس گوجه فرنگی
strawberry tree
توت فرنگی درختی
glaubers salts
نمک فرنگی اصل
leadchromate
رنگ زرد فرنگی
paris blue
یکجور نیل فرنگی
butts
لبه لولای فرنگی
half-caste
فرنگی پدروهندی مادر
mandoline
ماندولین عود فرنگی
belvedere
کلاه فرنگی مهتابی
spaghetti
خوراک رشته فرنگی
epsom salt
نمک فرنگی اصل
ribbon vermicelli
رشته فرنگی باریک
flaps
در پوش مستراح فرنگی
pavilions
درکلاه فرنگی جادادن
tomato soup
سوپ گوجه فرنگی
wimble
دیلم مته فرنگی
catchup
سوس گوجه فرنگی
field pea
نخود سبز فرنگی
ketchup
سوس گوجه فرنگی
pavilions
عمارت کلاه فرنگی
tomato sauce
سوس گوجه فرنگی
chatri
[کلاه فرنگی هندی]
flapped
در پوش مستراح فرنگی
pavilion
درکلاه فرنگی جادادن
casita
[کلاه فرنگی کوچک]
sulphate of magnesia
نمک فرنگی اصل
sulphate of magnesium
نمک فرنگی اصل
sulphate of soduim
نمک فرنگی مصنوعی
catsup
سوس گوجه فرنگی
butt
لبه لولای فرنگی
africander
افریقایی فرنگی نژاد
gloriette
عمارت کلاه فرنگی
flap
در پوش مستراح فرنگی
omelets
خاگینه کوکوی گوجه فرنگی
shrub
بوته توت فرنگی درختچه
omelette
خاگینه کوکوی گوجه فرنگی
omelettes
خاگینه کوکوی گوجه فرنگی
furze
اولکس فرنگی پروانه واران
madrilene
ابگوشت غلیظ گوجه فرنگی
omelet
خاگینه کوکوی گوجه فرنگی
shrubs
بوته توت فرنگی درختچه
April
ماه چهارم سال فرنگی اوریل
November
نام ماه یازدهم سال فرنگی
tortellini
خوراک رشته فرنگی پر ازچاشنی جوشانده
madrono
توت فرنگی درختی انگور خرس
kiosks
مشتق از> کوشک فارسی <کلاه فرنگی
madrona
توت فرنگی درخت انگور خرس
kiosk
مشتق از> کوشک فارسی <کلاه فرنگی
prussic acid
اسیدی که ازنیل فرنگی گرفته میشود
madrone
توت فرنگی درختی انگور خرس
chilisauce
نوعی رب گوجه فرنگی فلفل دار
onions
[botanical genus]
تره فرنگی
[سرده گیاه شناسی]
stool
کرسی صندلی مستراح فرنگی مدفوع
psyche knot
ارایش گیسو بصورت گوجه فرنگی
tub
حمام فرنگی هرچیزی بشکل تغاهر شستشوکردن
tubs
حمام فرنگی هرچیزی بشکل تغاهر شستشوکردن
westernization
فرنگی مابی پیروی از تمدن مغرب زمین
bloody mary
مشروبی که از ودکا و سوس گوجه فرنگی درست میکنند
bloody marys
مشروبی که از ودکا و سوس گوجه فرنگی درست میکنند
kedgeree
خوراک فرنگی که عبارت است ازماهی سردوبرنج جوشانده وتخم مرغ
Why should I buy a foreign car in preference to an Iranian car?
چرا اتوموبیل ایرانی رابگذارم ویک اتوموبیل خارجی ( فرنگی ) بخرم ؟
peony
طرح شقایق فرنگی
[این طرح در فرش های چینی و مفول رواج داشته و بیشتر حاشیه ها را با آن پر می کنند.]
pimento
فلفل فرنگی شیرین فلفل گینه
pimentos
فلفل فرنگی شیرین فلفل گینه
rigatoni
رشته فرنگی لوله لوله وکوتاه
to let somebody treat you like a doormat
<idiom>
با کسی خیلی بد رفتار کردن
[اصطلاح]
[ مثال تحقیر کردن بی محلی کردن قلدری کردن]
unmew
رها کردن ازاد کردن ول کردن مرخص کردن بخشودن صرف نظر کرن
discharge
اخراج کردن خالی کردن پیاده کردن بار ازاد کردن
discharges
اخراج کردن خالی کردن پیاده کردن بار ازاد کردن
countervial
خنثی کردن- برابری کردن با- جبران کردن- تلاقی کردن
captures
اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
capturing
اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
capture
اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
challengo
ادعا کردن دعوت کردن اعلام نشانی اسم عبور خواستن درخواست معرف کردن
verifying
مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
verify
مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
verified
مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
verifies
مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
shoot
جمع کردن پا وپرت کردن انها همراه باراست کردن سریع بدن
shoots
جمع کردن پا وپرت کردن انها همراه باراست کردن سریع بدن
foster
تشویق کردن- حمایت کردن-پیشرفت دادن- تقویت کردن- به جلو بردن
survey
براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
orient
جهت یابی کردن بجهت معینی راهنمایی کردن میزان کردن
cross examination
تحقیق چندجانبه بازپرسی کردن روبرو کردن شواهد استنطاق کردن
to temper
[metal or glass]
آب دادن
[سخت کردن]
[آبدیده کردن]
[بازپخت کردن]
[فلز یا شیشه]
orienting
جهت یابی کردن بجهت معینی راهنمایی کردن میزان کردن
surveys
براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
orients
جهت یابی کردن بجهت معینی راهنمایی کردن میزان کردن
surveyed
براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
assigns
مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
tae
پرش کردن با پا دفاع کردن و با پا ضربه زدن و خرد کردن
concentrating
غلیظ کردن متمرکز شدن اشباع کردن سیر کردن
assign
مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
assigned
مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
to appeal
[to]
درخواستن
[رجوع کردن به]
[التماس کردن]
[استیناف کردن در دادگاه]
buck up
پیشرفت کردن روحیه کسی را درک کردن تهییج کردن
calk
بتونه کاری کردن زیرپوش سازی کردن مسدود کردن
concentrates
غلیظ کردن متمرکز شدن اشباع کردن سیر کردن
serves
نخ پیچی توزیع کردن تقسیم کردن خدمت نظام کردن
to inform on
[against]
somebody
کسی را لو دادن
[فاش کردن]
[چغلی کردن]
[خبرچینی کردن]
served
نخ پیچی توزیع کردن تقسیم کردن خدمت نظام کردن
serve
نخ پیچی توزیع کردن تقسیم کردن خدمت نظام کردن
concentrate
غلیظ کردن متمرکز شدن اشباع کردن سیر کردن
assigning
مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
soft pedal
رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedaling
رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedalled
رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedals
رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedaled
رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedalling
رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedal
رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
infringing
تخلف کردن تجاوز کردن تجاور یا تخطی کردن
timed
تعیین کردن تنظیم کردن زمان بندی کردن
time
تعیین کردن تنظیم کردن زمان بندی کردن
to use effort
کوشش کردن بذل مساعی کردن سعی کردن
crosser
تقاطع کردن برخورد کردن قطع کردن یک مسیر
to wipe out
پاک کردن محو کردن نابودکردن نیست کردن
times
تعیین کردن تنظیم کردن زمان بندی کردن
crossest
تقاطع کردن برخورد کردن قطع کردن یک مسیر
cross
تقاطع کردن برخورد کردن قطع کردن یک مسیر
support
حمایت یاتقویت کردن تحمل کردن اثبات کردن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com