English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 122 (7 milliseconds)
English Persian
depression فرو رفتگی موضعی
depressions فرو رفتگی موضعی
Other Matches
locals موضعی
focal موضعی
topical موضعی
regional <adj.> موضعی
local موضعی
local <adj.> موضعی
locals مکانی موضعی
concentrated or single load بار موضعی
spot checks مقابله موضعی
spasms تشنج موضعی
gripe تشنج موضعی
locally بطور موضعی
local مکانی موضعی
spot lamp لامپ موضعی
ischaemia کم خونی موضعی
position warfare نبرد موضعی
spasm تشنج موضعی
ischemia کم خونی موضعی
localization موضعی کردن
local velocity سرعت موضعی
local paraysis فلج موضعی
local oscillator اوسیلاتور موضعی
local anasthesia بیهوشی موضعی
position correction تصحیحات موضعی
ischmia کم خونی موضعی
position defense دفاع موضعی
spot check مقابله موضعی
spot check بررسی موضعی
position warfare جنگ موضعی
spot checks بررسی موضعی
dent تو رفتگی
dented تو رفتگی
dents تو رفتگی
denting تو رفتگی
shrinkage اب رفتگی
intromission تو رفتگی
undermining by water اب رفتگی کف
paddywhack از جا در رفتگی
erosion رفتگی
depression تو رفتگی
indents تو رفتگی
indent تو رفتگی
depressions تو رفتگی
indenting تو رفتگی
local action تخلیه موضعی باتری
local deformation تغییر شکل موضعی
focal seizure حمله صرعی موضعی
transient ischemia کم خونی موضعی موقت
juts پیش رفتگی
jutted پیش رفتگی
lie-by تو رفتگی دیوار
protrusions پیش رفتگی
fluxion خون رفتگی
excoriation پوست رفتگی
discoloration رنگ رفتگی
protrusion پیش رفتگی
ingo [تو رفتگی در و پنجره]
chafe پوست رفتگی
niche تو رفتگی در دیوار
niches تو رفتگی در دیوار
loss هدر رفتگی
dint تور رفتگی
dint تو رفتگی گودی
franticness ازجادر رفتگی
jut پیش رفتگی
chafing پوست رفتگی
chafes پوست رفتگی
ingoing [تو رفتگی در و پنجره]
ire از جادر رفتگی
luxation در رفتگی استخوان
to anaesthetize locally سر کردن بیهوشی موضعی زدن
novocain ماده بی حس کننده موضعی پروکائین
osteomyelitis التهاب موضعی و مخرب استخوان
localises محلی کردن موضعی ساختن
localising محلی کردن موضعی ساختن
localizing محلی کردن موضعی ساختن
localizes محلی کردن موضعی ساختن
localize محلی کردن موضعی ساختن
asymmetric local deformation تغییر شکل موضعی بی تقارن
atrophying تحلیل رفتگی اتروفی
to push out پیش رفتگی داشتن
sinkage درجه فرو رفتگی
atrophies تحلیل رفتگی اتروفی
submersion فرو رفتگی در زیر اب
atrophied تحلیل رفتگی اتروفی
atrophy تحلیل رفتگی اتروفی
pockets پیش رفتگی خط جبهه
corrosion رفتگی زنگ زدگی
luxation در رفتگی مفصل استخوان
pocket پیش رفتگی خط جبهه
nap نیمرخ محلی یا موضعی سطح زمین
napping نیمرخ محلی یا موضعی سطح زمین
naps نیمرخ محلی یا موضعی سطح زمین
vorticity میزان برداری دوران موضعی سیال
napped نیمرخ محلی یا موضعی سطح زمین
jogging جلو امدگی یاعقب رفتگی
depigmentation بیرنگ شدگی رنگ رفتگی
galls زخم پوست رفتگی ساییدگی
gall زخم پوست رفتگی ساییدگی
sags فرو رفتگی شکم دادگی
jogs جلو امدگی یاعقب رفتگی
jogged جلو امدگی یاعقب رفتگی
jog جلو امدگی یاعقب رفتگی
sagged فرو رفتگی شکم دادگی
sag فرو رفتگی شکم دادگی
nip فشار موضعی بین دو جزء یاقطعه مجاور
nipped فشار موضعی بین دو جزء یاقطعه مجاور
nips فشار موضعی بین دو جزء یاقطعه مجاور
strains در رفتگی یاضرب عضو یا استخوان اسیب
strain در رفتگی یاضرب عضو یا استخوان اسیب
pins and needles احساس مورمور در اثر خواب رفتگی
altar-niche [تو رفتگی در محراب کلیسا که اغلب نیایشگاه کوچکی است.]
waisting کاهش موضعی قطر ناشی ازجریان برگشت ناپذیر حاصل از تنش در نقطه شکست
benzocaine ماده متبلورسفیدی بفرمول 2NO11H9C که بعنوان داروی بیحس کننده موضعی مصرف میشود
nibbler ابزاری برای بریدن ورقههای فلزی توسط برشهای متعدد و پیاپی موضعی قائم بکمک مته
vortex line خطی که جهت ان در هر نقطه بر بردار دوران منطبق وخطوط مماس براین خط باجهت موضعی جریان موازی میباشند
I had pins and needles in my legs. ساق پاهایم [در اثر خواب رفتگی] مور مور می کردند.
to have pins and needles مور مور کردن [در اثر خواب رفتگی]
superheterodyne گیرنده رادیویی که در ان سیگنال دریافتی با فرکانس نوسانی موضعی به منظورایجاد فرکانس بینابین که سپس با مزیتهای متعددتقویت میشود ترکیب میگردد
ground section بدنه و پیکر اصلی فرش [که از در هم رفتگی نخ های تار و پود بدست می آید و اسکلت فرش را بوجود می آورد.]
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com