Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 127 (7 milliseconds)
English
Persian
shriek
فریاد دلخراش زدن
shrieked
فریاد دلخراش زدن
shrieking
فریاد دلخراش زدن
shrieks
فریاد دلخراش زدن
Other Matches
grating to the heart
دلخراش
harrowing
دلخراش
irritant
خراش اور دلخراش
irritants
خراش اور دلخراش
grating
پنجره تیز و دلخراش
gratings
پنجره تیز و دلخراش
redresser
فریاد رس
mewl
فریاد
rhodomontade
فریاد
kiai
فریاد
vociferation
فریاد
calling
فریاد
whoop
فریاد
groans
فریاد
whooped
فریاد
groan
فریاد
frets
فریاد
fret
فریاد
squeals
فریاد
groaned
فریاد
squealed
فریاد
groaning
فریاد
squeal
فریاد
whoops
فریاد
exclamations
فریاد
exclamation
فریاد
whooping
فریاد
shouts
فریاد
shouted
فریاد
shout
فریاد
shrieked
فریاد
shrieking
فریاد
shrieks
فریاد
squawked
فریاد
squawks
فریاد
squawk
فریاد
outcry
فریاد
shriek
فریاد
outcries
فریاد
shouting
فریاد
yells
فریاد زدن
yelling
فریاد زدن
yell
فریاد زدن
whoopee
فریاد خوشحالی
yelled
فریاد زدن
hurray
فریاد زدن
To cry out .
فریاد بر آوردن
war cry
فریاد جنگی
war whoop
فریاد جنگ
vociferance
فریاد و نعره
to cry wolf too often
انقدربدروغ فریاد
to by blue muder
فریاد کردن
shouter
فریاد زننده
screamer
فریاد زدن
utter a cry
فریاد زدن
jubilate
فریاد شادی
blat
فریاد کردن
hollered
فریاد خوشحالی
bawl
فریاد زدن
greet
داد فریاد
hollers
فریاد خوشحالی
greets
داد فریاد
gaff
گفتاربیهوده فریاد
cry
فریاد گریه
holler
فریاد خوشحالی
cry
فریاد زدن
cries
فریاد گریه
cries
فریاد زدن
hollering
فریاد خوشحالی
greeted
داد فریاد
whoop
فریاد کردن
bawled
فریاد زدن
bawling
فریاد زدن
bawls
فریاد زدن
whoops
فریاد کردن
whooping
فریاد کردن
whooped
فریاد کردن
screeching
فریاد شبیه جیغ
chevy
فریاد هنگام شکار
triumphantly
فاتحانه فریاد پیروزی
to roar with pain
از درد فریاد زدن
triumphant
فاتحانه فریاد پیروزی
salvo
فریاد دسته جمعی
screech
فریاد شبیه جیغ
to break forth in to joy
از خوشی فریاد کردن
screeched
فریاد شبیه جیغ
with rejoicings and embraces
با شادی و فریاد هورا
salvoes
فریاد دسته جمعی
to shout for joy
از خوشی فریاد زدن
To go to someones rescues . To succour someone .
به فریاد کسی رسیدن
screeches
فریاد شبیه جیغ
howled
فریاد زدن عزاداری کردن
howl
فریاد زدن عزاداری کردن
holler
فریاد کردن سروصداراه انداختن
rodomontade
گزافه گویی کردن فریاد
howls
فریاد زدن عزاداری کردن
full-throated
صدا یا فریاد بسیار بلند
exclaims
ازروی تعجب فریاد زدن
exclaiming
ازروی تعجب فریاد زدن
exclaimed
ازروی تعجب فریاد زدن
exclaim
ازروی تعجب فریاد زدن
hollers
فریاد کردن سروصداراه انداختن
hollering
فریاد کردن سروصداراه انداختن
hollered
فریاد کردن سروصداراه انداختن
exclamatory
شگفت اور متضمن فریاد
donnybrook
فریاد پرسر وصدا هیاهو
jobilate
شادی کردن از خوشی فریاد زدن
hoot
فریاد اعتراض و بی صبری مثل عجب و واه وغیره
wowed
فریاد حاکی ازخوشحالی و تعجب و حیرت چیز جالب
wowing
فریاد حاکی ازخوشحالی و تعجب و حیرت چیز جالب
wows
فریاد حاکی ازخوشحالی و تعجب و حیرت چیز جالب
view halloo
فریاد شکارچی پس ازمشاهده بیرون جستن روباه از پناهگاه
hoots
فریاد اعتراض و بی صبری مثل عجب و واه وغیره
hooting
فریاد اعتراض و بی صبری مثل عجب و واه وغیره
hooted
فریاد اعتراض و بی صبری مثل عجب و واه وغیره
wow
فریاد حاکی ازخوشحالی و تعجب و حیرت چیز جالب
hoick
فریاد تازی دار بعلامت اعلام کشف مسیر شکار
tallyho
فریاد شکارچی هنگام دیدن روباه که از پناهگاه بیرون دویده
fore
فریاد هشدار به نفر جلو زمین در مورد گوی که بسمت اومیرود
hi
فریاد خوش امد مثل هالو وچطوری و همچنین بجای اهای بکار میرود
yoicks
علامت تعجب درهیجان و خشم و خوشی ووجد.فریاد تحریک و تشویق برای تازی شکاری مخصوص
escry
فریاد و غریو جنگی سردادن نعره جنگی
He raesed a cry of ((thief! Thif !))
فریاد می زد «دزد !دزد ! »
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com