English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 35 (3 milliseconds)
English Persian
ammonite فسیل جانورنرم تنی که منقرض شده است
Other Matches
fossil فسیل
fossils فسیل
extinguishing منقرض کردن
extinguishes منقرض کردن
extinguish منقرض کردن
fossilizing فسیل شدن
fossilizes فسیل شدن
fossilize فسیل شدن
fossilising فسیل شدن
fossilises فسیل شدن
fossilised فسیل شدن
fossiliferous فسیل دار
fossilization فسیل شدن
paleontology فسیل شناسی
extinct منقرض تمام شده
ichnolite اثرپای فسیل شده
phytogenic fossil فسیل گیاه زاد
inexpugnable حمله نا پذیر منقرض نکردنی
inextensible بسط نا پذیر منقرض نکردنی
A prehistoric fossil. یک سنگواره (فسیل ) ماقبل تاریخ
ichnite سنگواره جای پا اثر پای فسیل شده
paleozoology شعبهای از دیرین شناسی که باسنگواره ها وجانوران فسیل شده سروکار دارند
a dead language <idiom> زبان مرده و منقرض شده [زبانی که دیگر آموزش داده نمی شود اما شاید برخی از کارشناسان از آن استفاده کنند.]
exterminating منقرض کردن دفع افات کردن
exterminates منقرض کردن دفع افات کردن
exterminated منقرض کردن دفع افات کردن
exterminate منقرض کردن دفع افات کردن
overtumble سرنگون کردن منقرض کردن
overthrown منقرض کردن مضمحل کردن
overthrew منقرض کردن مضمحل کردن
overthrow منقرض کردن مضمحل کردن
overthrowing منقرض کردن مضمحل کردن
overthrows منقرض کردن مضمحل کردن
fossiliferous فسیل مانند سنگواره مانند
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com