Dictiornary-Farsi | فشار خفیف | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (11 milliseconds)

English	Persian
low pressure	فشار خفیف


Other Matches

mildest	خفیف
fainter	خفیف
fainted	خفیف
waff	خفیف
faints	خفیف
low	خفیف
faint	خفیف
milder	خفیف
faintest	خفیف
mild	خفیف
febricula	تب خفیف
gauze	مه خفیف
popgun	تفنگ خفیف
small	محقر خفیف
let up	خفیف شدن
lower	خفیف کردن
smallest	محقر خفیف
smaller	محقر خفیف
strokes	ضربه خفیف
lowered	خفیف کردن
lowers	خفیف کردن
lowering	خفیف کردن
stroking	ضربه خفیف
stroked	ضربه خفیف
stroke	ضربه خفیف
gossamery	خفیف لطیف
pseudodebility	کودنی خفیف
let-up	خفیف شدن
let-ups	خفیف شدن
hypomania	جنون خفیف
hypomania	شیدایی خفیف
hypomania	مانی خفیف
cabin pressure	فشار مطلق داخل هواپیما اختلاف فشار بین کابین واتمسفر پیرامون
low water	جزر ومد خفیف
subrange	میدان تیر خفیف
hemiparesis	فلج خفیف یک سویه
whee	صدای سوت خفیف
hypomanic	دارای جنون خفیف
neap	خفیف ترین جزر و مد
low tide	جزر ومد خفیف
pastel shades	سایه رنگهای خفیف
pressurized cabin	اطاق فشار هوای هواپیما کابین فشار
compensating relief valve	شیر رها کننده فشار با شیرترمواستاتیک برای کاهش فشار تنظیم شده هنگامیکه روغن داغ است
pastel <adj.>	رنگهای خفیف [با مداد رنگی]
low explosive	ماده منفجره کندسوختار خفیف
humiliating	پست سازنده خفیف کننده
humiliatingly	پست سازنده خفیف کننده
paresis	فلج خفیف ضعف عضلانی
pitot static system	سیستم نشان دهندهای که باترکیبی از فشار محلی تغذیه میشود اختلاف این دو فشار باسرعت نسبی فاهری متناسب است
pore pressure	فشارمنفذی فشار اب منفذی فشار خنثی
microseism	زمین لرزه غیرمحسوس زلزله خفیف
cabin pressurization safety valve	شیری مرکب از شیر خلاص فشار و خلاء و شیر تخلیه برای جلوگیری از افزایش بیش از حد فشار داخل کابین
compressor pressure ratio	نسبت فشار سیال بعد ازکمپرسوز یا در خروجی ان به فشار سیال قبل از ورودیا در ورودی ان
isopiestic	دارای فشار یکسان خط هم فشار
low head plant	نیروگاه ابی فشار ضعیف تاسیسات فشار ضعیف
piezoelectric	ویژگی برخی کریستالها که به هنگام اعمال ولتاژ به انهاتحت فشار قرار می گیرند یابه هنگام قرار گرفتن درمعرض فشار مکانیکی یک ولتاژ تولید می کنند
energy absorber	مکانیسم ضربه گیری مکانیسم دفع فشار حرکت دستگاه دفع فشار
impluse level	سطح فشار ضربهای استحکام فشار ضربهای
high voltage transformer	ترانسفورماتور فشار قوی مبدل فشار قوی
pitot pressure	فشار وارد به انتن فشارسنج هواپیما یا ناو فشار انتن فشارسنج
clear one's ears	متعادل کردن فشار نسبت به پرده گوشها هنگام شیرجه فشار متعادل در طرفین هنگام شیرجه در اب
degrade	کم کردن درجه خفیف کردن
degrades	کم کردن درجه خفیف کردن
hypobaric	مربوط به ارزیابی اثار کم شدن فشار جو مربوط به کم شدن فشار جو
low voltage distribution system	شبکه پخش فشار ضعیف تاسیسات پخش فشار ضعیف
sense of pressure	حس فشار
pressure sense	حس فشار
back pressure	پی فشار
pressures	فشار
pressured	فشار
isobar	تک فشار
isobars	هم فشار
isobars	تک فشار
pressure	فشار
back iron	بن فشار
barometric pressure	فشار جو
pressor	فشار زا
water pressure	فشار اب
atmospheric pressure	فشار جو
bunt	فشار با سر
distraint	فشار
thrusts	فشار
thrusting	فشار
pressing	فشار
total pressure	فشار کل
thrust	فشار
pressure curve	خم فشار
pressuring	فشار
weight	فشار
zips	فشار
exertions	فشار
zipping	فشار
zipped	فشار
stroke	فشار با پا
stroked	فشار با پا
strokes	فشار با پا
stroking	فشار با پا
zip	فشار
line of thrust	خط فشار
atmosphere	فشار جو
impact	فشار
impacts	فشار
violence	فشار
ice push	فشار یخ
presses	فشار
strain	فشار
strains	فشار
stresses	فشار
stress	فشار
isopiestic	هم فشار
stressing	فشار
isobare	هم فشار
constraint	فشار
atmospheres	فشار جو
pushed	فشار
pushes	فشار
pressure vessel	فشار
press	فشار
fantod	فشار
growing pains	فشار
brunt	فشار
exertion	فشار
hydraulic pressure	فشار اب
low pressure	فشار کم
compression	فشار
tension	فشار
tensions	فشار
isobar	هم فشار
push	فشار
critical pressure	فشار بحرانی
partial pressure	فشار جزئی
impluse voltage	فشار ضربهای
overvoltage	ازدیاد فشار
increase of pressure	افزایش فشار
overvoltage	فشار زیاد
inflationary pressure	فشار تورمی
inclined compression	فشار مایل
centre of pressure	مرکز فشار
induction voltage	فشار القائی
incompressible	فشار ناپذیر
carebaria	احساس فشار در سر
center of pressure	مرکز فشار
central head	فشار مرکزی
high tension	فشار قوی
partial pressure	فشار جزیی
piezometry	فشار سنجی
barometric pressure	فشار بارومتری
barometric pressure	فشار هوا
hydrostatic pressure	فشار عمق اب
pressure head	ارتفاع فشار
pressure hull	بدنه ضد فشار
pressure of speech	فشار تکلم
hydrostatic pressure	فشار ایستابی
back wash	فشار عقب اب
back pressure	فشار متقابل
hydrostatic pressure	فشار عمق
hydrostatic pressure	فشار ایستائی
hydrostatic	مربوط به فشار اب
axial thrust	فشار محوری
axial pressure	فشار مرکزی
axial pressure	فشار اسهای
axial compression	فشار محوری
atmospheric pressure	فشار هوا
piston pressure	فشار پیستون
baroreceptor	گیرنده فشار
brush pressure	فشار زغال
impaction	فشار سخت
platen	اهن فشار
platten	اهن فشار
pore pressure	فشار درونی
impact pressure	فشار اصابت
pressure above the atmosphere	فشار بالای جو
pressure adjustment	تنظیم فشار
pressure curve	منحنی فشار
high tension magneto	مگنت پر فشار
bearing pressure	فشار یاطاقان
pressure drop	افت فشار
bearing pressure	فشار بردگاهی
pressure face	سمت فشار
pressure gaverner	ناطم فشار
pressure gradient	گرادیان فشار
overpressure	فشار بیش از حد
equilibrium pressure	فشار تعادلی
group pressure	فشار گروهی
head loss	افت فشار
low air pressure	فشار هوای کم
loss of pressure	افت فشار
longitudinal compression	فشار طولی
earth pressure	فشار خاک
low tension magneto	مگنت کم فشار
dynamic pressure	فشار پویا
low voltage	فشار ضعیف
dynamic pressure	فشار دینامیکی
lateral pressure	فشار جانبی
high potential	فشار قوی
drag mark	محل فشار
drag loading	فشار کششی
discharge pressure	فشار تخلیه
economic pressure	فشار اقتصادی
gossypium	داروی فشار