Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English
Persian
hair space
فضای باریکی درچاپ
Other Matches
slimness
باریکی
lankness
باریکی
tenuity
باریکی
slightness
باریکی
exility
باریکی
slenderness
باریکی
nicely
باریکی
gracility
باریکی
quillet
باریکی لطافت
She is svelt . she has a small waist .
دختر کمر باریکی است
beam
مجموعه باریکی از نور یا اشعه الکترون
beams
مجموعه باریکی از نور یا اشعه الکترون
reeve
ازتنگنا یا جای باریکی گذشتن نخ را از سوراخ سوزن گذراندن
hangnail
ریشه یا رشته باریکی که ازپوست گوشه ناخن اویزان است
quill shaft
شفت گردنده باریکی با سرهزارخار مانند که در مادگی دیگری جفت میشود
ullage
فضای خالی داخل محفظه سوخت موشک فضای بازداخل محفظه سوخت
bin storage space
فضای انبار قطعات بسته بندی نشده فضای انبار قطعات روباز
runner
فرش کناره
[فرش های دراز و باریکی که عموما جهت پله یا راهرو استفاده شود.]
rag rug
قالیچه چهل تکه
[در بعضی از کشورها نظیر مصر و مکزیک ابتدا نوارهای باریکی به عرض دو یا سه سانتی متر بافته شده و سپس لبه های آن به یکدیگر دوخته می شود که حالت فرش راه راه به آن می بخشد.]
aerospace projection operations
عملیات مخصوص گسترش منطقه فضای هوایی عملیات مخصوص توسعه منطقه فضای هوایی
vacuums
فضای تهی
out of doors
فضای ازاد
spaces
فضای خالی
hollow space
فضای توخالی
vacuuming
فضای تهی
free space
فضای خالی
aerospace
فضای هوایی
campus
فضای باز
gross space
فضای کلی
space
فضای خالی
image space
فضای تصویر
lacuna
فضای خالی
vacuumed
فضای تهی
vacuum
فضای تهی
open area
فضای ازاد
life space
فضای زیست
out of door
فضای ازاد
lebensraum
فضای حیاتی
phase space
فضای فاز
phase space
فضای فازی
psychological space
فضای روانی
aerospace
فضای ماوراء جو
cylinder capacity
فضای سیلندر
atmospheric environement
فضای جوی
cavities
فضای خالی
cavities
فضای مجوف
cavity
فضای خالی
cavity
فضای مجوف
covered space
فضای پوشیده
covered space
فضای سر پوشیده
coordination sphere
فضای کوئوردیناسیون
acceleration space
فضای شتاب
open
فضای باز
opened
فضای باز
opens
فضای باز
bad break
فضای خالی
airspace
فضای هوایی
danger space
فضای خطرناک
biosphere
فضای زیست
dead space
فضای مرده
expanse
فضای زیاد
expanses
فضای زیاد
mask
پوشاندن فضای
masks
پوشاندن فضای
cellarage
فضای زیرزمین
free space
فضای ازاد
fornix
فضای مجوف
floorage
فضای صحن
floor space
فضای اشکوب
eucleadian space
فضای اقلیدسی
campuses
فضای باز
boot
فضای ترانک
deep space
فضای سه بعدی
dead space
فضای راکد
clearance
فضای بازی
workspace
فضای کاری
clearance
فضای بیکار
subspace
فضای فرعی
void
فضای خالی
reflector space
فضای بازتابی
work space
فضای دایر
vacuity
فضای خالی
fanfares
نمایش در فضای باز
airspace
[over a country]
فضای هوایی
[در کشوری]
vector space
فضای برداری
[ریاضی]
Euclidean space
فضای اقلیدسی
[ریاضی]
furnace room
فضای داخل کوره
cathode glow
فضای روشن کاتد
to close airspace
محصورکردن فضای هوایی
margins
زمان یا فضای اضافی
crookes dark space
فضای تاریک کاتد
foresheets
فضای جلوی قایق
fanfare
نمایش در فضای باز
metric space
فضای متریک
[ریاضی]
atmospheres
فضای اطراف هرجسمی
faraday dark space
فضای تاریک فارادی
topological space
فضای توپولوژیک
[ریاضی]
atmosphere
فضای اطراف هرجسمی
danger space
فضای هوایی خطرناک
metric space
فضای متری
[ریاضی]
landscape garden
طراحی فضای سبز
floor space occupied
فضای مورد نیاز
hittorf dark space
فضای تاریک هیتورف
hittorf dark space
فضای تاریک کاتد
crookes dark space
فضای تاریک هیتورف
drift space
فضای تبدیل تحمیل
trough of the sea
فضای میان دو موج
blankest
سفید فضای خالی
airspace control
کنترل فضای هوایی
runout
فضای عمل یک سیستم
payload space
فضای بار مفید
perspective space
نمایش فضای سه بعدی
linear space
فضای خطی
[ریاضی]
address apace
فضای آدرس دهی
phase space cell
پیل فضای فاز
perimeters
فضای احاطه کننده
perimeter
فضای احاطه کننده
inane
چرند فضای نامحدود
glades
فضای میان جنگل
glade
فضای میان جنگل
blank
سفید فضای خالی
anode dark space
فضای تاریک اند
aston dark space
فضای تاریک استن
loading space
فضای قابل بارگیری
margin
زمان یا فضای اضافی
catcher space
فضای اوسیلاسیون زای
the infinite space
فضای بیکران لاینتاهی
memory address space
فضای نشانی حافظه
linear space
فضای برداری
[ریاضی]
buncher space
فضای تحمیل سرعتی
open cut
حفاری در فضای باز
vector space
فضای خطی
[ریاضی]
interstaller space
فضای بین- ستارهای
cathode dark space
فضای تاریک کاتد
hyphenated
نوشته شده با فضای خالی
deep space
فضای خارج از منضومه شمسی
frame
و مرز اطراف فضای پنجره
cod
فضای داخل خلیج یادریاچه
outer space
فضای خارج از هوا یا جوزمین
air-hole
[تهویه فضای خالی سرداب]
bossing
[فضای خالی زیر پنجره]
controlled airspace
فضای هوایی کنترل شده
compact
چیزی که فضای زیادی نمیگیرد
caret
نشانه " ^ " در فضای کلید کنترل
to close airspace
مسدود کردن فضای هوایی
airspace control
کنترل کردن فضای هوایی
dead space
زاویه بیروح فضای کور
clearance
هوا فضای خالی فاصله
inner product space
فضای ضرب داخلی
[ریاضی]
space
فضای خالی بین حروف یا خط ها
spaces
فضای خالی بین حروف یا خط ها
broadcasts
توزیع اطلاعات در یک فضای وسیع
user area
فضای مخصوص استفاده کننده
it takes much room
فضای زیادی را اشغال میکند
broadcast
توزیع اطلاعات در یک فضای وسیع
space above property
فضای قسمت بالای ملک
low memory
فضای حافظه تا چند کیلوبایت
pre-Hilbert space
فضای ضرب داخلی
[ریاضی]
fifo
فضای ذخیره سازی موقت
compacts
چیزی که فضای زیادی نمیگیرد
three-dimensional space
فضای سه بعدی
[ریاضی]
[فیزیک]
compacting
چیزی که فضای زیادی نمیگیرد
compacted
چیزی که فضای زیادی نمیگیرد
zapping
حذف داده موجود در فضای کاری
highest
فضای حافظه بین کیلوبایت و مگابایت
input
بلاک داده ارسالی به فضای ورودی
highs
فضای حافظه بین کیلوبایت و مگابایت
marquees
فضای انتخابی توسط وسیله انتخاب
high
فضای حافظه بین کیلوبایت و مگابایت
operand
فضای یک عملوند در دستور برنامه نویسی
annulus
فضای بین دوایر متحد المرکز
anode glow
شعله مثبت فضای روشن اند
zap
حذف داده موجود در فضای کاری
zapped
حذف داده موجود در فضای کاری
marks
کد ارسالی در وضعیته که از علامت و فضای خالی
inputted
بلاک داده ارسالی به فضای ورودی
storage
چاپ محتوای فضای ذخیره سازی
gap
فضای بین دادههای ذخیره شده
clipboard
1-فضای ذخیره سازی موقت داده 2-
space
کد حرف که یک فضای خالی چاپ کند
aerospace
فضای هوایی بالای منطقه عملیات
gaps
فضای بین دادههای ذخیره شده
spaces
کد حرف که یک فضای خالی چاپ کند
claustrophobia
مرض ترس از فضای تنگ ومحصور
road space
فضای اشغالی از جاده به وسیله ستون
clipboards
1-فضای ذخیره سازی موقت داده 2-
plenum
فضای اشغال شده بوسیله ماده
capacity
فضای فراهم برای ذخیره سازی
plenums
فضای اشغال شده بوسیله ماده
capacities
فضای فراهم برای ذخیره سازی
zaps
حذف داده موجود در فضای کاری
mark
کد ارسالی در وضعیته که از علامت و فضای خالی
double vault
[دو طاق با فضای خالی بین آنها]
immediate
فضای حافظه اصلی و سریع در کامپیوتر
land scaping
محوطه سازی و ایجاد فضای سبز
fill
رسم یک فضای بسته با یک رنگ یا سایر
control zone
منطقه فضای هوایی تحت کنترل
agora
[فضای باز عمومی در یونان باستان]
fogging
برای ایجاد فضای سه بعدی طبیعی تر
marquee
فضای انتخابی توسط وسیله انتخاب
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com