English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
English Persian
gap فضای بین نوک خواندن و رسانه مغناطسی
gaps فضای بین نوک خواندن و رسانه مغناطسی
Other Matches
play back خواندن داده یا سیگنال از رسانه ذخیره سازی
checked خطا در خواندن داده ناشی از خطایی در رسانه مغناطیسی
reads رسانه ذخیره سازی که قابل خواندن و نوشتن است
read رسانه ذخیره سازی که قابل خواندن و نوشتن است
checks خطا در خواندن داده ناشی از خطایی در رسانه مغناطیسی
check خطا در خواندن داده ناشی از خطایی در رسانه مغناطیسی
gaps فضای باریک بین نوک ضبط یا چرخش و رسانه مغناطیسی
gap فضای باریک بین نوک ضبط یا چرخش و رسانه مغناطیسی
destructive cursor نوعی رسانه ذخیره سازی که پس از خواندن داده اش آن را از دست میدهد
dro حالتی از رسانه ذخیره سازی که پس از خواندن داده خود را از دست میدهد
storage تعداد بیتهایی که در واحد فضای ذخیره سازی رسانه قابل ضبط است
dasd رسانه ذخیره سازی که محلهای حافظه اش مستقیماگ قابل خواندن یا نوشتن است
inputted فضای ذخیره سازی موقت داده از رسانه ورودی پیش از ارسال آن به حافظه یا پشتیبان
buffer استفاده از فضای ذخیره سازی موقت تا وقتی که پردازنده یا رسانه آماده پردازش آن شود
memory فضای ذخیره سازی در سیستم کامپیوتری یا رسانه که قادر به بازیابی داده یا دستورات است
input فضای ذخیره سازی موقت داده از رسانه ورودی پیش از ارسال آن به حافظه یا پشتیبان
memories فضای ذخیره سازی در سیستم کامپیوتری یا رسانه که قادر به بازیابی داده یا دستورات است
align اطمینان از قرار گرفتن نوک خواندن / نوشتن به درستی روی رسانه ذخیره سازی
aligns اطمینان از قرار گرفتن نوک خواندن / نوشتن به درستی روی رسانه ذخیره سازی
aligning اطمینان از قرار گرفتن نوک خواندن / نوشتن به درستی روی رسانه ذخیره سازی
aligned اطمینان از قرار گرفتن نوک خواندن / نوشتن به درستی روی رسانه ذخیره سازی
gap سیگنال توجه به علت مکان دهی نادرست نوک خواندن / نوشتن در رسانه ذخیره سازی
gaps سیگنال توجه به علت مکان دهی نادرست نوک خواندن / نوشتن در رسانه ذخیره سازی
nonaligned نوک خواندن که در همان محل رسانه مغناطیسی نیست که نوک نوشتن بود. تولید کمبود کیفیت سیگنال
dma اتصال سریع و مستقیم بین رسانه جانبی سریع و حافظه اصلی کامپیوتر که مانع دستیابی به توابع خواندن داده میشود
serials فضای ذخیره سازی که داده خاص در آن تنها با خواندن داده قبلی در لیست بدست آید.
serial فضای ذخیره سازی که داده خاص در آن تنها با خواندن داده قبلی در لیست بدست آید.
sam فضای ذخیره سازی که فقط داده خاصی قابل دستیابی است توسط خواندن داده قبلی در لیست
one level address سازماندهی فضای ذخیره سازی که هر نوع رسانه ذخیره سازی یکسان رفتار می شوند
i/o فایلی که محتوای آن از رسانه ذخیره سازی به رسانه جانبی انتقال می یابد
sequential access روش بازیابی داده از رسانه ذخیره سازی با شروع از ابتدای رسانه
optical رسانه ذخیره سازی داده با استفاده از رسانه هایی مثل دیسک نوری و..
interference محاسبه داده طبق میدانهای مغناطسی که به صورت الکتریکی تولید شده اند
lilts اهنگ خوش نوا وموزون خواندن شعرنشاط انگیز خواندن باسبکروحی حرکت کردن
lilt اهنگ خوش نوا وموزون خواندن شعرنشاط انگیز خواندن باسبکروحی حرکت کردن
CD DC حافظه فقط خواندنی دیسک پلاستیکی کوچک که به عنوان یک فضای ذخیره سازی با فرفیت بالای ROM برای ذخیره چندین مگابایت داده به کار می رود. داده ها روی سطح دیسک ذخیره می شوند و سپس توسط لیزر قابل خواندن هستند
CDs DC حافظه فقط خواندنی دیسک پلاستیکی کوچک که به عنوان یک فضای ذخیره سازی با فرفیت بالای ROM برای ذخیره چندین مگابایت داده به کار می رود. داده ها روی سطح دیسک ذخیره می شوند و سپس توسط لیزر قابل خواندن هستند
gaps نوار مغناطسی خالی بین انتهای یک بلاک داده و آغاز بلاک داده بعدی
gap نوار مغناطسی خالی بین انتهای یک بلاک داده و آغاز بلاک داده بعدی
read head هد خواندن راس خواندن
bin storage space فضای انبار قطعات بسته بندی نشده فضای انبار قطعات روباز
ullage فضای خالی داخل محفظه سوخت موشک فضای بازداخل محفظه سوخت
head crash برخورد فیزیکی نوک خواندن /نوشتن با سطح دیسک برخورد نوک خواندن ونوشتن با سطح ضبط شونده یک دیسک سخت که نتیجه اش از دست اطلاعات میباشد خرابی هد
extends فناوری حافظه که کارایی بهتری را فراهم میکند با قادر بودن برای یافتن و خواندن داده از محلی از حافظه در یک عمل نیز می توان آخرین قطعه داده را که پنهانی در حافظه ذخیره شده بود و آماده خواندن دوباره است ذخیره کند
extend فناوری حافظه که کارایی بهتری را فراهم میکند با قادر بودن برای یافتن و خواندن داده از محلی از حافظه در یک عمل نیز می توان آخرین قطعه داده را که پنهانی در حافظه ذخیره شده بود و آماده خواندن دوباره است ذخیره کند
extending فناوری حافظه که کارایی بهتری را فراهم میکند با قادر بودن برای یافتن و خواندن داده از محلی از حافظه در یک عمل نیز می توان آخرین قطعه داده را که پنهانی در حافظه ذخیره شده بود و آماده خواندن دوباره است ذخیره کند
channeling رسانه
channeled رسانه
media رسانه ها
channel رسانه
mediums رسانه
channelled رسانه
channels رسانه
vehicle رسانه
vehicles رسانه
medium رسانه
aerospace projection operations عملیات مخصوص گسترش منطقه فضای هوایی عملیات مخصوص توسعه منطقه فضای هوایی
empty medium رسانه تهی
multimedia چند رسانه
vehicles حامل رسانه
media specialist متخصص رسانه ها
media eraser رسانه پاک کن
virgin medium رسانه بکر
transfer medium رسانه انتقال
answer/originate رسانه ارتباطی
data medium رسانه داده ها
media conversion تبدیل رسانه ها
input media رسانه ورودی
hypermedia مافوق رسانه
media رسانه ها واسطه ها
end of medium انتهای رسانه
output media رسانه خروجی
magnetic media رسانه مغناطیسی
vehicle حامل رسانه
discs رسانه مغناطیسی دیسک
secondary storage medium رسانه انباره ثانوی
disc رسانه مغناطیسی دیسک
secondary هر رسانه ذخیره سازی داده
storage هر رسانه ذخیره سازی داده
auxiliary هر رسانه ذخیره سازی داده
auxiliaries هر رسانه ذخیره سازی داده
multiplex ترکیب چندین پیام در یک رسانه ارسال
reads بازیابی داده از رسانه ذخیره سازی
read بازیابی داده از رسانه ذخیره سازی
outputs کانال ارتباطی که خروجی را به رسانه جانبی می برد
media circus تبلیغات اغراق آمیز رسانه های گروهی
output کانال ارتباطی که خروجی را به رسانه جانبی می برد
peripheral انتقال داده بین CPU و رسانه جانبی
physical توان و رسانه ارسال سیگنال را بیان میکند
erase پاک کردن تمام سیگنال ها از رسانه مغناطیسی
mfm روش ذخیره داده روی رسانه مغناطیسی
erased پاک کردن تمام سیگنال ها از رسانه مغناطیسی
erasing پاک کردن تمام سیگنال ها از رسانه مغناطیسی
erases پاک کردن تمام سیگنال ها از رسانه مغناطیسی
media hype تبلیغات اغراق آمیز رسانه های گروهی
channels رسانه واسط که به کانالهای مختلف اجازه اتصال میدهد
sequential access رسانه ذخیره سازی که داده در آن به ترتیب دستیابی میشود
modified frequency modulation روش ذخیره سازی داده روی رسانه مغناطیسی
channel رسانه واسط که به کانالهای مختلف اجازه اتصال میدهد
write وسیله ارسالی که میتواندداده راسوی رسانه مغناطیسی بنویسد
channeling رسانه واسط که به کانالهای مختلف اجازه اتصال میدهد
peripheral رسانه جانبی که با سرعت بالا با کامپیوتر کار میکند
channeled رسانه واسط که به کانالهای مختلف اجازه اتصال میدهد
magneto optical recording رسانه ذخیره سازی که از دیسک نوری استفاده میکند
media خطا در رسانه ذخیره سازی که داده را خراب میکند
writes وسیله ارسالی که میتواندداده راسوی رسانه مغناطیسی بنویسد
input/output کلمهای که بیتهایش وضعیت رسانه جانبی را شرح میدهد.
communication رادیو یا هر رسانه قابل حمل سیگنال انجام میشود
answered زمانی که رسانه دریافت کننده به سیگنال پاسخ میدهد
ends کد نشان دهنده انتهای رسانه فیزیکی قابل استفاده
ended کد نشان دهنده انتهای رسانه فیزیکی قابل استفاده
deleted پاک کردن متن یا فایل از یک رسانه ذخیره سازی
answers زمانی که رسانه دریافت کننده به سیگنال پاسخ میدهد
channelled رسانه واسط که به کانالهای مختلف اجازه اتصال میدهد
answering زمانی که رسانه دریافت کننده به سیگنال پاسخ میدهد
delete پاک کردن متن یا فایل از یک رسانه ذخیره سازی
deleting پاک کردن متن یا فایل از یک رسانه ذخیره سازی
deletes پاک کردن متن یا فایل از یک رسانه ذخیره سازی
saturation خطای ناشی ازاشباع رسانه ذخیره سازی مغناطیسی
end کد نشان دهنده انتهای رسانه فیزیکی قابل استفاده
answer زمانی که رسانه دریافت کننده به سیگنال پاسخ میدهد
lip read لب خواندن
intoned خواندن
intones خواندن
reading خواندن
recitation از بر خواندن
readings خواندن
intoning خواندن
lip-reads لب خواندن
lip-read لب خواندن
read خواندن
reads خواندن
misreads بد خواندن
misreading بد خواندن
misread بد خواندن
recitations از بر خواندن
intone خواندن
rhapsodiz خواندن
to take lessons یا خواندن
reading age سن خواندن
vacuuming فضای تهی
vacuums فضای تهی
vacuumed فضای تهی
space فضای خالی
masks پوشاندن فضای
mask پوشاندن فضای
fornix فضای مجوف
expanses فضای زیاد
vacuum فضای تهی
free space فضای ازاد
free space فضای خالی
cavities فضای خالی
cavities فضای مجوف
spaces فضای خالی
cavity فضای خالی
cavity فضای مجوف
image space فضای تصویر
hollow space فضای توخالی
gross space فضای کلی
floorage فضای صحن
expanse فضای زیاد
dead space فضای راکد
dead space فضای مرده
out of doors فضای ازاد
cellarage فضای زیرزمین
coordination sphere فضای کوئوردیناسیون
covered space فضای سر پوشیده
covered space فضای پوشیده
danger space فضای خطرناک
work space فضای دایر
workspace فضای کاری
floor space فضای اشکوب
eucleadian space فضای اقلیدسی
reflector space فضای بازتابی
acceleration space فضای شتاب
opens فضای باز
opened فضای باز
atmospheric environement فضای جوی
bad break فضای خالی
subspace فضای فرعی
deep space فضای سه بعدی
open فضای باز
vacuity فضای خالی
lacuna فضای خالی
phase space فضای فاز
aerospace فضای هوایی
aerospace فضای ماوراء جو
boot فضای ترانک
clearance فضای بیکار
campuses فضای باز
void فضای خالی
campus فضای باز
out of door فضای ازاد
phase space فضای فازی
lebensraum فضای حیاتی
life space فضای زیست
airspace فضای هوایی
clearance فضای بازی
open area فضای ازاد
biosphere فضای زیست
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com