Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English
Persian
the infinite space
فضای بیکران لاینتاهی
Other Matches
the infinite
لاینتاهی
omniscience
علم لاینتاهی
unbounded
بیکران
vast
بیکران
infinite
بیکران
boundless
بیکران
indefinite
بیکران
immense
بیکران پهناور
immeasureable land
سرزمین بیکران
immeasurable
پیمایش ناپذیر بیکران
bin storage space
فضای انبار قطعات بسته بندی نشده فضای انبار قطعات روباز
ullage
فضای خالی داخل محفظه سوخت موشک فضای بازداخل محفظه سوخت
aerospace projection operations
عملیات مخصوص گسترش منطقه فضای هوایی عملیات مخصوص توسعه منطقه فضای هوایی
clearance
فضای بیکار
covered space
فضای سر پوشیده
lacuna
فضای خالی
opened
فضای باز
reflector space
فضای بازتابی
subspace
فضای فرعی
hollow space
فضای توخالی
bad break
فضای خالی
atmospheric environement
فضای جوی
clearance
فضای بازی
image space
فضای تصویر
open
فضای باز
psychological space
فضای روانی
cellarage
فضای زیرزمین
spaces
فضای خالی
vacuuming
فضای تهی
phase space
فضای فاز
vacuumed
فضای تهی
vacuum
فضای تهی
out of door
فضای ازاد
coordination sphere
فضای کوئوردیناسیون
open area
فضای ازاد
phase space
فضای فازی
vacuums
فضای تهی
space
فضای خالی
void
فضای خالی
covered space
فضای پوشیده
aerospace
فضای هوایی
lebensraum
فضای حیاتی
cavity
فضای خالی
cavities
فضای مجوف
life space
فضای زیست
aerospace
فضای ماوراء جو
cavities
فضای خالی
biosphere
فضای زیست
dead space
فضای راکد
eucleadian space
فضای اقلیدسی
cavity
فضای مجوف
masks
پوشاندن فضای
mask
پوشاندن فضای
expanses
فضای زیاد
expanse
فضای زیاد
floor space
فضای اشکوب
floorage
فضای صحن
airspace
فضای هوایی
dead space
فضای مرده
campus
فضای باز
campuses
فضای باز
deep space
فضای سه بعدی
danger space
فضای خطرناک
acceleration space
فضای شتاب
boot
فضای ترانک
opens
فضای باز
out of doors
فضای ازاد
free space
فضای ازاد
gross space
فضای کلی
fornix
فضای مجوف
free space
فضای خالی
workspace
فضای کاری
work space
فضای دایر
vacuity
فضای خالی
cylinder capacity
فضای سیلندر
danger space
فضای هوایی خطرناک
memory address space
فضای نشانی حافظه
drift space
فضای تبدیل تحمیل
hair space
فضای باریکی درچاپ
hittorf dark space
فضای تاریک کاتد
floor space occupied
فضای مورد نیاز
crookes dark space
فضای تاریک هیتورف
fanfare
نمایش در فضای باز
interstaller space
فضای بین- ستارهای
foresheets
فضای جلوی قایق
loading space
فضای قابل بارگیری
fanfares
نمایش در فضای باز
faraday dark space
فضای تاریک فارادی
furnace room
فضای داخل کوره
hittorf dark space
فضای تاریک هیتورف
crookes dark space
فضای تاریک کاتد
perimeters
فضای احاطه کننده
topological space
فضای توپولوژیک
[ریاضی]
atmosphere
فضای اطراف هرجسمی
metric space
فضای متریک
[ریاضی]
metric space
فضای متری
[ریاضی]
atmospheres
فضای اطراف هرجسمی
airspace control
کنترل فضای هوایی
perimeter
فضای احاطه کننده
inane
چرند فضای نامحدود
linear space
فضای خطی
[ریاضی]
vector space
فضای خطی
[ریاضی]
linear space
فضای برداری
[ریاضی]
to close airspace
محصورکردن فضای هوایی
glade
فضای میان جنگل
landscape garden
طراحی فضای سبز
glades
فضای میان جنگل
anode dark space
فضای تاریک اند
vector space
فضای برداری
[ریاضی]
cathode dark space
فضای تاریک کاتد
airspace
[over a country]
فضای هوایی
[در کشوری]
phase space cell
پیل فضای فاز
blank
سفید فضای خالی
blankest
سفید فضای خالی
cathode glow
فضای روشن کاتد
address apace
فضای آدرس دهی
perspective space
نمایش فضای سه بعدی
payload space
فضای بار مفید
open cut
حفاری در فضای باز
catcher space
فضای اوسیلاسیون زای
margins
زمان یا فضای اضافی
Euclidean space
فضای اقلیدسی
[ریاضی]
margin
زمان یا فضای اضافی
trough of the sea
فضای میان دو موج
aston dark space
فضای تاریک استن
runout
فضای عمل یک سیستم
buncher space
فضای تحمیل سرعتی
airspace control
کنترل کردن فضای هوایی
compacts
چیزی که فضای زیادی نمیگیرد
frame
و مرز اطراف فضای پنجره
controlled airspace
فضای هوایی کنترل شده
outer space
فضای خارج از هوا یا جوزمین
caret
نشانه " ^ " در فضای کلید کنترل
cod
فضای داخل خلیج یادریاچه
hyphenated
نوشته شده با فضای خالی
compacting
چیزی که فضای زیادی نمیگیرد
dead space
زاویه بیروح فضای کور
fifo
فضای ذخیره سازی موقت
broadcast
توزیع اطلاعات در یک فضای وسیع
it takes much room
فضای زیادی را اشغال میکند
pre-Hilbert space
فضای ضرب داخلی
[ریاضی]
inner product space
فضای ضرب داخلی
[ریاضی]
low memory
فضای حافظه تا چند کیلوبایت
bossing
[فضای خالی زیر پنجره]
clearance
هوا فضای خالی فاصله
spaces
فضای خالی بین حروف یا خط ها
space above property
فضای قسمت بالای ملک
air-hole
[تهویه فضای خالی سرداب]
broadcasts
توزیع اطلاعات در یک فضای وسیع
user area
فضای مخصوص استفاده کننده
compacted
چیزی که فضای زیادی نمیگیرد
compact
چیزی که فضای زیادی نمیگیرد
deep space
فضای خارج از منضومه شمسی
to close airspace
مسدود کردن فضای هوایی
space
فضای خالی بین حروف یا خط ها
three-dimensional space
فضای سه بعدی
[ریاضی]
[فیزیک]
fogging
برای ایجاد فضای سه بعدی طبیعی تر
mark
کد ارسالی در وضعیته که از علامت و فضای خالی
highest
فضای حافظه بین کیلوبایت و مگابایت
annulus
فضای بین دوایر متحد المرکز
agora
[فضای باز عمومی در یونان باستان]
marks
کد ارسالی در وضعیته که از علامت و فضای خالی
anode glow
شعله مثبت فضای روشن اند
gaps
فضای بین دادههای ذخیره شده
storage
چاپ محتوای فضای ذخیره سازی
zap
حذف داده موجود در فضای کاری
marquees
فضای انتخابی توسط وسیله انتخاب
capacity
فضای فراهم برای ذخیره سازی
gap
فضای بین دادههای ذخیره شده
zapping
حذف داده موجود در فضای کاری
capacities
فضای فراهم برای ذخیره سازی
zaps
حذف داده موجود در فضای کاری
inputted
بلاک داده ارسالی به فضای ورودی
double vault
[دو طاق با فضای خالی بین آنها]
input
بلاک داده ارسالی به فضای ورودی
zapped
حذف داده موجود در فضای کاری
plenum
فضای اشغال شده بوسیله ماده
plenums
فضای اشغال شده بوسیله ماده
claustrophobia
مرض ترس از فضای تنگ ومحصور
marquee
فضای انتخابی توسط وسیله انتخاب
highs
فضای حافظه بین کیلوبایت و مگابایت
fill
رسم یک فضای بسته با یک رنگ یا سایر
spaces
کد حرف که یک فضای خالی چاپ کند
clipboard
1-فضای ذخیره سازی موقت داده 2-
clipboards
1-فضای ذخیره سازی موقت داده 2-
aerospace
فضای هوایی بالای منطقه عملیات
immediate
فضای حافظه اصلی و سریع در کامپیوتر
land scaping
محوطه سازی و ایجاد فضای سبز
space
کد حرف که یک فضای خالی چاپ کند
operand
فضای یک عملوند در دستور برنامه نویسی
high
فضای حافظه بین کیلوبایت و مگابایت
road space
فضای اشغالی از جاده به وسیله ستون
fills
رسم یک فضای بسته با یک رنگ یا سایر
control zone
منطقه فضای هوایی تحت کنترل
region
فضای مخصوص حافظه یا برنامه یا صفحه نمایش
compacted
کاهش فضای ذخیره شده توسط چیزی
gaps
فضای بین نوک خواندن و رسانه مغناطسی
landing zone
فضای دیسک سخت که داده عبور نمیکند
regions
فضای مخصوص حافظه یا برنامه یا صفحه نمایش
worked
فضای حافظه که اپراتور اشغال کرده است
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com