Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
cellarage
فضای زیرزمین
Other Matches
cellar
زیرزمین
cellars
زیرزمین
basement
زیرزمین
basements
زیرزمین
airhole of a cellar
هواکش زیرزمین
dunggeon
زندان زیرزمین
chthonic
ساکن زیرزمین
under ground
سرداب زیرزمین
basement storey
طبقه زیرزمین
chthonian
ساکن زیرزمین
burrowed
زیرزمین لانه کردن
burrows
زیرزمین لانه کردن
burrowing
زیرزمین لانه کردن
burrow
زیرزمین لانه کردن
underground
واقع در زیرزمین زیر زمین
trap to a cellar
دریچه زیرزمین در بیرون بنا
dowsing rod
چوبی که برخی برانندکه بوسیله ان میتوان باب یافلزات زیرزمین پ
bin storage space
فضای انبار قطعات بسته بندی نشده فضای انبار قطعات روباز
ullage
فضای خالی داخل محفظه سوخت موشک فضای بازداخل محفظه سوخت
aerospace projection operations
عملیات مخصوص گسترش منطقه فضای هوایی عملیات مخصوص توسعه منطقه فضای هوایی
phase space
فضای فازی
phase space
فضای فاز
eucleadian space
فضای اقلیدسی
void
فضای خالی
psychological space
فضای روانی
free space
فضای ازاد
reflector space
فضای بازتابی
deep space
فضای سه بعدی
clearance
فضای بیکار
expanse
فضای زیاد
expanses
فضای زیاد
mask
پوشاندن فضای
subspace
فضای فرعی
masks
پوشاندن فضای
floor space
فضای اشکوب
floorage
فضای صحن
lacuna
فضای خالی
acceleration space
فضای شتاب
hollow space
فضای توخالی
image space
فضای تصویر
life space
فضای زیست
lebensraum
فضای حیاتی
vacuum
فضای تهی
vacuumed
فضای تهی
vacuuming
فضای تهی
open area
فضای ازاد
gross space
فضای کلی
fornix
فضای مجوف
aerospace
فضای ماوراء جو
aerospace
فضای هوایی
space
فضای خالی
out of door
فضای ازاد
free space
فضای خالی
spaces
فضای خالی
danger space
فضای خطرناک
vacuums
فضای تهی
covered space
فضای پوشیده
bad break
فضای خالی
atmospheric environement
فضای جوی
campus
فضای باز
campuses
فضای باز
opened
فضای باز
open
فضای باز
covered space
فضای سر پوشیده
out of doors
فضای ازاد
coordination sphere
فضای کوئوردیناسیون
biosphere
فضای زیست
clearance
فضای بازی
cavities
فضای خالی
opens
فضای باز
boot
فضای ترانک
work space
فضای دایر
vacuity
فضای خالی
dead space
فضای مرده
airspace
فضای هوایی
cavity
فضای مجوف
cavity
فضای خالی
cavities
فضای مجوف
cylinder capacity
فضای سیلندر
dead space
فضای راکد
workspace
فضای کاری
furnace room
فضای داخل کوره
aston dark space
فضای تاریک استن
cathode dark space
فضای تاریک کاتد
hair space
فضای باریکی درچاپ
catcher space
فضای اوسیلاسیون زای
buncher space
فضای تحمیل سرعتی
interstaller space
فضای بین- ستارهای
cathode glow
فضای روشن کاتد
address apace
فضای آدرس دهی
hittorf dark space
فضای تاریک کاتد
drift space
فضای تبدیل تحمیل
margins
زمان یا فضای اضافی
margin
زمان یا فضای اضافی
hittorf dark space
فضای تاریک هیتورف
fanfares
نمایش در فضای باز
fanfare
نمایش در فضای باز
faraday dark space
فضای تاریک فارادی
crookes dark space
فضای تاریک هیتورف
floor space occupied
فضای مورد نیاز
crookes dark space
فضای تاریک کاتد
foresheets
فضای جلوی قایق
airspace control
کنترل فضای هوایی
glades
فضای میان جنگل
anode dark space
فضای تاریک اند
danger space
فضای هوایی خطرناک
vector space
فضای برداری
[ریاضی]
topological space
فضای توپولوژیک
[ریاضی]
glade
فضای میان جنگل
linear space
فضای برداری
[ریاضی]
the infinite space
فضای بیکران لاینتاهی
phase space cell
پیل فضای فاز
inane
چرند فضای نامحدود
landscape garden
طراحی فضای سبز
runout
فضای عمل یک سیستم
trough of the sea
فضای میان دو موج
atmosphere
فضای اطراف هرجسمی
metric space
فضای متری
[ریاضی]
metric space
فضای متریک
[ریاضی]
Euclidean space
فضای اقلیدسی
[ریاضی]
atmospheres
فضای اطراف هرجسمی
airspace
[over a country]
فضای هوایی
[در کشوری]
blankest
سفید فضای خالی
vector space
فضای خطی
[ریاضی]
linear space
فضای خطی
[ریاضی]
open cut
حفاری در فضای باز
perimeter
فضای احاطه کننده
memory address space
فضای نشانی حافظه
loading space
فضای قابل بارگیری
perimeters
فضای احاطه کننده
blank
سفید فضای خالی
to close airspace
محصورکردن فضای هوایی
perspective space
نمایش فضای سه بعدی
payload space
فضای بار مفید
inner product space
فضای ضرب داخلی
[ریاضی]
to close airspace
مسدود کردن فضای هوایی
caret
نشانه " ^ " در فضای کلید کنترل
frame
و مرز اطراف فضای پنجره
outer space
فضای خارج از هوا یا جوزمین
controlled airspace
فضای هوایی کنترل شده
air-hole
[تهویه فضای خالی سرداب]
cod
فضای داخل خلیج یادریاچه
bossing
[فضای خالی زیر پنجره]
dead space
زاویه بیروح فضای کور
compacts
چیزی که فضای زیادی نمیگیرد
three-dimensional space
فضای سه بعدی
[ریاضی]
[فیزیک]
clearance
هوا فضای خالی فاصله
hyphenated
نوشته شده با فضای خالی
broadcasts
توزیع اطلاعات در یک فضای وسیع
broadcast
توزیع اطلاعات در یک فضای وسیع
fifo
فضای ذخیره سازی موقت
space
فضای خالی بین حروف یا خط ها
spaces
فضای خالی بین حروف یا خط ها
low memory
فضای حافظه تا چند کیلوبایت
it takes much room
فضای زیادی را اشغال میکند
space above property
فضای قسمت بالای ملک
deep space
فضای خارج از منضومه شمسی
compacted
چیزی که فضای زیادی نمیگیرد
pre-Hilbert space
فضای ضرب داخلی
[ریاضی]
compact
چیزی که فضای زیادی نمیگیرد
compacting
چیزی که فضای زیادی نمیگیرد
user area
فضای مخصوص استفاده کننده
airspace control
کنترل کردن فضای هوایی
zapped
حذف داده موجود در فضای کاری
zap
حذف داده موجود در فضای کاری
annulus
فضای بین دوایر متحد المرکز
gaps
فضای بین دادههای ذخیره شده
capacity
فضای فراهم برای ذخیره سازی
gap
فضای بین دادههای ذخیره شده
claustrophobia
مرض ترس از فضای تنگ ومحصور
mark
کد ارسالی در وضعیته که از علامت و فضای خالی
plenums
فضای اشغال شده بوسیله ماده
zaps
حذف داده موجود در فضای کاری
capacities
فضای فراهم برای ذخیره سازی
zapping
حذف داده موجود در فضای کاری
inputted
بلاک داده ارسالی به فضای ورودی
input
بلاک داده ارسالی به فضای ورودی
storage
چاپ محتوای فضای ذخیره سازی
plenum
فضای اشغال شده بوسیله ماده
marks
کد ارسالی در وضعیته که از علامت و فضای خالی
anode glow
شعله مثبت فضای روشن اند
immediate
فضای حافظه اصلی و سریع در کامپیوتر
fill
رسم یک فضای بسته با یک رنگ یا سایر
marquee
فضای انتخابی توسط وسیله انتخاب
land scaping
محوطه سازی و ایجاد فضای سبز
road space
فضای اشغالی از جاده به وسیله ستون
operand
فضای یک عملوند در دستور برنامه نویسی
space
کد حرف که یک فضای خالی چاپ کند
aerospace
فضای هوایی بالای منطقه عملیات
high
فضای حافظه بین کیلوبایت و مگابایت
highest
فضای حافظه بین کیلوبایت و مگابایت
highs
فضای حافظه بین کیلوبایت و مگابایت
clipboards
1-فضای ذخیره سازی موقت داده 2-
fills
رسم یک فضای بسته با یک رنگ یا سایر
clipboard
1-فضای ذخیره سازی موقت داده 2-
fogging
برای ایجاد فضای سه بعدی طبیعی تر
control zone
منطقه فضای هوایی تحت کنترل
marquees
فضای انتخابی توسط وسیله انتخاب
double vault
[دو طاق با فضای خالی بین آنها]
spaces
کد حرف که یک فضای خالی چاپ کند
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com