Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
metric space
فضای متریک
[ریاضی]
Other Matches
metric
متریک
metric system
سیستم متریک
bathymetric
باتی متریک
International System of Units
سامانه متریک
metric horsepower
اسب بخار متریک
metric ton
تن متریک یا تن هزار کیلویی
watt
واحد توان در سیستم متریک
hertz
واحد فرکانس در سیستم متریک
newton
واحد نیرو در سیستم متریک
watts
واحد توان در سیستم متریک
metric system of measurement
سیستم اندازه گیری متریک
lumen
واحد فلوی روشنایی درسیستم متریک
nit
واحد غیرمتداول روشنایی درسیستم متریک
steradian
واحد زاویه صلب در سیستم متریک
nits
واحد غیرمتداول روشنایی درسیستم متریک
metric system
سیستم مقادیر واوزان ومقیاسات متریک
weber
واحد شار مغناطیسی درسیستم متریک
ton
واحد استاندارد وزن در سیستم متریک
ohms
واحد مقاومت الکتریکی درسیستم متریک
ohm
واحد مقاومت الکتریکی درسیستم متریک
tons
واحد استاندارد وزن در سیستم متریک
poise
واحد ویسکوزیته دینامیکی درسیستم غیر متریک
volt
واحد نیروی محرکه الکتریکی در سیستم متریک
volts
واحد نیروی محرکه الکتریکی در سیستم متریک
thermie
واحد کار یا انژی الکتریکی درسیستم متریک
tesla
واحد چگالی یا انبوهی شارمغناطیسی در سیستم متریک
slugged
واحد غیر متریک جرم معادل 9395/41 کیلوگرم
slugs
واحد غیر متریک جرم معادل 9395/41 کیلوگرم
slug
واحد غیر متریک جرم معادل 9395/41 کیلوگرم
bin storage space
فضای انبار قطعات بسته بندی نشده فضای انبار قطعات روباز
ullage
فضای خالی داخل محفظه سوخت موشک فضای بازداخل محفظه سوخت
aerospace projection operations
عملیات مخصوص گسترش منطقه فضای هوایی عملیات مخصوص توسعه منطقه فضای هوایی
covered space
فضای پوشیده
dead space
فضای راکد
deep space
فضای سه بعدی
eucleadian space
فضای اقلیدسی
vacuum
فضای تهی
cellarage
فضای زیرزمین
cylinder capacity
فضای سیلندر
dead space
فضای مرده
aerospace
فضای ماوراء جو
spaces
فضای خالی
space
فضای خالی
coordination sphere
فضای کوئوردیناسیون
covered space
فضای سر پوشیده
danger space
فضای خطرناک
aerospace
فضای هوایی
vacuumed
فضای تهی
vacuuming
فضای تهی
mask
پوشاندن فضای
campuses
فضای باز
masks
پوشاندن فضای
cavity
فضای مجوف
cavity
فضای خالی
cavities
فضای مجوف
cavities
فضای خالی
biosphere
فضای زیست
expanses
فضای زیاد
expanse
فضای زیاد
open
فضای باز
vacuums
فضای تهی
bad break
فضای خالی
atmospheric environement
فضای جوی
opened
فضای باز
out of doors
فضای ازاد
airspace
فضای هوایی
opens
فضای باز
boot
فضای ترانک
void
فضای خالی
hollow space
فضای توخالی
acceleration space
فضای شتاب
open area
فضای ازاد
image space
فضای تصویر
phase space
فضای فازی
phase space
فضای فاز
vacuity
فضای خالی
work space
فضای دایر
workspace
فضای کاری
lacuna
فضای خالی
lebensraum
فضای حیاتی
life space
فضای زیست
campus
فضای باز
subspace
فضای فرعی
out of door
فضای ازاد
clearance
فضای بازی
floor space
فضای اشکوب
clearance
فضای بیکار
floorage
فضای صحن
fornix
فضای مجوف
free space
فضای ازاد
reflector space
فضای بازتابی
free space
فضای خالی
psychological space
فضای روانی
gross space
فضای کلی
the infinite space
فضای بیکران لاینتاهی
Euclidean space
فضای اقلیدسی
[ریاضی]
margin
زمان یا فضای اضافی
trough of the sea
فضای میان دو موج
margins
زمان یا فضای اضافی
metric space
فضای متری
[ریاضی]
vector space
فضای برداری
[ریاضی]
linear space
فضای خطی
[ریاضی]
vector space
فضای خطی
[ریاضی]
linear space
فضای برداری
[ریاضی]
to close airspace
محصورکردن فضای هوایی
airspace
[over a country]
فضای هوایی
[در کشوری]
landscape garden
طراحی فضای سبز
topological space
فضای توپولوژیک
[ریاضی]
inane
چرند فضای نامحدود
memory address space
فضای نشانی حافظه
cathode dark space
فضای تاریک کاتد
cathode glow
فضای روشن کاتد
interstaller space
فضای بین- ستارهای
faraday dark space
فضای تاریک فارادی
hair space
فضای باریکی درچاپ
crookes dark space
فضای تاریک کاتد
crookes dark space
فضای تاریک هیتورف
hittorf dark space
فضای تاریک کاتد
hittorf dark space
فضای تاریک هیتورف
furnace room
فضای داخل کوره
danger space
فضای هوایی خطرناک
foresheets
فضای جلوی قایق
floor space occupied
فضای مورد نیاز
catcher space
فضای اوسیلاسیون زای
buncher space
فضای تحمیل سرعتی
loading space
فضای قابل بارگیری
runout
فضای عمل یک سیستم
phase space cell
پیل فضای فاز
glade
فضای میان جنگل
glades
فضای میان جنگل
perspective space
نمایش فضای سه بعدی
perimeter
فضای احاطه کننده
perimeters
فضای احاطه کننده
address apace
فضای آدرس دهی
payload space
فضای بار مفید
airspace control
کنترل فضای هوایی
anode dark space
فضای تاریک اند
aston dark space
فضای تاریک استن
open cut
حفاری در فضای باز
drift space
فضای تبدیل تحمیل
blank
سفید فضای خالی
fanfares
نمایش در فضای باز
blankest
سفید فضای خالی
atmosphere
فضای اطراف هرجسمی
atmospheres
فضای اطراف هرجسمی
fanfare
نمایش در فضای باز
caret
نشانه " ^ " در فضای کلید کنترل
to close airspace
مسدود کردن فضای هوایی
airspace control
کنترل کردن فضای هوایی
clearance
هوا فضای خالی فاصله
air-hole
[تهویه فضای خالی سرداب]
cod
فضای داخل خلیج یادریاچه
fifo
فضای ذخیره سازی موقت
bossing
[فضای خالی زیر پنجره]
pre-Hilbert space
فضای ضرب داخلی
[ریاضی]
inner product space
فضای ضرب داخلی
[ریاضی]
space above property
فضای قسمت بالای ملک
frame
و مرز اطراف فضای پنجره
outer space
فضای خارج از هوا یا جوزمین
hyphenated
نوشته شده با فضای خالی
broadcast
توزیع اطلاعات در یک فضای وسیع
user area
فضای مخصوص استفاده کننده
low memory
فضای حافظه تا چند کیلوبایت
three-dimensional space
فضای سه بعدی
[ریاضی]
[فیزیک]
it takes much room
فضای زیادی را اشغال میکند
broadcasts
توزیع اطلاعات در یک فضای وسیع
compact
چیزی که فضای زیادی نمیگیرد
deep space
فضای خارج از منضومه شمسی
compacts
چیزی که فضای زیادی نمیگیرد
compacting
چیزی که فضای زیادی نمیگیرد
space
فضای خالی بین حروف یا خط ها
dead space
زاویه بیروح فضای کور
controlled airspace
فضای هوایی کنترل شده
compacted
چیزی که فضای زیادی نمیگیرد
spaces
فضای خالی بین حروف یا خط ها
capacity
فضای فراهم برای ذخیره سازی
high
فضای حافظه بین کیلوبایت و مگابایت
space
کد حرف که یک فضای خالی چاپ کند
operand
فضای یک عملوند در دستور برنامه نویسی
clipboards
1-فضای ذخیره سازی موقت داده 2-
mark
کد ارسالی در وضعیته که از علامت و فضای خالی
marks
کد ارسالی در وضعیته که از علامت و فضای خالی
aerospace
فضای هوایی بالای منطقه عملیات
plenum
فضای اشغال شده بوسیله ماده
spaces
کد حرف که یک فضای خالی چاپ کند
inputted
بلاک داده ارسالی به فضای ورودی
plenums
فضای اشغال شده بوسیله ماده
land scaping
محوطه سازی و ایجاد فضای سبز
capacities
فضای فراهم برای ذخیره سازی
immediate
فضای حافظه اصلی و سریع در کامپیوتر
storage
چاپ محتوای فضای ذخیره سازی
marquees
فضای انتخابی توسط وسیله انتخاب
input
بلاک داده ارسالی به فضای ورودی
gap
فضای بین دادههای ذخیره شده
zapped
حذف داده موجود در فضای کاری
highs
فضای حافظه بین کیلوبایت و مگابایت
double vault
[دو طاق با فضای خالی بین آنها]
marquee
فضای انتخابی توسط وسیله انتخاب
clipboard
1-فضای ذخیره سازی موقت داده 2-
road space
فضای اشغالی از جاده به وسیله ستون
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com