English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
English Persian
mezzanine space فضای مخصوص گردش هوادر بالای سقف انبار
Other Matches
radiosonde بالن مخصوص سنجش هوادر هواسنجی
bin storage space فضای انبار قطعات بسته بندی نشده فضای انبار قطعات روباز
caged storage قسمتی از انبار که برای نگهداری اقلام مخصوص وخطرناک در نظر گرفته شده انبار محصور
field storage انبار کردن کالا در صحرا انبار مهمات در فضای باز کوپه مهمات روباز
aerospace projection operations عملیات مخصوص گسترش منطقه فضای هوایی عملیات مخصوص توسعه منطقه فضای هوایی
space above property فضای قسمت بالای ملک
aerospace فضای هوایی بالای منطقه عملیات
user area فضای مخصوص استفاده کننده
slack suit لباس مخصوص گردش یا استراحت
hatches دریچه مخصوص از عرشه به کابین یا انبار
hatched دریچه مخصوص از عرشه به کابین یا انبار
hatch دریچه مخصوص از عرشه به کابین یا انبار
space heater بخاری مخصوص گرم کردن فضای ازاد
regions فضای مخصوص حافظه یا برنامه یا صفحه نمایش
region فضای مخصوص حافظه یا برنامه یا صفحه نمایش
cone of silence مخروط سکوت رادیویی فضای مخروطی خلاء رادیویی بالای برج مراقبت
key قطعه ای کاغذ بالای کلیدهای مخصوص برای یادآوری به اپراتور تابع های خاص
spasur سیستم اکتشاف فضایی که مخصوص کشف اشیاء سرگردان در فضای جو زمین است
phantom ROM فضای کپی شده حافظه فقط خواندنی که توسط کد مخصوص قابل دستیابی است
printed کلید مخصوص در سمت راست و بالای صفحه کلید که تحت DOS حروف صفحه نمایش را به چاپگر منتقل میکند
print کلید مخصوص در سمت راست و بالای صفحه کلید که تحت DOS حروف صفحه نمایش را به چاپگر منتقل میکند
prints کلید مخصوص در سمت راست و بالای صفحه کلید که تحت DOS حروف صفحه نمایش را به چاپگر منتقل میکند
overhead clearance حاشیه امنیت بالای سر فاصله بالای سر
CD DC حافظه فقط خواندنی دیسک پلاستیکی کوچک که به عنوان یک فضای ذخیره سازی با فرفیت بالای ROM برای ذخیره چندین مگابایت داده به کار می رود. داده ها روی سطح دیسک ذخیره می شوند و سپس توسط لیزر قابل خواندن هستند
CDs DC حافظه فقط خواندنی دیسک پلاستیکی کوچک که به عنوان یک فضای ذخیره سازی با فرفیت بالای ROM برای ذخیره چندین مگابایت داده به کار می رود. داده ها روی سطح دیسک ذخیره می شوند و سپس توسط لیزر قابل خواندن هستند
compression ignition احتراق مخلوط سوخت و هوادر اثر دمای زیاد حاصل ازترکم و فشار زیاد در سیلندرموتور دیزل
overhead cover پوشش بالای سر روپوش بالای سر
stockpiling ذخیره کردن در انبار جمع اوری در انبار
stockpiles ذخیره کردن در انبار جمع اوری در انبار
stockpile ذخیره کردن در انبار جمع اوری در انبار
stockpiled ذخیره کردن در انبار جمع اوری در انبار
popped برداشتن یک عنوان از بالای یک پشته کشیدن یا بازیابی داده از بالای پشته یک برنامه
pops برداشتن یک عنوان از بالای یک پشته کشیدن یا بازیابی داده از بالای پشته یک برنامه
pop برداشتن یک عنوان از بالای یک پشته کشیدن یا بازیابی داده از بالای پشته یک برنامه
stockpiles پر کردن انبار اجناس موجود در انبار
stockpiling پر کردن انبار اجناس موجود در انبار
stockpiled پر کردن انبار اجناس موجود در انبار
dump انبار موقتی زاغه مهمات انبار
stockpile پر کردن انبار اجناس موجود در انبار
crest clearing محوطه تامین بالای مانع حاشیه امنیت بالای مانع
constant displacement pump پمپی با خروجی ثابت که درهر دور گردش مقدار ثابتی سیال جابجا میکند و مقدارجریان تنها بستگی به سرعت گردش ان دارد
bin storage انبار کردن قطعات بسته بندی نشده در قفسه انبار قطعات روباز
flowchart template یک راهنمای پلاستیکی که حاوی بریده هایی از علائم گردش کار بوده و در تهیه یک نمودار گردش کار بکاربرده میشود
lutes گل یا سیمان مخصوص درزگیری وبتونه حلقه لاستیکی مخصوص دهانه بطری
lute گل یا سیمان مخصوص درزگیری وبتونه حلقه لاستیکی مخصوص دهانه بطری
write وسیله مخصوص که به کامپیوتر امکان خواندن حروف دستنویس روی یک صفحه مخصوص میدهد
writes وسیله مخصوص که به کامپیوتر امکان خواندن حروف دستنویس روی یک صفحه مخصوص میدهد
fog oil روغن مخصوص یا سوخت مخصوص دستگاههای تولیددود مصنوعی
equation of exchange همچنین نگاه کنید به "رابطه فیشر "معادله مبادلات بیان رابطه بین حجم پول در گردش سرعت گردش پول
typefaces مجموعه حروف در یک طرح مخصوص و وزن مخصوص
typeface مجموعه حروف در یک طرح مخصوص و وزن مخصوص
graphics کارت مخصوص درون کامپیوتر که از یک پردازنده مخصوص برای افزایش سرعت رسم خط ها و تصاویر روی صفحه استفاده میکند
ullage فضای خالی داخل محفظه سوخت موشک فضای بازداخل محفظه سوخت
transom پنجره بالای در یا بالای پنجره دیگری
registers که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
registering که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
register که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
delete کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
deleted کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
deletes کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
deleting کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
stock number شماره فنی انبار شماره انبار
custodial record پروندههای سوابق انبار سوابق انبار
embedded code کامپیوتر مخصوص برای کنترل یک ماشین . کامپیوتر مخصوص در یک سیستم بزرگ برای انجام یک تابع خاص
dispersal airfield فرودگاههای مخصوص تفرقه هوایی فرودگاه مخصوص تفرقه در اماده باش هوایی
overhead بالای سر
over بالای
above بالای
overhead در بالای سر
over بالای سر
up بالای
upped بالای
atop of بالای
at the top of در بالای
upping بالای
atop of در بالای
oer بالای
above بالای سر
over- بالای
over- بالای سر
outreach بالای سر
into the bargain بالای ان
rooftop بالای بام
roof tree کش بالای شیروانی
ridge pole کش بالای شیروانی
ridge tree کش بالای شیروانی
above the earth بالای زمین
up the street بالای خیابان
on بالای در باره
in بالای روی
upstream بالای رودخانه
in- بالای روی
fan light پنجره بالای در
It passed over my head. از بالای سرم رد شد
crown بالای هرچیزی
crowns بالای هرچیزی
rooftops بالای بام
run over <idiom> حرکت از بالای
ridge piece کش بالای شیروانی
over the horizon از بالای افق
overhead stroke ضربه از بالای سر
fanlights پنجره بالای در
fanlight پنجره بالای در
overhead forehand فورهند از بالای سر
overhead cover حفاظ بالای سر
overhead backhand بک هند از بالای سر
over the horizon بالای افق
mantel board در بالای بخاری
mean high water اب بالای میانگین
uptown بالای شهر
oer بالای سر روی سر
knap بالای تپه
plunging fire اتش بالای سر
pressure above the atmosphere فشار بالای جو
aloft در بالای زمین
crow's nest بالای بلندی
headline در بالای صفحه ریسمان
headlines در بالای صفحه ریسمان
refereed داور بالای والیبال
tree house خانه بالای درخت
chimney-head [بالای دودکش کوره ای]
on station پروازهواپیما بالای هدف
bartizan کنگره بالای برج
the sky is above us آسمان بالای سر ماست
flews قسمت اویخته لب بالای سگ
aerospace projection operations بالای منطقه عملیات
exoatmosphere ترکش اتمی بالای جو
aboveground در بالای سطح زمین
referees داور بالای والیبال
refereeing داور بالای والیبال
referee داور بالای والیبال
high rate of interest نرخ بالای بهره
truck کلاهک بالای دکل
trucked کلاهک بالای دکل
trucking کلاهک بالای دکل
aloft سطوح بالا در بالای
head water بالای رودخانه بالارود
superlunary واقع بر بالای ماه
penthouse اطاقک بالای بام
spike over the block ابشار از بالای دفاع
trucks کلاهک بالای دکل
overhead pass پاس با دو دست از بالای سر
intercepting ditch ابرو بالای خاکبرداری
bed moulding گچبری بالای کتیبه
rain water head طشتک بالای ناودان
overwrite بالای محلی نوشتن
pulpit بالای منبر رفتن
pulpits بالای منبر رفتن
penthouses اطاقک بالای بام
high frequency region of a spectrum ناحیه ی فرکانس بالای یک طیف
high beam نور بالای چراغ اتومبیل
upper class وابسته به طبقات بالای اجتماع
tapes نوار پهن بالای تور
black will take no other hue بالای سیاهی رنگی نیست
letterhead عنوان چاپی بالای کاغذ
letterheads عنوان چاپی بالای کاغذ
lunette نعل اسب پنجره بالای در
upstaged وابسته به عقب یا بالای صحنه
upstages وابسته به عقب یا بالای صحنه
eyebrow گچ بری هلالی بالای پنجره
dome light چراغ بالای طاق خودرو
taped نوار پهن بالای تور
eyebrows گچ بری هلالی بالای پنجره
tape نوار پهن بالای تور
crossbars چوب افقی بالای مانع
crossbar چوب افقی بالای مانع
gatehouses اطاق یازندان بالای دروازه
gatehouse اطاق یازندان بالای دروازه
epigastrium فوق المعده بالای شکم
roof garden تفریح گاه بالای بام
fleche میل بالای مناره مارپیچ
head دستشویی قایق بالای بادبان
foretoppsail بادبان بالای شراع صدر
upstaging وابسته به عقب یا بالای صحنه
upper edge of the net نوار بالای تور والیبال
parhelic circle هاله روشن بالای افق
up stream بالارود در قسمت بالای نهر
upper classes وابسته به طبقات بالای اجتماع
bar چوب افقی بالای مانع
header کلمات در بالای صفحه متن
choir-loft [بالکنی بالای جایگاه همسرایان]
cimborio [برجک نورگیر بالای بام]
on station اماده باش بالای هدف
headers کلمات در بالای صفحه متن
to crset a hill به بالای تپه ایی رسیدن
Hertfordshire spike [میل بالای مناره مارپیچ]
top ضربه به بالای توپ بیلیارد
bars چوب افقی بالای مانع
stratopause لایه اتمسفری در بالای استراتوسفر
ascender قسمت بالای حروف کوچک
cornice گچ بری بالای دیوار زیر سقف
on target بالای اماج زمان روی هدف
midnight sun خورشید بالای افق در نیمه شب تابستان
cornices گچ بری بالای دیوار زیر سقف
specification درجه بالای دقت یا مشخصات زیاد
ullage حجم بالای سطح مایع تانک
dais سایبان یااسمانه بالای تخت پادشاه
cornices گچ بری زیر سقف یا بالای دیوار
deck house اتاقهای بالای عرشه اصلی کشتی
styloipodium گرده بالای میوه گیاهان چتری
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com