English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (3 milliseconds)
English Persian
indent فضا از حاشیه سمت چپ هنگام شروع یک خط از متن
indenting فضا از حاشیه سمت چپ هنگام شروع یک خط از متن
indents فضا از حاشیه سمت چپ هنگام شروع یک خط از متن
Other Matches
indenting شروع کردن یک خط متن با فضایی در حاشیه سمت چپ
indent شروع کردن یک خط متن با فضایی در حاشیه سمت چپ
indents شروع کردن یک خط متن با فضایی در حاشیه سمت چپ
value هنگام مقداردهی اولیه به متغیرها در شروع یک برنامه
values هنگام مقداردهی اولیه به متغیرها در شروع یک برنامه
valuing هنگام مقداردهی اولیه به متغیرها در شروع یک برنامه
self- سیستمی که معمولاگ در هنگام شروع بررسیهای ابتدایی را انجام میدهد
lift off جهش اولیه موشک یا گلوله هنگام شروع پرتاب جدا شدن از سکو
autoexec bat در DOS یک فایل دستهای است که هنگام روشن شدن کامپیوتر یا شروع مجدد کاردستگاه فعال میشود
rosette border حاشیه گل و بوته [اینگونه حاشیه ها هم بوصرت کاملا متقارن با استفاده از گل های باز شده بزرگ و کوچک و هم بصورت پیچشی قسمت حاشیه را تزئین می کند.]
relief نقش یا گل برجسته [این امر در فرشبافی بیشتر در هنگام بافت چهره انسان، گاه نقوش حیوانات و یا استفاده از آیات، کلمات و شعر در متن و یا حاشیه فرش بکار می رود.]
soft دیسکی که سکتورها با آدرس شرح داده میشود و کد شروع هنگام فرمت روی آن نوشته میشود
softest دیسکی که سکتورها با آدرس شرح داده میشود و کد شروع هنگام فرمت روی آن نوشته میشود
softer دیسکی که سکتورها با آدرس شرح داده میشود و کد شروع هنگام فرمت روی آن نوشته میشود
sectors دیسکی که شیارها با آدرس و داده کد شروع که در هنگام فرمت دیسک روی آن نوشته میشود, شرح داده می شوند
sector دیسکی که شیارها با آدرس و داده کد شروع که در هنگام فرمت دیسک روی آن نوشته میشود, شرح داده می شوند
Zipper selvage حاشیه زیپ شکل [در مناطق کرد نشین شرق ترکیه عده ای از بافندگان حاشیه های فرش خود را بصورت دندانه زیپ می بافند بطوری که کل حاشیه شکل یک زیپ بسته را نشان می دهد.]
minor border حاشیه فرعی [حاشیه کناری] [این طرح بصورت نواری باریک در کنار حاشیه اصلی قرار دارد و تعداد آن بستگی به محل بافت و نوع طرح متفاوت است. معمولا بین دو تا هشت عدد متغیر است.]
Kufic border حاشیه کوفی [این نوع حاشیه بافی دیگر کمتر رایج بوده و اقتباسی است از خط کوفی]
ragged متن چاپ شده با حاشیه سمت چپ هم سطح , حاشیه سمت راست غیر مسط ح
ragged متن چاپ شده با حاشیه سمت راست هم سطح و حاشیه سمت چپ غیر مسط ح
friezes حاشیه تزیینی حاشیه کتیبه
frieze حاشیه تزیینی حاشیه کتیبه
turtle border حاشیه سماوری [در بعضی از فرش های ساروق، هراتی و مناطق دیگر در حاشیه از طرححی سماور کل استفاده می کنند که عده ای آنرا شبیه لاک پشت نیز دانسته اند.]
set up مدت زمان بین سیگنال شروع یک برنامه و شروع آن
cloud band border [حاشیه ترکیبی از شکل نعل اسب و ابر آسمان بصورت امواج و شکل اس لاتین که کل فضای حاشیه را پر می کند . این طرح در قالی بافته شده در قرن شانزدهم میلادی در ایران نیز مشاهده شده است.]
start off شروع کردن شروع شدن
piezoelectric ویژگی برخی کریستالها که به هنگام اعمال ولتاژ به انهاتحت فشار قرار می گیرند یابه هنگام قرار گرفتن درمعرض فشار مکانیکی یک ولتاژ تولید می کنند
reciprocal border حاشیه قرینه [گاه لبه انتهایی فرش بصورت اشکال قرینه و تکراری جفتی تزئین می شود و نوع شکل انتخابی گردا گرد فرش را می پوشاند. تنوع رنگی این نوع حاشیه در مراکز بافت مختلف، متفاوت می باشد.]
clear one's ears متعادل کردن فشار نسبت به پرده گوشها هنگام شیرجه فشار متعادل در طرفین هنگام شیرجه در اب
Herati border طرح حاشیه هراتی [این حاشیه یا با استفاده از گل های شاه عباسی و یا بصورت پیچشی از گل ها، شکوفه ها و پیچک های اسلیمی که برگ های شاه عباسی از آن آویزان شده اند جلوه گر شده.]
gadroon اشکال تزئینی محدب حاشیه بشقاب و فروف قدیمی اشکال تزئینی محدب حاشیه یقه
launching area منطقه شروع پرواز منطقه شروع عملیات اب خاکی
initiation شروع کار شروع
rainbow border حاشیه رنگین کمان [در فرش های چینی گاه در پایین فرش و گاه اطراف حاشیه فرش را با رنگ های مختلف تزئین می کنند که حالتی از رنگین کمان را نشان میدهد.]
marginate حاشیه
braids حاشیه
border حاشیه
frilling حاشیه
braided حاشیه
rand حاشیه
fimbriation حاشیه
braid حاشیه
kerb=curb حاشیه
border حاشیه زه
bordered حاشیه
bordered حاشیه زه
bordering حاشیه
bordering حاشیه زه
margin حاشیه
selvage حاشیه
selvedge حاشیه
skirter حاشیه رو
margins حاشیه
listel حاشیه
brims حاشیه
brimmed حاشیه
brim حاشیه
marge حاشیه
gloss حاشیه
margent حاشیه
marginal note حاشیه
margine حاشیه
outskirt حاشیه
postil حاشیه
brimming حاشیه
fringes حاشیه
draught حاشیه
draft حاشیه
fringe حاشیه
border line خط حاشیه
skirt حاشیه
verge حاشیه
verges حاشیه
list حاشیه
skirts حاشیه
skirted حاشیه
apostil حاشیه
rim حاشیه
marginally در حاشیه
brink حاشیه
marginal حاشیه
rims حاشیه
bleeding edge حاشیه نقشه
frizzy حاشیه دار
frizzly حاشیه دار
frilled حاشیه دار
fringed حاشیه دار
buffer distance حاشیه امنیت
rimmed حاشیه دار
to leave a margin حاشیه گذاشتن
marge حاشیه دارکردن
marginalizes در حاشیه قراردادن
scholiast حاشیه نویس
annotator حاشیه نویس
marginalizing در حاشیه قراردادن
fringy حاشیه دار
bordering حاشیه گذاشتن
marginalized در حاشیه قراردادن
marginalize در حاشیه قراردادن
marginalising در حاشیه قراردادن
profit margin حاشیه سود
bordered حاشیه گذاشتن
profit margins حاشیه سود
marginalises در حاشیه قراردادن
marginalised در حاشیه قراردادن
border حاشیه گذاشتن
marginalia یادداشتهای حاشیه
offset حاشیه صحافی
marginal وابسته به حاشیه
ancon حاشیه تزئین
anconis حاشیه تزئین
annotation حاشیه نویسی
fixing حاشیه ریشه
edging حاشیه یابی
edgings حاشیه یابی
drawnwork حاشیه دوزی
divagation حاشیه روی
sewing حاشیه دوزی
impluse margine حاشیه ایمپولز
annotate حاشیه نوشتن
rims لبه حاشیه
annotations حاشیه نویسی
border حاشیه فرش
braids نوار حاشیه
marginally بطور حاشیه
braided نوار حاشیه
braid نوار حاشیه
emarginate برداشتن حاشیه از
fimbriate حاشیه دار
fimbriated حاشیه دار
rim لبه حاشیه
unresolved corners حاشیه متقاطع
friezes حاشیه ارایشی
annotated حاشیه نوشتن
frieze حاشیه ارایشی
frills حاشیه دوختن بر
gloss حاشیه نوشتن بر
offsetting حاشیه صحافی
frill حاشیه دوختن بر
lister حاشیه دوز
hems حاشیه دارکردن
hemming حاشیه دارکردن
hemmed حاشیه دارکردن
hem حاشیه دارکردن
margent حاشیه کتاب
limbate حاشیه دار
laciniated حاشیه دار
laciniate حاشیه دار
kerbs حاشیه پیاده رو
kerb حاشیه پیاده رو
annotating حاشیه نوشتن
circumstantiality حاشیه پردازی
annotates حاشیه نوشتن
during هنگام
moments هنگام
nightfall شب هنگام
moment هنگام
terming هنگام
termed هنگام
term هنگام
night season هنگام شب
night season شب هنگام
at night شب هنگام
at nightfall شب هنگام
at dark هنگام شب
season هنگام
seasoned هنگام
oestrum هنگام
nighttide شب هنگام
night tide هنگام شب
seasons هنگام
gamut هنگام
time هنگام
night-time هنگام شب
at the same moment در آن هنگام
timed هنگام
times هنگام
night time هنگام شب
candlewick نخ پنبهای حاشیه دوزی
tatting توری حاشیه لباس
border حاشیه دار کردن
crisfate دارای حاشیه موجی
tat توری حاشیه بافتن
repand دارای حاشیه موجی
tat حاشیه توری گذاشتن
annotation symbol علامت حاشیه نویسی
tot سرجمع حاشیه نویسی
frieze حاشیه زینتی دادن به
fuller حدیده حاشیه دار
sinuate دارای حاشیه موجی
drawnwork حاشیه توری پارچه
furbelow حاشیه چین دار
solvency margin حاشیه عدم اعسار
cylinder skirt حاشیه یا دامنه سیلندر
tots سرجمع حاشیه نویسی
sheetlines خطوط حاشیه نقشه
friezes حاشیه زینتی دادن به
fringes حاشیه دار کردن
fringe حاشیه دار کردن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com