Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 165 (9 milliseconds)
English
Persian
reapparition
فهور دوم باره
Other Matches
outburst
فهور
manifestation
فهور
appearances
فهور
appearance
فهور
manifestations
فهور
emergence
فهور
developments
فهور
peeps
فهور
peeped
فهور
peeping
فهور
peep
فهور
turn up
فهور
turn-ups
فهور
Epiphany
فهور
apparitions
فهور
apparition
فهور
development
فهور
outbursts
فهور
emersion
فهور
penetrance
فهور
developer agent
عامل فهور
outbreaks
فهور شیوع
reoccur
فهور مجدد
recrvdescence
فهور مجد د
reapparition
فهور مجدد
track production
فهور هدف
developer
دوای فهور
developer agent
ماده فهور
developer liquid
مایع فهور
outbreak
فهور شیوع
disposure
فهور عکس
income
ریزش فهور
developers
دوای فهور
theophany
فهور خدابه انسان
metol
دوای فهور فیلم
recrudescence
فهور مجدد برگشتگی
Epiphany
فهور و تجلی عیسی
developer
دستگاه فهور عکس
glinted
فهور انی زودگذر
glinting
فهور انی زودگذر
glints
فهور انی زودگذر
developers
دستگاه فهور عکس
glint
فهور انی زودگذر
outcrops
فهور چینه درسطح زمین
high contrast developer
دستگاه فهور با تغایر بالا
diapositive
فهور عکس روی اسلایدشفاف
outcrop
فهور چینه درسطح زمین
incident
ناگهان اتفاق افتادن فهور کردن
chiliasm
اعتقاد به فهور مجدد هزارساله مسیح
incidents
ناگهان اتفاق افتادن فهور کردن
anachronism
اشتباه در ترتیب حقیقی وقایع و فهور اشخاص
postmillenarian
معتقدبه فهور ثانوی مسیح پس از هزار سال
postmillennialist
معتقدبه فهور ثانوی مسیح پس از هزار سال
anachronisms
اشتباه در ترتیب حقیقی وقایع و فهور اشخاص
exposures
در معرض دید قرار گرفتن فاهر شدن فهور
imagery exploitation
مدار تهیه و فهور و استفاده از اطلاعات عکس هوایی
exposure
در معرض دید قرار گرفتن فاهر شدن فهور
context sensitive help key
کلید فهور مطالب کمکی درمورد مسئله معین
chip
اتصال به یک قطعه که در صورت فهور یک سیگنال دیگر قادر به انجام عمل نیست
chips
اتصال به یک قطعه که در صورت فهور یک سیگنال دیگر قادر به انجام عمل نیست
soft fails
فهور ناگهانی نویزها درمدارهای ریز الکترونیکی ازطریق ذرات اشعه کیهانی
ter
سه باره
one-off
یک باره
one-offs
یک باره
rampire
باره
in regard to
در باره
in relation to
در باره
lake rampart
اب باره
rampart
باره
tartars
باره دندان
regards
بابت باره
Impressionism
در باره ادراک
here
در این باره
regard
باره نسبت
tartar
باره دندان
on
بالای در باره
herein
در این باره
regarded
باره نسبت
one-night stand
برنامهی یک باره
regarded
بابت باره
one-night stands
برنامهی یک باره
regards
باره نسبت
to sputter
[about]
تف پراندن
[در باره ]
regard
بابت باره
to speak
[about]
صحبت کردن
[در باره]
re order
سفارش دوم باره
rearrngement
ترتیب دوم باره
tartarous
دارای باره دندان
with relation to
نسبت به راجع به در باره
aftercrop
حاصل دوم باره
It deals with ...
موضوع در باره ... است.
countermark
انگ دوم باره
you do me injustice
در باره من بی عدالتی می کنید
information
[on]
about somebody]
[something]
داده ها
[در باره کسی یا چیزی]
information
[on]
about somebody]
[something]
معلومات
[در باره کسی یا چیزی]
to contemplate about/on/over something
اندیشه کردن
[در باره چیزی]
to sputter
[about]
با خشم سخن گفتن
[در باره ]
She did not ask about this.
او
[زن]
دراین باره پرسش نکرد.
to meditate on/over something
اندیشه کردن
[در باره چیزی]
information
[on]
about somebody]
[something]
آگاهی
[در باره کسی یا چیزی]
information
[on]
about somebody]
[something]
خبر
[در باره کسی یا چیزی]
to ruminate on something
اندیشه کردن
[در باره چیزی]
conventions
باره مسائل حزبی ناحیهای
prejudicate
بی رسیدگی رای دادن در باره
i assured him of that
به او در این باره اطمینان دادم
he is an a. on that
سخن او دراین باره است
to theorise
[about something]
[British E]
نگرشگری کردن
[در باره چیزی]
to theorize
[about something]
نگرشگری کردن
[در باره چیزی]
for the rest
اما در باره باقی مطالب
deuterogamy
عروسی دوم باره تجدیدفراش
disclosures
عمل بیان در باره چیزی
disclosure
عمل بیان در باره چیزی
convention
باره مسائل حزبی ناحیهای
multipoint
اتصال چندین باره به یک خط یا یک کامپیوتر
to proffer
[somebody something ]
[something to somebody]
[formal]
سخن گفتن در باره چیزی
with regard to
نسبت به در باره راجع به در خصوص
what do you think of him?
عقیده شما در باره او چیست
what say you to a cinema?
در باره سینما چه عقیده دارید
to mack i. about a person
در باره کسی از دیگران جویاشدن
to talk shop
در باره کار صحبت کردن
to make of something
در باره چیزی نظر
[عقیده]
داشتن
to proffer
[somebody something ]
[something to somebody]
[formal]
اظهار نظر دادن در باره چیزی
What do you make of this
[it]
?
نظر شما در باره این چه است؟
to theorize
[about something]
استدلال نظری کردن
[در باره چیزی]
to theorise
[about something]
[British E]
استدلال نظری کردن
[در باره چیزی]
to have a different view of
[ opinion about]
something
در باره موضوی عقیده دیگری داشتن
arguments
بحث در باره چیزی بدون توافق
to do one right
عدالت در باره کسی بجا اوردن
to pry into a person affairs
فضولانه در باره کسی پرسش کردن
to sputter
[about]
تند ومغشوش سخن گفتن
[در باره ]
vallum
بارو باره استحکامات خاکریز بارودارکردن
monographist
نویسنده شرح مفصل در باره یک موضوع
argument
بحث در باره چیزی بدون توافق
to consult with somebody about something
با کسی در باره چیزی مشاوره کردن
to get an overview
[of something]
دید کلی
[در باره چیزی]
دست یافتن
I'll speak at length on this subject.
دراین باره مفصل صحبت خواهم کرد
Allow me to chew it over in my mind .
اجازه بدهید دراین باره فکر کنم
There is nothing I can do about it.
از دست من دراین باره کاری ساخته نیست
to read a book
کتابی را دوباره وسه باره خواندن یامرورکردن
arguing
بحث در باره چیزی که در مورد آن موافق نیستید
argues
بحث در باره چیزی که در مورد آن موافق نیستید
argued
بحث در باره چیزی که در مورد آن موافق نیستید
to talk something over with somebody
با کسی در باره چیزی مفصل گفتگو کردن
I don't want to say anything about that.
من نمی خواهم در باره آن مورد نظری بدهم.
argue
بحث در باره چیزی که در مورد آن موافق نیستید
genetics
شاخهای از علم زیست شناسی که در باره انتقال وراثت
to talk out a bill
مذاکره کردن در باره لایحهای انقدرکه موکول ببعدگرد د
We would appreciate it if you could provide us with some information about ...
ما سپاسگزار می شویم اگر اطلاعاتی در باره ... به ما ارائه کنید.
On the recent developments he had nothing to say.
در باره تحولات اخیر او هیچ چیزی برای گفتن نداشت.
Thinking of it still gives me a pang.
[Colloquial]
هنوز من را آزار می دهد
[اذیت می کند]
وقتی که در باره آن فکر می کنم.
geostrategy
شاخهای از فیزیک سیاسی که در باره علم لشکر کشی بحس میکند
urologic
رشتهای از علم طب که در باره بیماری دستگاه ادراری وتناسلی بحث میکند
urology
رشتهای از علم طب که در باره بیماری دستگاه ادراری وتناسلی بحث میکند
urological
رشتهای از علم طب که در باره بیماری دستگاه ادراری وتناسلی بحث میکند
What does Main Street think of this policy?
بازاریها و خانواده های متوسط چه نظری در باره این سیاستمداری دارند؟
glaciology
علمی که در باره تجمع برف ویخ و انجماد در دورههای یخبندان بحث میکند
off print
چاپ دوم باره چیزی که ازمجله یا نگارشهای دیگری گرفته شده باشد
permanent income hypothesis
مینامد میباشد . این تئوری یکی از تئوریهای جدیددر باره مصرف است
antialiasing
تکنیک افزایش دقت نمایش گرافیک کامپیوتری یک روش بکارگیری صافی که باعث فهور خطها و لبههای صاف در محل تصویر صفحه نمایش میشود
necrologist
متصدی فهرست مردگان متصدی تهیه اگهی در باره مرگهای تازه
to ask somebody to say a few words
خواهش کردن از کسی کمی
[در باره کسی یا چیزی]
صحبت کند
desktop
در یک سیستم Apple Macitoshفایل سیستم برای ذخیره سازی اطلاعات در باره فایلهای روی دیسک یا حجم
to get annoyed
[at]
آزرده شدن
[عصبانی شدن]
[در باره]
zoo ecology
قسمتی از علم جانور شناسی که در باره روابط جانور بامحیط خود بحث میکند بوم شناسی حیوانی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com