English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 71 (1 milliseconds)
English Persian
capital فوقانی راسی
Other Matches
apex angle زاویه راسی هدف زاویه راسی
cephalic راسی
capitate راسی
cephalad بطور راسی
subapical زیر راسی
vertical تارکی راسی
apex angle زاویه راسی دیدبانی
angle t زاویه راسی بین خط دیدبان و خط هدف
crankcase upper half قسمت فوقانی محفظه لنگ محفظه لنگ فوقانی
upper فوقانی
uppers فوقانی
upper limit حد فوقانی
top فوقانی
superjacent فوقانی
superstratum طبقه فوقانی
the upper storey طبقه فوقانی مخ
top die حدیده فوقانی
top edge لبه فوقانی
upper beam تیر فوقانی
upper bowl جام فوقانی
superstructure ساختمان فوقانی
superstructures ساختمان فوقانی
topstone سنگ فوقانی
top view نمای فوقانی
top layer لایه فوقانی
upper room بالاخانه اطاق فوقانی
furnace dome قسمت فوقانی کوره
furnace top قسمت فوقانی کوره
top hamper اتصالات فوقانی ناو
head gate دریچه فوقانی کانال
pile head قسمت فوقانی شمع
roundhouse عرشه فوقانی کشتی
skysail بادبان فوقانی کشتی
upside قسمت بالایی فوقانی
freeboard بدنه فوقانی ناو
fan light پنجره کوچک فوقانی
superstructure روساخت بنای فوقانی
mesocline لایه فوقانی مزوسفر
superstructures روساخت بنای فوقانی
upstairs دراشکوب بالا ساختمان فوقانی
turf طبقه فوقانی خاک مرغزار
acropodium سطح فوقانی پای پرندگان
headers قسمت فوقانی اجر کله
poop deck عرشه کوچک فوقانی کشتی
chemosphere ناحیهای در قسمتهای فوقانی اتمسفر
altar-stone [سنگ رویه فوقانی محراب]
header قسمت فوقانی اجر کله
hurricane deck عرشه سبک فوقانی کشتی
altar-slad [سنگ رویه فوقانی محراب]
uppish باد در خیشوم انداز فوقانی
topsides قسمت فوقانی بدنه قایق بالای اب
stratosphere طبقه فوقانی جواز 11 کیلومتر ببالا
top of the loom قسمت بالایی یا فوقانی دار [قالی]
fastigium راس قسمت فوقانی بطن چهارم
head board تختهای که در انتهای فوقانی چیزی گ ذارند
taffrail قسمت فوقانی ومسطح عقب کشتی
aurora پدیده تابناکی در لایههای فوقانی اتمسفر
waxed واکس زدن سطح فوقانی تخته موج
wax واکس زدن سطح فوقانی تخته موج
waxes واکس زدن سطح فوقانی تخته موج
biconvex بالی که هر دو سطح فوقانی و تحتانی ان به صورت محدب باشد
bow string truss خرپاهائیکه قسمتهای فوقانی و تحتانی ان نسبت به افق خمیده باشد
jibstay قسمت فوقانی تیر که بادبان یک گوشه روی ان قرار می گیرد
ozonosphere لایهای از بخشهای فوقانی اتمسفر در ارتفا تقریبی 02 تا03 کیلومتر
upper surface blowing دمیدن جریان جهت پیشراننده اصلی روی سطح فوقانی بال
cumulo nimbus ابرهای بسیار بزرگ متراکم که قسمتهای فوقانی انها به استراتوسفر میرسد
chapman region منطقه فرضی در لایههای فوقانی اتمسفر که توزیع دانسیته الکترونها در ان باتغییرات ارتفاع قابل پیش بینی است
chine عضو طولی در کنار بدنه شناورهای دریایی یاهواپیماهای دریایی که محل برخورد سطوح فوقانی وتحتانی میباشند
overpass گذرگاه فوقانی گذرگاه زبرین
overpasses گذرگاه فوقانی گذرگاه زبرین
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com