Dictiornary-Farsi | فوق العاده | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 157 (11 milliseconds)

English	Persian
inestimable	فوق العاده
allowance	فوق العاده
allowances	فوق العاده
strenuous	فوق العاده
singular	فوق العاده
reward	فوق العاده
rewarded	فوق العاده
rewards	فوق العاده
supernatural	فوق العاده
precious	فوق العاده
terrific	فوق العاده
remarkably	فوق العاده
extraordinary	فوق العاده
phenomenal	فوق العاده
phenomenally	فوق العاده
extra special	فوق العاده
out of the ordinary	فوق العاده
rewardable	فوق العاده
ripsnorting	فوق العاده
transnormal	فوق العاده
nonpar <adj.>	فوق العاده
admirable <adj.>	فوق العاده
amazing <adj.>	فوق العاده
astonishing <adj.>	فوق العاده
astounding <adj.>	فوق العاده
gobsmacking [British] [colloquial] [amazing] <adj.>	فوق العاده
marvellous [British] <adj.>	فوق العاده
marvelous [American] <adj.>	فوق العاده
prodigious <adj.>	فوق العاده
startling <adj.>	فوق العاده
stupendous <adj.>	فوق العاده
wonderful <adj.>	فوق العاده
wondrous <adj.>	فوق العاده


Search result with all words

emolument	حق الزحمه فوق العاده
emoluments	حق الزحمه فوق العاده
invaluable	فوق العاده گرانبها
overtime	وقت اضافی اضافه کار اضافه کاری ساعت فوق العاده
emergencies	امر فوق العاده و غیره منتظره
emergencies	فوق العاده اضطراری
emergency	امر فوق العاده و غیره منتظره
emergency	فوق العاده اضطراری
ice cold	فوق العاده سرد
ice-cold	فوق العاده سرد
breakneck	فوق العاده خطرناک
jitters	عصبانیت فوق العاده
allowance	فوق العاده و هزینهء سفر
allowance	جیره دادن فوق العاده دادن
allowances	فوق العاده و هزینهء سفر
allowances	جیره دادن فوق العاده دادن
freezing	فوق العاده سرد
enormously	فوق العاده زیاد
extra	فوق العاده اضافی
extra-	فوق العاده اضافی
extras	فوق العاده اضافی
weird	خارق العاده
weirder	خارق العاده
weirdest	خارق العاده
hypersensitive	دارای حساسیت فوق العاده خیلی حساس
emergence	امر فوق العاده و غیره منتظره
middleman	دستگاههای فرکانس خیلی بالا یا فوق العاده زیادمخصوص رهگیری هوایی
middlemen	دستگاههای فرکانس خیلی بالا یا فوق العاده زیادمخصوص رهگیری هوایی
hyper	پیشوندی بمعنی روی و بالای و برفراز و ماوراء و خارج از حد عادی وفوق العاده ومافوق و اضافه و بیش از حدو بحد افراط
hyper-	پیشوندی بمعنی روی و بالای و برفراز و ماوراء و خارج از حد عادی وفوق العاده ومافوق و اضافه و بیش از حدو بحد افراط
singular	خارق العاده
extraordinarily	بطور فوق العاده
unusually	بطور فوق العاده
wonderfully	عجیبانه فوق العاده
phenomenal	خارق العاده
phenomenally	خارق العاده
fantastic	خارق العاده
fantastical	خارق العاده
demon	خدایی که دارای قوه خارق العاده بوده دیو.دیو
demons	خدایی که دارای قوه خارق العاده بوده دیو.دیو
rarely	بطور فوق العاده
ambasador extraordinary	سفیر فوق العاده
aviation pay	فوق العاده پرواز
base pay	حقوق ثابت بدون مزایا وفوق العاده
bat allowance	فوق العاده افسران بابت حمل ونقل بنه سفر
bat money	فوق العاده افسران بابت حمل ونقل بنه سفر
combat pay	فوق العاده جنگی
combat pay	فوق العاده رزمی
compensatory time	ساعاتی از کار رسمی که به عنوان جبران کار فوق العاده از کار کارگر حذف و به اومرخصی داده میشود
daemon	خدایی که دارای قوه خارق العاده بوده دیو
daimon	خدایی که دارای قوه خارق العاده بوده دیو
emergency loading	بارگزاری فوق العاده بارگزاری اضطراری
emergency loading	بارگذاری فوق العاده
emergency ration	جیره فوق العاده
envoy extraordiinary	فرستاده فوق العاده
envoy extraordiinary	نماینده فوق العاده
extra charge	هزینه فوق العاده
extraordinary general meeting	مجمع عمومی فوق العاده
extreme values	ارزشهای فوق العاده
extremely high	فوق العاده زیاد
field allowance	فوق العاده ماموریت رزمی فوق العاده جنگی
fitting allowance	فوق العاده مناسب
flight pay	فوق العاده پرواز
forcemajeure	حادثه فوق العاده یا غیرمترقبه
green thumb	استعداد و قدرت فوق العاده درپروراندن گیاهان
he is no grat shakes	انقدرهاخوب یافوق العاده نیست
hyperirritability	حساسیت واستعداد تحریک فوق العاده
hyperphysical	خارق العاده مافوق قوه بدنی ومادی
it is unusually large	فوق العاده بزرگ است
k ration	بسته کوچک مواد غذایی ارتشی برای موارد فوق العاده
metaphsical	خارق العاده
monstrous cruelly	بیرحمی فوق العاده
monstrously	بطور شگفت انگیز یا خارق العاده
overactive	فوق العاده فعال
overhelming	زیاد فوق العاده
overrider	حق دلالی فوق العاده
rarely beautiful	استثنائی یافوق العاده
ripsnorter	چیز فوق العاده
special session	جلسه فوق العاده
supereminent	برجسته فوق العاده برجسته
superfluid	جسم یامایع دارای قدرت هدایت فوق العاده
supernaturally	بطور خارق العاده
supersensitive	فوق العاده حساس
supersensitive	ماسوره یا مین فوق العاده حساس
supersubtle	فوق العاده فریف
supersubtlety	فرافت فوق العاده
supertropical bleach	نوعی ماده ضدعفونی فوق العاده قوی مخصوص مناطق حاره
tear jerking	نمایش یاداستان فوق العاده هیجان انگیز واحساساتی
tearjerker	نمایش یاداستان فوق العاده هیجان انگیز واحساساتی
thaumaturge	کسیکه که کارهای خارق العاده ومعجزه نما میکند خرق عادت کن
thaumaturgic	مربوط به معجزه یا کارخارق العاده
thaumaturgic	خارق العاده سحر
thaumaturgy	کار خارق العاده
travel allowance	فوق العاده سفر هزینه سفر
ultrahigh frequency	فرکانس فوق العاده زیاد
unco	غیر عادی خارق العاده
undercool	فوق العاده سرد کردن
whizbang	ممتاز خارق العاده
whizzbang	ممتاز خارق العاده
wonder worker	ادم خارق العاده و صاحب کرامت
Other Matches

astounding <adj.>	خارق العاده
astonishing <adj.>	خارق العاده
amazing <adj.>	خارق العاده
admirable <adj.>	خارق العاده
gobsmacking [British] [colloquial] [amazing] <adj.>	خارق العاده
marvellous [British] <adj.>	خارق العاده
marvelous [American] <adj.>	خارق العاده
wondrous <adj.>	خارق العاده
wonderful <adj.>	خارق العاده
stupendous <adj.>	خارق العاده
startling <adj.>	خارق العاده
prodigious <adj.>	خارق العاده
nonpar <adj.>	خارق العاده
special session	نشست فوق العاده
extraordinary meeting	نشست فوق العاده
wonderfully well	فوق العاده خوب
a terrific time	مدت فوق العاده
an outstanding time	مدت فوق العاده
She eats extraordinary quantities.	او [زن] مقدار فوق العاده ای را می خورد.
costs an arm and a leg <idiom>	[فوق العاده پرخرج یا گران]
set the world on fire <idiom>	کاری فوق العاده انجام دادن
worthy of remark	قابل ملاحظه برجسته مشهور فوق العاده استثنائی
Ditterling	[تزئینات خارق العاده شمال اروپا به سبک گروتسکو بی تناسب]
drastic times call for drastic measures <idiom>	[زمانی که شما فوق العاده بی امید هستید و میخواهید یک تصمیم موثر بگیرید]