Dictiornary-Farsi | فوق العاده اضافی | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 204 (10 milliseconds)

English	Persian
extra	فوق العاده اضافی
extra-	فوق العاده اضافی
extras	فوق العاده اضافی


Search result with all words

overtime	وقت اضافی اضافه کار اضافه کاری ساعت فوق العاده
Other Matches

droppers	قطعه ریسمان اضافی قلاب ونخ اصلی ماهیگیری با طعمه اضافی
dropper	قطعه ریسمان اضافی قلاب ونخ اصلی ماهیگیری با طعمه اضافی
surcharge	هزینه حمل اضافی که بابت معطلی کشتی در بندر دریافت میشود مالیات اضافی
surcharges	هزینه حمل اضافی که بابت معطلی کشتی در بندر دریافت میشود مالیات اضافی
over break	خاکبرداری اضافی و کندن وجابجا شدن اضافی خاک یاقطعات سنگی که دراثر موارمنفجره بدون اینکه بخواهیم کنده شود
surcharge	نرخ اضافی مالیات اضافی جریمه
surcharges	نرخ اضافی مالیات اضافی جریمه
outrigged	دارای تیر یا دیرک پیش امده دارای چوب یااهن اضافی برای بستن اسب اضافی
expanded memory system	کارت اضافی برای افزودن حافظه اضافی به IBM PC. حافظه از استاندارد EMS پیروی میکند
field allowance	فوق العاده ماموریت رزمی فوق العاده جنگی
extra duty	وفیفه اضافی ماموریت اضافی
astonishing <adj.>	خارق العاده
allowance	فوق العاده
allowances	فوق العاده
admirable <adj.>	خارق العاده
amazing <adj.>	خارق العاده
strenuous	فوق العاده
weird	خارق العاده
weirder	خارق العاده
weirdest	خارق العاده
extraordinary	فوق العاده
phenomenal	فوق العاده
phenomenal	خارق العاده
phenomenally	فوق العاده
phenomenally	خارق العاده
fantastic	خارق العاده
fantastical	خارق العاده
ripsnorting	فوق العاده
rewardable	فوق العاده
out of the ordinary	فوق العاده
metaphsical	خارق العاده
remarkably	فوق العاده
terrific	فوق العاده
precious	فوق العاده
nonpar <adj.>	خارق العاده
nonpar <adj.>	فوق العاده
reward	فوق العاده
singular	فوق العاده
singular	خارق العاده
transnormal	فوق العاده
rewarded	فوق العاده
rewards	فوق العاده
supernatural	فوق العاده
extra special	فوق العاده
gobsmacking [British] [colloquial] [amazing] <adj.>	فوق العاده
stupendous <adj.>	خارق العاده
startling <adj.>	خارق العاده
stupendous <adj.>	فوق العاده
wonderful <adj.>	فوق العاده
inestimable	فوق العاده
marvellous [British] <adj.>	فوق العاده
astounding <adj.>	فوق العاده
astonishing <adj.>	فوق العاده
amazing <adj.>	فوق العاده
marvelous [American] <adj.>	فوق العاده
prodigious <adj.>	فوق العاده
admirable <adj.>	فوق العاده
wondrous <adj.>	خارق العاده
startling <adj.>	فوق العاده
prodigious <adj.>	خارق العاده
wonderful <adj.>	خارق العاده
astounding <adj.>	خارق العاده
wondrous <adj.>	فوق العاده
gobsmacking [British] [colloquial] [amazing] <adj.>	خارق العاده
marvellous [British] <adj.>	خارق العاده
marvelous [American] <adj.>	خارق العاده
supersubtlety	فرافت فوق العاده
extraordinary meeting	نشست فوق العاده
special session	جلسه فوق العاده
supersubtle	فوق العاده فریف
supersensitive	فوق العاده حساس
special session	نشست فوق العاده
supernaturally	بطور خارق العاده
overhelming	زیاد فوق العاده
thaumaturgy	کار خارق العاده
overrider	حق دلالی فوق العاده
extraordinarily	بطور فوق العاده
wonderfully	عجیبانه فوق العاده
wonderfully well	فوق العاده خوب
whizzbang	ممتاز خارق العاده
emolument	حق الزحمه فوق العاده
whizbang	ممتاز خارق العاده
thaumaturgic	خارق العاده سحر
emoluments	حق الزحمه فوق العاده
ripsnorter	چیز فوق العاده
rarely	بطور فوق العاده
invaluable	فوق العاده گرانبها
unusually	بطور فوق العاده
extreme values	ارزشهای فوق العاده
ice-cold	فوق العاده سرد
jitters	عصبانیت فوق العاده
emergency loading	بارگذاری فوق العاده
emergency ration	جیره فوق العاده
ice cold	فوق العاده سرد
flight pay	فوق العاده پرواز
envoy extraordiinary	فرستاده فوق العاده
fitting allowance	فوق العاده مناسب
extremely high	فوق العاده زیاد
enormously	فوق العاده زیاد
freezing	فوق العاده سرد
breakneck	فوق العاده خطرناک
emergency	فوق العاده اضطراری
monstrous cruelly	بیرحمی فوق العاده
extra charge	هزینه فوق العاده
ambasador extraordinary	سفیر فوق العاده
an outstanding time	مدت فوق العاده
a terrific time	مدت فوق العاده
envoy extraordiinary	نماینده فوق العاده
overactive	فوق العاده فعال
combat pay	فوق العاده جنگی
aviation pay	فوق العاده پرواز
emergencies	فوق العاده اضطراری
combat pay	فوق العاده رزمی
rarely beautiful	استثنائی یافوق العاده
allowance	فوق العاده و هزینهء سفر
thaumaturgic	مربوط به معجزه یا کارخارق العاده
extraordinary general meeting	مجمع عمومی فوق العاده
costs an arm and a leg <idiom>	[فوق العاده پرخرج یا گران]
allowances	فوق العاده و هزینهء سفر
ultrahigh frequency	فرکانس فوق العاده زیاد
it is unusually large	فوق العاده بزرگ است
She eats extraordinary quantities.	او [زن] مقدار فوق العاده ای را می خورد.
he is no grat shakes	انقدرهاخوب یافوق العاده نیست
forcemajeure	حادثه فوق العاده یا غیرمترقبه
unco	غیر عادی خارق العاده
undercool	فوق العاده سرد کردن
hyperirritability	حساسیت واستعداد تحریک فوق العاده
supersensitive	ماسوره یا مین فوق العاده حساس
set the world on fire <idiom>	کاری فوق العاده انجام دادن
emergency	امر فوق العاده و غیره منتظره
emergencies	امر فوق العاده و غیره منتظره
emergence	امر فوق العاده و غیره منتظره
monstrously	بطور شگفت انگیز یا خارق العاده
wonder worker	ادم خارق العاده و صاحب کرامت
hypersensitive	دارای حساسیت فوق العاده خیلی حساس
hyperphysical	خارق العاده مافوق قوه بدنی ومادی
green thumb	استعداد و قدرت فوق العاده درپروراندن گیاهان
base pay	حقوق ثابت بدون مزایا وفوق العاده
paragogic	اضافی
supplementary	اضافی
relative	اضافی
accessional	اضافی
extension	اضافی
redundant	اضافی
extensions	اضافی
access	اضافی
overflows	اضافی
additional	اضافی
plus	اضافی
accessing	اضافی
accesses	اضافی
excesses	اضافی
overflow	اضافی
overtime	اضافی
overflowed	اضافی
accessed	اضافی
excess	اضافی
surplus	اضافی
floating	اضافی
unduly	اضافی
de trop	اضافی
surpluses	اضافی
surplusage	اضافی
supplemantary	اضافی
supernumerary	اضافی
tear jerking	نمایش یاداستان فوق العاده هیجان انگیز واحساساتی
worthy of remark	قابل ملاحظه برجسته مشهور فوق العاده استثنائی
superfluid	جسم یامایع دارای قدرت هدایت فوق العاده
tearjerker	نمایش یاداستان فوق العاده هیجان انگیز واحساساتی
daemon	خدایی که دارای قوه خارق العاده بوده دیو
daimon	خدایی که دارای قوه خارق العاده بوده دیو
surplus value	ارزش اضافی
surplus stock	موجودی اضافی
surplus water	ابهای اضافی
extra period	وقت اضافی
additional <adj.>	مکمل اضافی
extra cost	هزینه اضافی
extra current	جریان اضافی
extra duty	خدمت اضافی
extra equipment	تجهیزات اضافی
postiche	متن اضافی
extra time	وقت اضافی
extra premium	پاداش اضافی
surplus production	تولید اضافی
surplus material	ماده اضافی
overhand knot	گره اضافی
overhead costs	هزینههای اضافی
overirrigation	ابیاری اضافی
beauty sleep	خواب اضافی
overpayment	پرداخت اضافی
flab	گوشت اضافی
overvoltage	ولتاژ اضافی
poundage	هزینه اضافی
overestimation	براورد اضافی
shootoff	مسابقه اضافی
supplementary costs	هزینههای اضافی
incremental cost	هزینه اضافی
intercalary	اضافی افزوده
sunk cost	هزینههای اضافی
spill water	ابهای اضافی