English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
field allowance فوق العاده ماموریت رزمی فوق العاده جنگی
Other Matches
combat pay فوق العاده رزمی
combat pay فوق العاده جنگی
task component بخشی از یک ناوگان یا گروه رزمی یا گروه ماموریت که برای یک ماموریت مخصوص تشکیل شده است
combat duty ماموریت رزمی
field duty ماموریت رزمی
amazing <adj.> خارق العاده
astonishing <adj.> خارق العاده
marvelous [American] <adj.> فوق العاده
astounding <adj.> خارق العاده
gobsmacking [British] [colloquial] [amazing] <adj.> خارق العاده
admirable <adj.> خارق العاده
metaphsical خارق العاده
fantastical خارق العاده
fantastic خارق العاده
phenomenally خارق العاده
terrific فوق العاده
phenomenally فوق العاده
phenomenal خارق العاده
marvellous [British] <adj.> خارق العاده
marvelous [American] <adj.> خارق العاده
prodigious <adj.> خارق العاده
marvellous [British] <adj.> فوق العاده
gobsmacking [British] [colloquial] [amazing] <adj.> فوق العاده
astounding <adj.> فوق العاده
astonishing <adj.> فوق العاده
amazing <adj.> فوق العاده
admirable <adj.> فوق العاده
wondrous <adj.> خارق العاده
wonderful <adj.> خارق العاده
stupendous <adj.> خارق العاده
startling <adj.> خارق العاده
strenuous فوق العاده
weird خارق العاده
weirder خارق العاده
weirdest خارق العاده
phenomenal فوق العاده
nonpar <adj.> خارق العاده
nonpar <adj.> فوق العاده
out of the ordinary فوق العاده
rewardable فوق العاده
ripsnorting فوق العاده
rewards فوق العاده
rewarded فوق العاده
reward فوق العاده
singular خارق العاده
supernatural فوق العاده
extraordinary فوق العاده
remarkably فوق العاده
precious فوق العاده
singular فوق العاده
inestimable فوق العاده
transnormal فوق العاده
extra special فوق العاده
allowance فوق العاده
wondrous <adj.> فوق العاده
allowances فوق العاده
stupendous <adj.> فوق العاده
startling <adj.> فوق العاده
prodigious <adj.> فوق العاده
wonderful <adj.> فوق العاده
envoy extraordiinary فرستاده فوق العاده
thaumaturgy کار خارق العاده
whizbang ممتاز خارق العاده
envoy extraordiinary نماینده فوق العاده
extra charge هزینه فوق العاده
a terrific time مدت فوق العاده
emergency ration جیره فوق العاده
an outstanding time مدت فوق العاده
invaluable فوق العاده گرانبها
monstrous cruelly بیرحمی فوق العاده
emergencies فوق العاده اضطراری
whizzbang ممتاز خارق العاده
special session نشست فوق العاده
emergency loading بارگذاری فوق العاده
supersubtlety فرافت فوق العاده
ripsnorter چیز فوق العاده
supersubtle فوق العاده فریف
supersensitive فوق العاده حساس
special session جلسه فوق العاده
emergency فوق العاده اضطراری
rarely beautiful استثنائی یافوق العاده
extraordinary meeting نشست فوق العاده
thaumaturgic خارق العاده سحر
emolument حق الزحمه فوق العاده
overactive فوق العاده فعال
overhelming زیاد فوق العاده
overrider حق دلالی فوق العاده
emoluments حق الزحمه فوق العاده
wonderfully well فوق العاده خوب
supernaturally بطور خارق العاده
breakneck فوق العاده خطرناک
extraordinarily بطور فوق العاده
flight pay فوق العاده پرواز
unusually بطور فوق العاده
wonderfully عجیبانه فوق العاده
freezing فوق العاده سرد
ambasador extraordinary سفیر فوق العاده
rarely بطور فوق العاده
extreme values ارزشهای فوق العاده
jitters عصبانیت فوق العاده
extremely high فوق العاده زیاد
fitting allowance فوق العاده مناسب
extra- فوق العاده اضافی
extra فوق العاده اضافی
extras فوق العاده اضافی
ice cold فوق العاده سرد
aviation pay فوق العاده پرواز
ice-cold فوق العاده سرد
enormously فوق العاده زیاد
costs an arm and a leg <idiom> [فوق العاده پرخرج یا گران]
allowance فوق العاده و هزینهء سفر
ultrahigh frequency فرکانس فوق العاده زیاد
unco غیر عادی خارق العاده
undercool فوق العاده سرد کردن
thaumaturgic مربوط به معجزه یا کارخارق العاده
he is no grat shakes انقدرهاخوب یافوق العاده نیست
allowances فوق العاده و هزینهء سفر
it is unusually large فوق العاده بزرگ است
forcemajeure حادثه فوق العاده یا غیرمترقبه
She eats extraordinary quantities. او [زن] مقدار فوق العاده ای را می خورد.
extraordinary general meeting مجمع عمومی فوق العاده
hyperirritability حساسیت واستعداد تحریک فوق العاده
emergence امر فوق العاده و غیره منتظره
set the world on fire <idiom> کاری فوق العاده انجام دادن
emergency امر فوق العاده و غیره منتظره
monstrously بطور شگفت انگیز یا خارق العاده
wonder worker ادم خارق العاده و صاحب کرامت
emergencies امر فوق العاده و غیره منتظره
supersensitive ماسوره یا مین فوق العاده حساس
tactical loading بارگیری رزمی یا جنگی
base pay حقوق ثابت بدون مزایا وفوق العاده
hyperphysical خارق العاده مافوق قوه بدنی ومادی
hypersensitive دارای حساسیت فوق العاده خیلی حساس
green thumb استعداد و قدرت فوق العاده درپروراندن گیاهان
loss تلفات جنگی ضایعات رزمی
superfluid جسم یامایع دارای قدرت هدایت فوق العاده
tear jerking نمایش یاداستان فوق العاده هیجان انگیز واحساساتی
daemon خدایی که دارای قوه خارق العاده بوده دیو
daimon خدایی که دارای قوه خارق العاده بوده دیو
worthy of remark قابل ملاحظه برجسته مشهور فوق العاده استثنائی
tearjerker نمایش یاداستان فوق العاده هیجان انگیز واحساساتی
missions ماموریت جنگی هیئت سیاسی خدمت میسیون
mission ماموریت جنگی هیئت سیاسی خدمت میسیون
bat money فوق العاده افسران بابت حمل ونقل بنه سفر
bat allowance فوق العاده افسران بابت حمل ونقل بنه سفر
Ditterling [تزئینات خارق العاده شمال اروپا به سبک گروتسکو بی تناسب]
middleman دستگاههای فرکانس خیلی بالا یا فوق العاده زیادمخصوص رهگیری هوایی
middlemen دستگاههای فرکانس خیلی بالا یا فوق العاده زیادمخصوص رهگیری هوایی
thaumaturge کسیکه که کارهای خارق العاده ومعجزه نما میکند خرق عادت کن
supertropical bleach نوعی ماده ضدعفونی فوق العاده قوی مخصوص مناطق حاره
k ration بسته کوچک مواد غذایی ارتشی برای موارد فوق العاده
drastic times call for drastic measures <idiom> [زمانی که شما فوق العاده بی امید هستید و میخواهید یک تصمیم موثر بگیرید]
tasking سازمان بندی برای عملیات واگذار کردن ماموریت به یکانها واگذاری ماموریت تعیین ماموریت
hyper- پیشوندی بمعنی روی و بالای و برفراز و ماوراء و خارج از حد عادی وفوق العاده ومافوق و اضافه و بیش از حدو بحد افراط
hyper پیشوندی بمعنی روی و بالای و برفراز و ماوراء و خارج از حد عادی وفوق العاده ومافوق و اضافه و بیش از حدو بحد افراط
overtime وقت اضافی اضافه کار اضافه کاری ساعت فوق العاده
demon خدایی که دارای قوه خارق العاده بوده دیو.دیو
demons خدایی که دارای قوه خارق العاده بوده دیو.دیو
allowances جیره دادن فوق العاده دادن
emergency loading بارگزاری فوق العاده بارگزاری اضطراری
travel allowance فوق العاده سفر هزینه سفر
allowance جیره دادن فوق العاده دادن
compensatory time ساعاتی از کار رسمی که به عنوان جبران کار فوق العاده از کار کارگر حذف و به اومرخصی داده میشود
combat loading بارگیری رزمی هواپیما بارگیری جنگی
supereminent برجسته فوق العاده برجسته
amphibious task group گروه ماموریت اب خاکی گروه رزمی موقت اب خاکی
aborts عدم موفقیت درانجام ماموریت انصراف از ماموریت
aborted عدم موفقیت درانجام ماموریت انصراف از ماموریت
aborting عدم موفقیت درانجام ماموریت انصراف از ماموریت
duty with troops در یکان رزمی خدمت کردن شغل رزمی گرفتن
combat team گروهان مرکب رزمی گروه رزمی پیاده
combat developer وسیله اموزش دهنده رزمی مربی رزمی
field services قسمتهای پشتیبانی رزمی یکانهای رزمی
task unit نیروی واگذار کننده ماموریت دریایی یکان یا بخشی ازگروه ماموریت دریایی که زیر امر فرمانده گروه قرارمی گیرد
combat power نیروی رزمی استعداد رزمی
combat orders دستورات رزمی دستورالعملهای رزمی
combatcommand فرماندهی رزمی قرارگاه رزمی
tour of duty زمان گردش ماموریت زمان توقف پرسنل در مناطق مختلف ماموریت
escry فریاد و غریو جنگی سردادن نعره جنگی
task force گروه رزمی مشترک امفی بی گروه رزمی موقت زمینی
task forces گروه رزمی مشترک امفی بی گروه رزمی موقت زمینی
battle drill مشق جنگی تمرین جنگی
warship کشتی جنگی ناو جنگی
warships کشتی جنگی ناو جنگی
cartel ship کشتی مخصوص مبادله اسیران جنگی کشتی محل مذاکرات جنگی
combat air patrol هواپیمای گشتی رزمی گشتی رزمی هوایی
combat airlift support پشتیبانی رزمی حمل و نقل هوایی پشتیبانی رزمی ترابری هوایی
combat cargo officer افسر مسئول ترابری رزمی افسر مسئول بارگیری کالاهای رزمی
mission , oriented لازم برای انجام ماموریت ضروری برای انجام ماموریت
defense readiness condition وضعیت امادگی رزمی ارتش وضعیت امادگی رزمی دفاعی
live fire تیراندازی با تیر جنگی تیراندازی با فشنگ جنگی
errands ماموریت
commissions :ماموریت
missions ماموریت
errand ماموریت
commissioning :ماموریت
assignment ماموریت
mission ماموریت
task ماموریت
duty ماموریت
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com