Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 206 (16 milliseconds)
English
Persian
gripping jaw
فک مهار کننده
Search result with all words
arresting gear
دستگاه کم کننده سرعت هواپیما در روی باند دستگاه مهار هواپیما
clamping fixture
گیره مهار کننده
clamping jaw
فکهای مهار کننده گیره
clamping sleeve
مفصل مهار کننده
restraining forces
نیروهای مهار کننده
Other Matches
tie
متصل کردن مهار کردن مهار
ties
متصل کردن مهار کردن مهار
unbridle
بی مهار
controls
مهار
bond
مهار
guy
مهار
bearing rein
مهار
anchor
مهار
restraint
مهار
anchoring
مهار
halters
مهار
halter
مهار
guide rope
مهار
anchors
مهار
control
مهار
guys
مهار
frenum
مهار
spanned
مهار
span
مهار
chucking
مهار
chainage
مهار
controlling
مهار
braced
مهار
anchorages
مهار
anchorage
مهار
make fast
مهار
spanning
مهار
restraints
مهار
brace
مهار
belaying pin
مهار
spans
مهار
corrector
جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
stay
تکیه مهار
stayed
تکیه مهار
topping lift
مهار بالایی
ball control
مهار توپ
tie rod
میل مهار
restrained
مهار شده
bridling
زنجیر مهار
cross brace
مهار عرضی
chucking
مهار کردن
daedman
مهار وزنی
tractable
سست مهار
bridle
مهار ناو
bridle
زنجیر مهار
bridled
مهار ناو
bridled
زنجیر مهار
bridles
مهار ناو
bridles
زنجیر مهار
bridling
مهار ناو
bollards
میله مهار
bollard
میله مهار
anchor rod
میل مهار
anchor pole
دیرک مهار
electrical shant
مهار برقی
foot trap
مهار توپ با کف پا
sag rod
مهار عرضی
knee brace
مهار زانوئی
uncontrolled
مهار نشده
controlled
مهار شده
wiring harness
مهار سیم
chucks
مهار کردن
chucked
مهار کردن
sagrod
مهار عرضی
martingale
مهار جلو
drogue
مهار چتری
clamp
مهار کردن
clamped
مهار کردن
prony brake
مهار پرونی
raker
تیر مهار
clamping
مهار کردن
holdfast
مهار گیر
clamps
مهار کردن
chuck
مهار کردن
span wire
سیم مهار
mooring rope
طناب مهار
mooring ring
حلقه مهار
mooring pendant
سیم مهار
mooring line
سیم مهار
tawie
سست مهار
mooring buoy
بویه مهار
mooring swivel
مدور مهار
guy wire
سیم مهار
arresting sheave
پل مهار هواپیما
angle-tie
مهار قطری
angle-tie
مهار گوشه
stayband
حلقه مهار
knee-brace
مهار زانویی
bollard
تیر مهار
barricaded
مهار هواپیما سد جاده
barricade
مهار هواپیما سد جاده
escalating
از مهار خارج شدن
clamp
مهار گیره عقربک
aircraft arrestment
عملیات مهار هواپیما
barricades
مهار هواپیما سد جاده
barricading
مهار هواپیما سد جاده
mooring swivel
خودگر مهار مین
aircraft arresting
دستگاه مهار هواپیما
moorage
محل مهار کشتی
aircraft arresting complex
وسایل مهار هواپیما
clamps
مهار گیره عقربک
mooring line
طناب مهار مین
aircraft arresting hook
قلاب مهار هواپیما
clamping
مهار گیره عقربک
clamped
مهار گیره عقربک
leg trap
مهار توپ با ساق پا
buoy pendant
زنجیر مهار بویه
escalates
از مهار خارج شدن
anchored filament
افروزه مهار شده
escalated
از مهار خارج شدن
escalate
از مهار خارج شدن
tie down
مهار هواپیما یا کشتی
chucking automatic
مهار کردن خودکار
forward bow spring
طناب مهار کشتی
restrains
نگهداشتن مهار کردن
restrain
نگهداشتن مهار کردن
restraining
نگهداشتن مهار کردن
arresting net stanchion
قلاب تور مهار هواپیما
arresting sheave
ریل و سرسره مهار هواپیما
arresting system payout
بازده سیستم مهار هواپیما
bolster plate
صفحه برای مهار کردن
dragging-piece
[مهار تیر شیروانی نبش]
dragon-piece
[مهار تیر شیروانی نبش]
ground tackle
وسیله مهار کردن قایق
equitation
هنر سواری و مهار اسب
afterbow
طناب مهار سینه ناو
blocking and chocking
مهار بار روی وسیله ترابری
uncleat
بازکردن طناب مهار قایق ازساحل
binding
مهار کردن بار در روی پالت
shifts
تغییر محل برای مهار بازیگرخطرناکتر
shift
تغییر محل برای مهار بازیگرخطرناکتر
mooring
نقطه مهار کردن قایق به ساحل
bindings
مهار کردن بار در روی پالت
hook cable
کابل قلاب اتصال مهار هواپیما
headfast
طنابی که سرکشتی را با ان به گویه یا باراندازمهارمیکنند مهار
stanchion
مهار یامحدودکردن تیر دار کردن
triple team
سد یا مهار کردن حریف باسه بازیگر
shifted
تغییر محل برای مهار بازیگرخطرناکتر
smothered
شیرجه دروازه بان برای مهار گوی
forestay
مهار بین پیش دگل وعرشه کشتی
aircraft arresting reset unit
وسیله اماده کردن مجددسیستم مهار هواپیما
smother
شیرجه دروازه بان برای مهار گوی
smothers
شیرجه دروازه بان برای مهار گوی
smothering
شیرجه دروازه بان برای مهار گوی
mooring line
طناب برای مهار کردن قایق به ساحل
strings attached
<idiom>
تحت کنترل قرار دادن،مهار کردن
arresting system purchase element
وسیله ضربه گیر سیستم مهار هواپیما
chock
قطعه فلزی 2 شاخه که طنای مهار ازان میگذرد
lies
نگهداشتن ناو بدون استفاده ازلنگر یا طناب مهار
lied
نگهداشتن ناو بدون استفاده ازلنگر یا طناب مهار
lie
نگهداشتن ناو بدون استفاده ازلنگر یا طناب مهار
cable
طناب یا زنجیر کلفت برای مهار کردن یا کشیدن قایق
cabled
طناب یا زنجیر کلفت برای مهار کردن یا کشیدن قایق
fender
بالشتک حایل بین طناب و محل مهار یا قایق دیگر
anchor block
بلوکهایی که جهت مهار کردن لوله هنگام نصب کار گذاشته میشوند
safety valve
پاس کوتاه به مدافع وقتی دریافت کنندگان دیگر بوسیله حریف مهار شده اند
altitude/height hold
متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
inhibitor
کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
propounder
ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
marshaller
هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
quick disconnect coupling
کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
primers
وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
sensor
گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
primer
وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
homogeneous computer network
یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
distractive
گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
vasomotor
اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
makgi boowi
نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
interceptor
هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
changer
دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
steam fitter
نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
detonators
منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
detonator
منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
interceptors
هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
del credere
وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
search jammer
تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
cargo tie down point
محل مهار بار روی وسیله محل بستن محمولات
tie down
وسیله مهار هواپیما در محوطه پارکینگ وسیله بستن
aircraft arresting barrier
وسیله بازدارنده هواپیما ازحرکت مهار هواپیما
padding
پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
sprining charge
خرج چال کننده یا گود کننده
prepossessing
مجذوب کننده جلب توجه کننده
expostulator
سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
claqueur
تشویق کننده
[یا هو کننده]
استخدام شده
suppressive
خنثی کننده اتش سرکوب کننده
loop sling
مهار حلقوی بار بند حلقوی
stop order
دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
astigmatizer
وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
insulators
جدا کننده عایق کننده
coordinator
هم اهنگ کننده هماهنگ کننده
hangers
اویزان کننده معلق کننده
suberter
سرنگون کننده تضعیف کننده
provisioner
تدارک کننده تهیه کننده
hanger
اویزان کننده معلق کننده
the producer and the consumer
تولید کننده و مصرف کننده
corrupter
فاسد کننده منحرف کننده
lifter
مرتفع کننده برطرف کننده
striking force
نیروی تک کننده یا کمین کننده
divider
جدا کننده تقسیم کننده
insulator
جدا کننده عایق کننده
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com