English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English Persian
The Physics of Radiation Protection فیزیک محافظت از پرتو
Health physics فیزیک محافظت از پرتو
Other Matches
infrared ray اشعه مادون قرمز پرتو مادون قرمز پرتو فرو سرخ
cares محافظت
cared محافظت
preservation محافظت
protection محافظت
care محافظت
conservation محافظت
radiancy پرتو
radioactive پرتو زا
ray پرتو
rayless بی پرتو
aegis پرتو
beam پرتو
beams پرتو
radiance پرتو
reactions پرتو
reaction پرتو
beamless بی پرتو
rayon پرتو
radiation پرتو
straight line پرتو
shafts پرتو
shaft پرتو
rontgen rays پرتو X
shelter محافظت حمایت
shelter محافظت کردن
sheltering محافظت حمایت
sheltering محافظت کردن
guarding محافظت کردن
guard محافظت کردن
shelters محافظت حمایت
shelters محافظت کردن
copy protection محافظت از کپی
sheltered محافظت حمایت
sheltered محافظت کردن
protect محافظت کردن
protecting محافظت کردن
protects محافظت کردن
preserve wood محافظت چوب
guards محافظت کردن
shields محافظت کردن
thermal protection محافظت حرارتی
stickability قابلیت محافظت
normal maintenance محافظت عادی
shield محافظت کردن
preservation محافظت جلوگیری
electron beam پرتو الکترون
cosmicray پرتو کیهانی
sun beam پرتو افتاب
primary cosmic rays پرتو کیهانی
double beam پرتو مضاعف
projectors پرتو افکن
eradiate پرتو افکندن
X-ray پرتو ایکس
X-rayed پرتو ایکس
X-rayed پرتو رونتگن
X-raying پرتو ایکس
X-raying پرتو رونتگن
projector پرتو افکن
cosmic radiation پرتو کیهانی
radiology پرتو شناسی
x radiation پرتو ایکس
canal rays پرتو کانالی
beta radiation پرتو بتا
anode rays پرتو اندی
actiniform پرتو مانند
actinolagy پرتو شناس
actinometry پرتو سنجی
an incident ray پرتو ساقط
cathode rays پرتو کاتدی
radiotherapy پرتو درمانی
cosmic rays پرتو کیهانی
X-ray پرتو رونتگن
irradiation پرتو افکنی
corpuscular ray پرتو ذرهای
x rays پرتو ایکس
alpha rediation پرتو الفا
light ray پرتو نور
illuminate پرتو افکندن
rontgen rays پرتو مجهول
roentgen ray پرتو ایکس
roentgen ray پرتو رونتگن
radar beam پرتو رادار
sunbeam پرتو افتاب
illuminating beam پرتو روشنایی
sunbeams پرتو افتاب
illuminating beam پرتو نور
image ray پرتو تصویر
luminesce پرتو افکندن
posivite ray پرتو مثبت
ionic ray پرتو یونی
irradiative پرتو افکن
light beam پرتو نور
illuminates پرتو افکندن
illuminating پرتو افکندن
radiate پرتو افکندن
radiated پرتو افکندن
radiates پرتو افکندن
radiating پرتو افکندن
eradiation پرتو افکنی
gleams پرتو انی
gleaming پرتو انی
gleamed پرتو انی
silvery rays پرتو سیمین
gamma ray پرتو گاما
gamma radiation پرتو گاما
fire light پرتو اتش
gleam پرتو انی
right of self preservation حق محافظت از سرحدات خود
protected storage حافظه محافظت شده
to screen [from] [با پرده] محافظت کردن [از]
protected storage انباره محافظت شده
reserved words کلمههای محافظت شده
security محافظت شده یا رمزدار
cares محافظت کردن مراقبت
care محافظت کردن مراقبت
cared محافظت کردن مراقبت
soft x rays پرتو ایکس کم نفوذ
projection تجسم پرتو افکنی
projections تجسم پرتو افکنی
x ray crystallography بلورنگاری پرتو ایکس
roentgen diffractometry بلورنگاری پرتو ایکس
radioisotope ایزوتوپ پرتو افشان
hard radiation تابش یا پرتو سخت
shafts تیرانداختن پرتو افکندن
shaft تیرانداختن پرتو افکندن
extraordinary ray پرتو غیر عادی
hard x ray پرتو ایکس سخت
alpha radiation وقوع طبیعی پرتو
x ray tube لامپ پرتو ایکس
x ray microdiffraction پراش پرتو ایکس
beamy شاخ دار پر پرتو
x ray diffraction پراش پرتو ایکس
x ray apparatua دستگاه پرتو ایکس
to pour rays پرتو افکندن یا پاشیدن
cathod ray tube لوله پرتو کاتدی
x ray analysis تحلیل پرتو ایکس
protected passed pawn پیاده رونده محافظت شده
protective زره حفافتی محافظت کننده
electron beam deflection system سیستم شکست پرتو الکترونی
radioactive پرتو افشان تابش دار
rontgenogram عکسی که با پرتو مجهول بردارند
preserves حفظ یا محافظت کردن باقی نگهداشتن
preserving حفظ یا محافظت کردن باقی نگهداشتن
preserve حفظ یا محافظت کردن باقی نگهداشتن
to screen one's eyes from the sun از چشمهای خود از خورشید محافظت کردن
unprotected که قابل تغییرات و محافظت شده نیست
parkas نوعی کت برای محافظت از باد و باران
ultraviolet ray اشعه ماوراء بنفش پرتو فرابنفش
cladding ماده محافظت کننده اطراف یک هسته هادی
breakers وسیله که با قط ع برق سایر اجزا را محافظت میکند
breaker وسیله که با قط ع برق سایر اجزا را محافظت میکند
cassettes پوشش مقاوم برای نگهداری و محافظت نوار نغناطیسی
variables داده قابل تغییر , که نسبت به نوشتن محافظت نمیشود
cassette پوشش مقاوم برای نگهداری و محافظت نوار نغناطیسی
variable داده قابل تغییر , که نسبت به نوشتن محافظت نمیشود
blockhouse ساختمان محکمی نزدیک سکوی پرتاب برای محافظت پرسنل
encipher تبدیل متعلق به کد محافظت شده توسط سیستم رمز گذار
automatic reset circuit breaker محافظت کننده مدر که باافزایش بیش از حد مجازمدار را قطع میکند
covers مانورکردن بطوریکه قایق عقبی جلو نیفتد محافظت از بدن باشمشیر
cover مانورکردن بطوریکه قایق عقبی جلو نیفتد محافظت از بدن باشمشیر
write protect شیوهای برای محافظت ازنوشته شدن اطلاعات روی دیسک یا نوار
coverings مانورکردن بطوریکه قایق عقبی جلو نیفتد محافظت از بدن باشمشیر
goggles عینکی که اطرافش پوشیده شده وبرای محافظت چشم بکار میرود
rontgen نام فیزیکدان نامی المان که پرتو مجهول را پیدا کرد
cassettes چرخ باریک نوار مغناطیسی که در یک پوشش محکم برای محافظت قرار دارد
circuit وسیلهای که عناصر را با قط ع برق در صورت بروز شرایط غیر عادی محافظت میکند
circuits وسیلهای که عناصر را با قط ع برق در صورت بروز شرایط غیر عادی محافظت میکند
cassette چرخ باریک نوار مغناطیسی که در یک پوشش محکم برای محافظت قرار دارد
radialized دارای میله هایی که پرتووارمنشعب شده باشند مرتب بشکل پرتو
fuse وسیله محافظت الکتریکی حاوی قط عات کوچک آهنی که پس از عبور توان بالا از آن آب میشود
dou [در معماری چین و ژاپن بلوک چوبی شکاف دار که از طاقچه دیوارکوب محافظت می کند.]
optical شیشه یا پلاستیک محافظت شده با مواد محافظ برای ارسال پیاپی سیگنالهای نوری
fused وسیله محافظت الکتریکی حاوی قط عات کوچک آهنی که پس از عبور توان بالا از آن آب میشود
lobe یکی از دو یا چهار جزء تشکیل دهنده پرتو رادار جهت یاب ازانتن مجهز به بازتابنده
maser Radiation of Emission تقویت ماکروویو توسط پخش پرتو تحریک شده Stimulat the Amplificationby icrowave
lobes یکی از دو یا چهار جزء تشکیل دهنده پرتو رادار جهت یاب ازانتن مجهز به بازتابنده
fibre optics لایههای مناسب شیشهای یا پلاستیکی محافظت شده برای ارسال سیگنالهای نوری که داده سریع منتقل می کنند
privilege ساخت پردازنده Intel که در حالت محافظت شده است و به برنامه امکان افزودن بخشهای حیاتی محیط عملیات را میدهد
physic فیزیک
physics فیزیک
collimate تنظیم کردن هرنوع تجهیزات اپتیکی برای داشتن پرتو نوری موازی از یک منبع نقطهای نور یا برعکس
y plates صفحات افقی موازی که اختلاف پتانسیل انها سبب انحراف قائم پرتو الکترونی در لوله اشعه کاتدی میگردد
fettling شن یاکلوخهای که درته کوره می ریزند تا انرا محافظت کند خاکستر ته کوره
counter fert دیوار یا تیری که برای محافظت و استحکام در پشت دیوار ساخته میشود
work کار [فیزیک]
modern physics فیزیک مدرن
mass جرم [فیزیک]
Health physics فیزیک بهداشت
friction اصطکاک [فیزیک]
modern physics فیزیک نوین
The Physics of Radiation Protection فیزیک بهداشت
modern physics فیزیک جدید
physicists فیزیک دان
thermophysics فیزیک حرارت
tribophysics فیزیک اصطکاکی
zoophysics فیزیک حیوانی
particle physics ریزچه فیزیک
particle physics فیزیک ذرات
optics فیزیک نور
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com