Dictiornary-Farsi | قابلیت اشتعال | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 204 (11 milliseconds)

English	Persian
combustibility	قابلیت اشتعال
flammability	قابلیت اشتعال
ignitability	قابلیت اشتعال
inflammability	قابلیت اشتعال


Other Matches

degressive burning	اشتعال طولانی اشتعال تدریجی خرج
interoperability	قابلیت همکاری با قسمتها یایکانهای دیگر قابلیت تعمیم کار یک یکان
range resolution	قابلیت رادار برای تعیین مسافت اشیای مختلف قابلیت تفکیک بردی
airmobility	قابلیت حمل به وسیله هوارو قابلیت تحرک هوایی
elasticity	خاصیت فنری قابلیت ارتجاع و خم شدن قابلیت انعطاف
electromagnetic compatability	قابلیت انطباق الکترومغناطیسی قابلیت کارهماهنگ الکتریکی
serviceability	قابلیت استفاده مجدد قابلیت به کار بردن
swimming capability	قابلیت شناوری یا غوطه وری در اب قابلیت عبور از اب
flotation	قابلیت شناوری یک خودرو قابلیت غوطه وری در اب
accession	قابلیت دسترسی قابلیت اجرا و انجام
commensurability	قابلیت قیاس قابلیت اندازه گیری
ductility	قابلیت کشش قابلیت تورق
reflectance	قابلیت بازتاب قابلیت انعکاس
strain hardenability	قابلیت سخت گردانی کششی قابلیت سخت گردانی تغییربعدی قابلیت سخت گردانی سرد
firing	اشتعال
burning	اشتعال
deflagration	اشتعال
ignition	اشتعال
combustion	اشتعال
uninflammable	اشتعال ناپذیر
ignition charge	خرج اشتعال
igniting point	نقطه اشتعال
light firing	اشتعال نورانی
flare up	اشتعال ناگهانی
ignitable	قابل اشتعال
flammable	اشتعال پذیر
inflammable	اشتعال پذیر
inflammable	قابل اشتعال
aglow	درحال اشتعال
inflammability	اشتعال پذیری
flamboyancy	اشتعال بالرزش
flamboyancy	اشتعال لرزشی
flash point	نقطه اشتعال
flamboyance	اشتعال لرزشی
inflamable	اشتعال پذیر
inflamable	قابل اشتعال
light firing	اشتعال منور
combustion	اشتعال احتراق
combustible	قابل اشتعال
limit of inflammability	حد قابل اشتعال
fire proofing compound	اشتعال کاه
ignition	اشتعال احتراق
flammability	اشتعال پذیری
flaming of arc	اشتعال جرقه
firing point	نقطه اشتعال
burning point	نقطه اشتعال
piceous	قابل اشتعال
firing voltage	ولتاژ اشتعال
fire retardant	اشتعال کاه
burning train	مسیر اشتعال
fire point	نقطه اشتعال
flamboyance	اشتعال بالرزش
flammable	قابل اشتعال
lighting	اشتعال نورافکنی
coal dust firing	اشتعال گردی
ignition point	نقطه اشتعال
dead center ignition	نقطه اشتعال
dead burned	انتهای اشتعال
pyrogen	عنصر قابل اشتعال
inflammable substances	مواد قابل اشتعال
lower flammability limit	حد پایینی اشتعال پذیری
ignition	اتش گیری اشتعال
wildfire	ماده قابل اشتعال
upper flammability limit	حد بالایی اشتعال پذیری
flammable liquid	مایع اشتعال پذیر
lead in	مدار هادی اشتعال
inflammables	مواد قابل اشتعال
hypergol	مایع قابل اشتعال
ignitor	محفظه حامل باروت اشتعال
flash point tester	ازمایش کننده نقطه اشتعال
fueled	سوخت ماده قابل اشتعال
fuelled	سوخت ماده قابل اشتعال
fuelling	سوخت ماده قابل اشتعال
hypergolic fuel	سوخت خیلی حساس به اشتعال
fuels	سوخت ماده قابل اشتعال
fuel	سوخت ماده قابل اشتعال
flareback	اشتعال برخلاف مسیر عادی شعله
benzine	انواع مواد نفتی قابل اشتعال
xylol	خا نوادهای ازهیدروکربنهای سمی و قابل اشتعال و معطر
xylene	خا نوادهای ازهیدروکربنهای سمی و قابل اشتعال و معطر
nitro	مایع قابل اشتعال مورداستفاده در اتومبیل بصورت خالص یا مخلوط برای نیروی بیشتر
contemptibility	قابلیت
solubility	قابلیت حل
susceptibility	قابلیت
credential	قابلیت
competence	قابلیت
qualification	قابلیت
skill	قابلیت
eligibility	قابلیت
habilitation	قابلیت
competence	قابلیت
solvability	قابلیت حل
ability	قابلیت
abilities	قابلیت
capability	قابلیت
fitness	قابلیت
capacities	قابلیت
capacity	قابلیت
adaptability	قابلیت
portability	قابلیت ترابری
readability	قابلیت خواندن
quench aging property	قابلیت بهسازی
penetrability	قابلیت نفوذ
portability	قابلیت انتقال
pregnability	قابلیت تسخیر
predicability	قابلیت اسناد
fusibility	قابلیت گداز
presentability	قابلیت ارائه
preventability	قابلیت جلوگیری
practicableness	قابلیت عبور
potability	قابلیت حمل
punishability	قابلیت مجازات
ground visibility	قابلیت دیدزمینی
potability	قابلیت شرب
fusibility	قابلیت ذوب
portability	قابلیت حمل
pliability	قابلیت خمیدگی
ignitability	قابلیت احتراق
inheritability	قابلیت توارث
ignitibility	قابلیت احتراق
moveability	قابلیت حرکت
interpretability	قابلیت توجیه
interpretability	قابلیت تفسیر
imitability	قابلیت تقلید
interchangeability	قابلیت تعویض
interchangeability	قابلیت تبادل
intelligibility	قابلیت فهم
imputability	قابلیت اسناد
machinability	قابلیت تراش
magnetic susceptibility	قابلیت مغناطیسی
manageability	قابلیت اداره
permeability	قابلیت تراوایی
habitability	قابلیت سکنی
perceptibility	قابلیت درک
opposability	قابلیت تقابل
navigability	قابلیت کشتیرانی
malleability	قابلیت انعطاف
habitableness	قابلیت سکونت
hardenability	قابلیت سختی
motor ability	قابلیت حرکت
meltability	قابلیت گداختن
maneuverability	قابلیت مانور
inaptly	با عدم قابلیت
provability	قابلیت اثبات
failure safety	قابلیت اطمینان
reliability	قابلیت اطمینان
applicability	قابلیت اجرا
application [applicability]	قابلیت اجرا
availability	قابلیت اجرا
usability	قابلیت اجرا
usefulness	قابلیت اجرا
applicability	قابلیت استفاده
reliability	قابلیت اعتماد
failure safety	قابلیت اعتماد
application [applicability]	قابلیت استفاده
reflectance	قابلیت انعکاس
severability	قابلیت تقسیم
solubility	قابلیت انحلال
stickability	قابلیت مقاومت
stickability	قابلیت محافظت
stretchability	قابلیت بسط
suability	قابلیت تعقیب
survivability	قابلیت باززیستی
swivelling feature	قابلیت نوسان
tactility	قابلیت لمس
severability	قابلیت سواشدن
serviceability	قابلیت تعمیر
reliableness	قابلیت اعتماد
renewability	قابلیت تجدید
repeatability	قابلیت تکرار
reproducibility	قابلیت تکثیر
resectability	قابلیت برش
retractility	قابلیت انقباض
salability	قابلیت فروش
vendibility	قابلیت فروش
serializability	قابلیت تسلسل
serviceability	قابلیت استفاده
tensibility	قابلیت کشش
tensility	قابلیت کشش
usability	قابلیت استفاده
veniality	قابلیت اغماض
versatility	قابلیت تغییر
vibratility	: قابلیت ارتعاش
volatileness	قابلیت تبخیر
weldability	قابلیت جوشکاری
wettability	قابلیت خیسی
usefulness	قابلیت استفاده
trustworthiness	قابلیت اعتماد
trustiness	قابلیت اعتماد
tempering quality	قابلیت بهبود
tenability	قابلیت تصرف
tenability	قابلیت نگهداری
tolerability	قابلیت پذیرش
trafficability	قابلیت عبور
trannlatability	قابلیت ترجمه
trannlatability	قابلیت انقال
transmissibility	قابلیت فرستادن
transmissibility	قابلیت انتقال
transportability	قابلیت حمل
productivity	قابلیت تولید