Dictiornary-Farsi | قابلیت انهدام | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)

English	Persian
destructibility	قابلیت انهدام


Other Matches

interoperability	قابلیت همکاری با قسمتها یایکانهای دیگر قابلیت تعمیم کار یک یکان
range resolution	قابلیت رادار برای تعیین مسافت اشیای مختلف قابلیت تفکیک بردی
airmobility	قابلیت حمل به وسیله هوارو قابلیت تحرک هوایی
elasticity	خاصیت فنری قابلیت ارتجاع و خم شدن قابلیت انعطاف
flotation	قابلیت شناوری یک خودرو قابلیت غوطه وری در اب
swimming capability	قابلیت شناوری یا غوطه وری در اب قابلیت عبور از اب
electromagnetic compatability	قابلیت انطباق الکترومغناطیسی قابلیت کارهماهنگ الکتریکی
serviceability	قابلیت استفاده مجدد قابلیت به کار بردن
commensurability	قابلیت قیاس قابلیت اندازه گیری
accession	قابلیت دسترسی قابلیت اجرا و انجام
devastation	انهدام
extinguishment	انهدام
destruct	انهدام
disposal	انهدام
stramash	انهدام
destruction	انهدام
destroy	انهدام
destroying	انهدام
extermination	انهدام
destroys	انهدام
survival	رهایی از انهدام
survivals	رهایی از انهدام
probability of kill	احتمال انهدام
destructible	انهدام پذیر
bacteriolysis	انهدام باکتری
subversion	انهدام تخریب
extinction	اعدام انهدام
destruction	اتلاف انهدام
exterminative	انهدام کننده
reflectance	قابلیت بازتاب قابلیت انعکاس
ductility	قابلیت کشش قابلیت تورق
exterminable	نابودساختنی قابل انهدام
exterminative	مایه انهدام یا انقراض
demolitions	ویران سازی انهدام
demolition	ویران سازی انهدام
disposable end item	اماد یا اقلام قابل انهدام
exterminatory	اسباب نابودی مایه انهدام یا انقراض نابودسازنده
strain hardenability	قابلیت سخت گردانی کششی قابلیت سخت گردانی تغییربعدی قابلیت سخت گردانی سرد
cryptocustodian	مسئول نگهداری یا کار کردن یا انهدام وسایل رمز
disposal	انهدام اسناد و مدارک یا وسایل مصرف واگذار کردن
capacity	قابلیت
competence	قابلیت
capacities	قابلیت
credential	قابلیت
qualification	قابلیت
skill	قابلیت
adaptability	قابلیت
fitness	قابلیت
solubility	قابلیت حل
habilitation	قابلیت
contemptibility	قابلیت
solvability	قابلیت حل
capability	قابلیت
competence	قابلیت
eligibility	قابلیت
abilities	قابلیت
susceptibility	قابلیت
ability	قابلیت
presentability	قابلیت ارائه
retractility	قابلیت انقباض
resectability	قابلیت برش
reproducibility	قابلیت تکثیر
repeatability	قابلیت تکرار
renewability	قابلیت تجدید
reliableness	قابلیت اعتماد
potability	قابلیت حمل
reflectance	قابلیت انعکاس
readability	قابلیت خواندن
practicableness	قابلیت عبور
quench aging property	قابلیت بهسازی
punishability	قابلیت مجازات
predicability	قابلیت اسناد
pregnability	قابلیت تسخیر
preventability	قابلیت جلوگیری
salability	قابلیت فروش
vendibility	قابلیت فروش
stickability	قابلیت مقاومت
stickability	قابلیت محافظت
availability	قابلیت استفاده
throughput	قابلیت عبوردهی
stretchability	قابلیت بسط
suability	قابلیت تعقیب
survivability	قابلیت باززیستی
viability	قابلیت زیستن
viability	قابلیت دوام
serializability	قابلیت تسلسل
serviceability	قابلیت استفاده
serviceability	قابلیت تعمیر
severability	قابلیت سواشدن
severability	قابلیت تقسیم
viability	قابلیت سوددهی
solubility	قابلیت انحلال
swivelling feature	قابلیت نوسان
potability	قابلیت شرب
interchangeability	قابلیت تبادل
intelligibility	قابلیت فهم
inheritability	قابلیت توارث
inflammability	قابلیت اشتعال
inaptly	با عدم قابلیت
imputability	قابلیت اسناد
imitability	قابلیت تقلید
ignitibility	قابلیت احتراق
ignitability	قابلیت احتراق
ignitability	قابلیت اشتعال
fungibility	قابلیت تعویض
hardenability	قابلیت سختی
habitableness	قابلیت سکونت
habitability	قابلیت سکنی
ground visibility	قابلیت دیدزمینی
fusibility	قابلیت گداز
interchangeability	قابلیت تعویض
flexility	قابلیت تغییر
interpretability	قابلیت تفسیر
portability	قابلیت انتقال
portability	قابلیت حمل
portability	قابلیت ترابری
pliability	قابلیت خمیدگی
permeability	قابلیت تراوایی
perceptibility	قابلیت درک
penetrability	قابلیت نفوذ
opposability	قابلیت تقابل
moveability	قابلیت حرکت
motor ability	قابلیت حرکت
meltability	قابلیت گداختن
maneuverability	قابلیت مانور
manageability	قابلیت اداره
malleability	قابلیت انعطاف
magnetic susceptibility	قابلیت مغناطیسی
machinability	قابلیت تراش
interpretability	قابلیت توجیه
fusibility	قابلیت ذوب
reliability	قابلیت اطمینان
provability	قابلیت اثبات
applicability	قابلیت اجرا
application [applicability]	قابلیت اجرا
availability	قابلیت اجرا
usability	قابلیت اجرا
usefulness	قابلیت اجرا
applicability	قابلیت استفاده
application [applicability]	قابلیت استفاده
reliability	قابلیت اطمینان
failure safety	قابلیت اطمینان
reliability	قابلیت اعتماد
failure safety	قابلیت اعتماد
reliability	قابلیت اعتماد
usefulness	قابلیت استفاده
tactility	قابلیت لمس
transportability	قابلیت حمل
trustiness	قابلیت اعتماد
trustworthiness	قابلیت اعتماد
usability	قابلیت استفاده
veniality	قابلیت اغماض
versatility	قابلیت تغییر
vibratility	: قابلیت ارتعاش
transmissibility	قابلیت انتقال
transmissibility	قابلیت فرستادن
trannlatability	قابلیت انقال
tensibility	قابلیت کشش
tensility	قابلیت کشش
tempering quality	قابلیت بهبود
tenability	قابلیت تصرف
tenability	قابلیت نگهداری
tolerability	قابلیت پذیرش
trafficability	قابلیت عبور
trannlatability	قابلیت ترجمه
volatileness	قابلیت تبخیر
weldability	قابلیت جوشکاری
wettability	قابلیت خیسی
flexibility	قابلیت انعطاف
forgeability	قابلیت اهنگری
adjusability	قابلیت تنظیم
brushability	قابلیت رنگرزی
calculability	قابلیت شمارش
castability	قابلیت ریزش
pourability	قابلیت ریزش
changeableness	قابلیت تغییریاتبدیل
coagulability	قابلیت انعقاد
confidentiality	قابلیت اعتماد
divisibility	قابلیت تقسیم
combinability	قابلیت ترکیب
distensibility	قابلیت انبساط
dissolubility	قابلیت انحلال
edibility	قابلیت خوردن
capability	صلاحیت قابلیت
elasticity	قابلیت ارتجاع
alterability	قابلیت تغییر
appealability	قابلیت استیناف
applicability	قابلیت اجراء
emissivity	قابلیت انتشار
approachability	قابلیت تقرب
emissivity	قابلیت نشر
attainability	قابلیت حصول
audibility	قابلیت استماع
elasticity	قابلیت ارتجاعی
combustibility	قابلیت سوزش
dis qualified	فاقد قابلیت
digestibility	قابلیت هضم
comprehensibility	قابلیت درک
compressibility	قابلیت فشردگی
computability	قابلیت محاسبه