Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
reproducibility
قابلیت ساخت یاتولید مجدد
Other Matches
serviceability
قابلیت استفاده مجدد قابلیت به کار بردن
phaseout
تدریجا متوقف کردن کار یاتولید
charge
ایجاد مجدد بار در یک باتری که امکان شارژ مجدد دارد
charges
ایجاد مجدد بار در یک باتری که امکان شارژ مجدد دارد
interoperability
قابلیت همکاری با قسمتها یایکانهای دیگر قابلیت تعمیم کار یک یکان
range resolution
قابلیت رادار برای تعیین مسافت اشیای مختلف قابلیت تفکیک بردی
work in process
کالاهای در حال ساخت کالاهائیکه مراحل ساخت رامی گذرانند
work in progress
کالاهای در حال ساخت کالاهائیکه مراحل ساخت رامی گذرانند
elasticity
خاصیت فنری قابلیت ارتجاع و خم شدن قابلیت انعطاف
airmobility
قابلیت حمل به وسیله هوارو قابلیت تحرک هوایی
Visual Basic
ابزار برنامه نویسی ساخت ماکروسافت که باعث ساخت برنامههای کاربردی ویندوز به آسانی میشود
electromagnetic compatability
قابلیت انطباق الکترومغناطیسی قابلیت کارهماهنگ الکتریکی
flotation
قابلیت شناوری یک خودرو قابلیت غوطه وری در اب
swimming capability
قابلیت شناوری یا غوطه وری در اب قابلیت عبور از اب
re endorsement
پشت نویسی مجدد فهرنویسی مجدد
accession
قابلیت دسترسی قابلیت اجرا و انجام
commensurability
قابلیت قیاس قابلیت اندازه گیری
reflectance
قابلیت بازتاب قابلیت انعکاس
ductility
قابلیت کشش قابلیت تورق
regenerates
1-رسم مجدد تصویر روی صفحه نمایش تا قابل دیدن بماند. 2-دریافت سیگنال ها پردازش و رفع خطای آنها و پس ارسال مجدد آنها
regenerated
1-رسم مجدد تصویر روی صفحه نمایش تا قابل دیدن بماند. 2-دریافت سیگنال ها پردازش و رفع خطای آنها و پس ارسال مجدد آنها
regenerate
1-رسم مجدد تصویر روی صفحه نمایش تا قابل دیدن بماند. 2-دریافت سیگنال ها پردازش و رفع خطای آنها و پس ارسال مجدد آنها
regenerating
1-رسم مجدد تصویر روی صفحه نمایش تا قابل دیدن بماند. 2-دریافت سیگنال ها پردازش و رفع خطای آنها و پس ارسال مجدد آنها
os/
سیستم عامل چندکاره برای کامپیوترهای PC ساخت IBM و ماکروسافت که ساخت آن توسط IBM ادامه دارد تا تغییری در ویندوز ماکروسافت باشد
strain hardenability
قابلیت سخت گردانی کششی قابلیت سخت گردانی تغییربعدی قابلیت سخت گردانی سرد
furthermore
مجدد
second
مجدد
reflorescence
مجدد
further on
مجدد
seconding
مجدد
seconds
مجدد
furthers
مجدد
furthered
مجدد
further
مجدد
furthering
مجدد
renewed
مجدد
seconded
مجدد
competence
قابلیت
skill
قابلیت
ability
قابلیت
adaptability
قابلیت
abilities
قابلیت
susceptibility
قابلیت
eligibility
قابلیت
capacity
قابلیت
solvability
قابلیت حل
solubility
قابلیت حل
capability
قابلیت
fitness
قابلیت
competence
قابلیت
credential
قابلیت
qualification
قابلیت
capacities
قابلیت
habilitation
قابلیت
contemptibility
قابلیت
constructions
ساخت
synthesis
ساخت
invenit
ساخت
construction
ساخت
texture
ساخت
textures
ساخت
generation
ساخت
generations
ساخت
make-up
ساخت
making
ساخت
built
ساخت
formation
ساخت
form
ساخت
formed
ساخت
forms
ساخت
conformation
ساخت
composition
ساخت
manufactured
ساخت
designs
ساخت
manufacture
ساخت
syntheses
ساخت
substandard
بد ساخت
workmanship
ساخت
performance
ساخت
structure
ساخت
performances
ساخت
manufacturing
ساخت
structures
ساخت
manufactory
ساخت
make up
ساخت
manufactures
ساخت
structuring
ساخت
habitus
ساخت
fecit
ساخت
fabrication
ساخت
unstructured
بی ساخت
compositions
ساخت
design
ساخت
recounted
شمارش مجدد
remand
بازداشت مجدد
revisit
ملاقات مجدد
reconviction
محکومیت مجدد
remanded
بازداشت مجدد
recaption
توقیف مجدد
reconveyance
اعاده مجدد
revisited
ملاقات مجدد
reissuing
چاپ مجدد
reissues
چاپ مجدد
recompile
کامپایل مجدد
reconversion
گرایش مجدد
reissued
چاپ مجدد
reissue
چاپ مجدد
recounts
شمارش مجدد
revisits
ملاقات مجدد
revisiting
ملاقات مجدد
reapparition
فهور مجدد
reallocation
تخصیص مجدد
re establishment
تاسیس مجدد
re claim
تقاضای مجدد
comeback
دستیابی مجدد
comebacks
دستیابی مجدد
re-ran
نمایش مجدد
re-running
نمایش مجدد
re-runs
نمایش مجدد
retake
گرفتن مجدد
retaken
گرفتن مجدد
retaking
گرفتن مجدد
reactivation
فعالیت مجدد
recounting
شمارش مجدد
recount
شمارش مجدد
reorganization
تشکیلات مجدد
reorganization
سازماندهی مجدد
re-run
نمایش مجدد
re attachment
توقیف مجدد
rally
اجتماع مجدد
rallies
اجتماع مجدد
rallied
اجتماع مجدد
retakes
گرفتن مجدد
regeneracy
تولید مجدد
reproduction
تولید مجدد
reexport
صادرات مجدد
reentrance
دخول مجدد
reenlistment
سربازگیری مجدد
recurrence
رویدادن مجدد
restatements
بیان مجدد
restatement
بیان مجدد
reeducation
تربیت مجدد
reebtry
تملک مجدد
reebtry
دخول مجدد
reassurances
اطمینان مجدد
reebtry
ورود مجدد
reassurance
اطمینان مجدد
recreations
خلق مجدد
crossecheck
مقابله مجدد
reformat
فرمت مجدد
reinfection
عفونت مجدد
reinsurance
بیمه مجدد
reintegration
استقرار مجدد
reinterpretation
تفسیر مجدد
remotion
حرکت مجدد
renascence
زندگی مجدد
renegotiation
مذاکره مجدد
reoccur
فهور مجدد
after shrinkage
انقباض مجدد
reproductions
تولید مجدد
reinforcement
وضع مجدد
regelation
انجماد مجدد
reporduce
تولید مجدد
recurrences
رویدادن مجدد
recreation
خلق مجدد
republication
انتشار مجدد
retread process
تعمیر مجدد
replenishing
تدارک مجدد
replenishing
پرکردن مجدد
replenishes
تدارک مجدد
replenishes
پرکردن مجدد
replenished
تدارک مجدد
replenished
پرکردن مجدد
replenish
تدارک مجدد
replenish
پرکردن مجدد
subdivisions
تقسیم مجدد
subdivision
تقسیم مجدد
re election
انتخاب مجدد
remands
بازداشت مجدد
recoupment
کسب مجدد
retransmission
ارسال مجدد
retransmission
مخابره مجدد
rerun
اجرای مجدد
redirection
راهنمایی مجدد
reconditioning
تعمیر مجدد
resale
فروس مجدد
rededication
تقدیم مجدد
resale
حراج مجدد
reshipment
حمل مجدد
rededication
اهدا مجدد
resorption
مکیدن مجدد
restart
شروع مجدد
recrystallization
تبلور مجدد
resupply
اماد مجدد
resurvey
بررسی مجدد
remanding
بازداشت مجدد
reloads
بارکردن مجدد
re examination
بازپرسی مجدد
resurgence
طغیان مجدد
redistribution
توزیع مجدد
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com