Dictiornary-Farsi | قابلیت عبور ومرور | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (11 milliseconds)

English	Persian
trafficability	قابلیت عبور ومرور


Other Matches

traffic flow	کشش عبور ومرور
restricted area	منطقه منع عبور ومرور
bottle neck	محل تراکم عبور ومرور
controlled passing	عبور ومرور کنترل شده
airport traffic area	منطقه مخصوص عبور ومرور در فرودگاه
highway dispatch	مقررات و قوانین عبور ومرور در شاهراهها
rules of road	قوانین بین المللی عبور ومرور دریایی
advisory area	منطقه پوشش اطلاعات عبور ومرور هوایی
regulating station	پست تنظیم حرکات و عبور ومرور پرسنل و خودروها
swimming capability	قابلیت شناوری یا غوطه وری در اب قابلیت عبور از اب
fordability	قابلیت عبور
trafficability	قابلیت عبور
practicableness	قابلیت عبور
taximan	متصدی تاکسی کردن هواپیماها متصدی عبور ومرور هواپیماها روی باند
permeability	قابلیت عبور دادن رطوبت
gradeability	قابلیت عبور خودرو از شیبها
impassablility	امکان ناپذیری عدم قابلیت عبور
railway traffic	عبور ومرور راه اهن حمل و نقل راه اهن
control point	نقطه کنترل اماد و حرکات نقطه کنترل ناوبری هوایی ودریایی نقطه کنترل عبور ومرور
interoperability	قابلیت همکاری با قسمتها یایکانهای دیگر قابلیت تعمیم کار یک یکان
range resolution	قابلیت رادار برای تعیین مسافت اشیای مختلف قابلیت تفکیک بردی
elasticity	خاصیت فنری قابلیت ارتجاع و خم شدن قابلیت انعطاف
airmobility	قابلیت حمل به وسیله هوارو قابلیت تحرک هوایی
flotation	قابلیت شناوری یک خودرو قابلیت غوطه وری در اب
electromagnetic compatability	قابلیت انطباق الکترومغناطیسی قابلیت کارهماهنگ الکتریکی
serviceability	قابلیت استفاده مجدد قابلیت به کار بردن
bull session	جلسه محاوره ومرور
traffick	عبو ومرور وسائط نقلیه
traffic	عبو ومرور وسائط نقلیه
trafficked	عبو ومرور وسائط نقلیه
trafficking	عبو ومرور وسائط نقلیه
traffics	عبو ومرور وسائط نقلیه
commensurability	قابلیت قیاس قابلیت اندازه گیری
accession	قابلیت دسترسی قابلیت اجرا و انجام
ductility	قابلیت کشش قابلیت تورق
reflectance	قابلیت بازتاب قابلیت انعکاس
wading crossing	عبور از اب درقسمتهای قابل عبور
energy transition	عبور انرژی [ عبور عرضه انرژی ازسوخت سنگواره ای به سوخت پایدار ]
strain hardenability	قابلیت سخت گردانی کششی قابلیت سخت گردانی تغییربعدی قابلیت سخت گردانی سرد
traffic post	پست کنترل و عبور مرور پاسگاه کنترل عبور و مرور
capacity	قابلیت
capacities	قابلیت
adaptability	قابلیت
eligibility	قابلیت
susceptibility	قابلیت
capability	قابلیت
contemptibility	قابلیت
skill	قابلیت
competence	قابلیت
credential	قابلیت
qualification	قابلیت
competence	قابلیت
habilitation	قابلیت
solubility	قابلیت حل
solvability	قابلیت حل
fitness	قابلیت
abilities	قابلیت
ability	قابلیت
right of passage	حق عبور
passage of lines	عبور از خط
right of way	حق عبور
transit	عبور
tolls	حق عبور
tolling	حق عبور
toll	حق عبور
road haulage	حق عبور
rights of way	حق عبور
transmissions	عبور
transmission	عبور
transmittancy	عبور
cross-Channel	عبور
crossing	عبور
transmittance	عبور
transmittal	عبور
fording	عبور از اب
alpha canis majoris	عبور
passage	حق عبور
passage	عبور
passages	عبور
passages	حق عبور
trannlatability	قابلیت انقال
trannlatability	قابلیت ترجمه
machinability	قابلیت تراش
throughput	قابلیت عبوردهی
magnetic susceptibility	قابلیت مغناطیسی
audibility	قابلیت استماع
attainability	قابلیت حصول
manageability	قابلیت اداره
transmissibility	قابلیت فرستادن
failure safety	قابلیت اطمینان
reliability	قابلیت اطمینان
alterability	قابلیت تغییر
appealability	قابلیت استیناف
applicability	قابلیت اجراء
approachability	قابلیت تقرب
malleability	قابلیت انعطاف
brushability	قابلیت رنگرزی
severability	قابلیت سواشدن
interchangeability	قابلیت تبادل
intelligibility	قابلیت فهم
combinability	قابلیت ترکیب
combustibility	قابلیت سوزش
combustibility	قابلیت اشتعال
combustiblity	قابلیت احتراق
combustiblity	قابلیت انفجار
combustiblity	قابلیت تراکم
interchangeability	قابلیت تعویض
interpretability	قابلیت تفسیر
calculability	قابلیت شمارش
severability	قابلیت تقسیم
castability	قابلیت ریزش
pourability	قابلیت ریزش
changeableness	قابلیت تغییریاتبدیل
coagulability	قابلیت انعقاد
interpretability	قابلیت توجیه
flexibility	قابلیت انعطاف
comparability	قابلیت قیاس
serializability	قابلیت تسلسل
serviceability	قابلیت استفاده
navigability	قابلیت کشتیرانی
transportability	قابلیت حمل
moveability	قابلیت حرکت
resilience	قابلیت ارتجاع
motor ability	قابلیت حرکت
trustiness	قابلیت اعتماد
trustworthiness	قابلیت اعتماد
opposability	قابلیت تقابل
susceptibility	قابلیت حساسسیت
disqualifications	سلب قابلیت
disqualification	سلب قابلیت
salability	قابلیت فروش
usability	قابلیت استفاده
vendibility	قابلیت فروش
visibility	قابلیت رویت
dissolubility	قابلیت انحلال
serviceability	قابلیت تعمیر
adaptableness	قابلیت توافق
addibility	قابلیت افزایش
adhesiveness	قابلیت چسبندگی
adjusability	قابلیت تطبیق
digestibility	قابلیت هضم
adjusability	قابلیت تنظیم
maneuverability	قابلیت مانور
availability	قابلیت استفاده
absorptivity	قابلیت جذب
absorbency	قابلیت جذب
viability	قابلیت سوددهی
viability	قابلیت دوام
viability	قابلیت زیستن
failure safety	قابلیت اعتماد
reliability	قابلیت اعتماد
meltability	قابلیت گداختن
absorbability	قابلیت جذب
transmissibility	قابلیت انتقال
communicability	قابلیت ارتباط
distensibility	قابلیت انبساط
habitability	قابلیت سکنی
emissivity	قابلیت نشر
emissivity	قابلیت انتشار
usefulness	قابلیت اجرا
erectility	قابلیت نعوظ
erodibility	قابلیت فرسایش
exchangeability	قابلیت معاوضه
excitability	قابلیت تحریک
habitableness	قابلیت سکونت
hardenability	قابلیت سختی
divisibility	قابلیت تقسیم
fungibility	قابلیت تعویض
solubility	قابلیت انحلال
reliability	قابلیت اطمینان
edibility	قابلیت خوردن
survivability	قابلیت باززیستی
suability	قابلیت تعقیب
expandability	قابلیت انبساط
expandability	قابلیت توسعه
flexility	قابلیت تغییر
usability	قابلیت اجرا
stickability	قابلیت مقاومت
availability	قابلیت اجرا
applicability	قابلیت اجرا
application [applicability]	قابلیت اجرا
forgeability	قابلیت اهنگری
fusibility	قابلیت گداز
flammability	قابلیت اشتعال
fissility	قابلیت انشقاق
stickability	قابلیت محافظت
expansibility	قابلیت انبساط
stretchability	قابلیت بسط
explosiveness	قابلیت انفجار
extensibility	قابلیت تمدید
extensibility	قابلیت کشش
ground visibility	قابلیت دیدزمینی
reliability	قابلیت اعتماد
fermentability	قابلیت تخمیر
compactibility	قابلیت تراکم
conductivity	قابلیت هدایت
tolerability	قابلیت پذیرش
imputability	قابلیت اسناد
controllability	قابلیت کنترل
application [applicability]	قابلیت استفاده