English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (12 milliseconds)
English Persian
declinable قابل تصریف
Search result with all words
indeclinable غیر قابل تصریف
Other Matches
flection تصریف
infelection تصریف
ablaut تصریف کلمه
recoverable item وسیله قابل تعمیر و به کار انداختن وسایل قابل بازیابی
friendly front end طرح نمایش یک برنامه که قابل استفاده و قابل فهم است
archival quality مدت زمانی که یک کپی قابل ذخیره سازی است قبل از آنکه غیر قابل استفاده شود
escrow سندرسمی که بدست شخص ثالثی سپرده شده وپس از انجام شرطی قابل اجرایا قابل اجرا یاقابل ابطال باشد
tenser زمان فعل تصریف زمان فعل
tenses زمان فعل تصریف زمان فعل
tensed زمان فعل تصریف زمان فعل
tense زمان فعل تصریف زمان فعل
tensest زمان فعل تصریف زمان فعل
tensing زمان فعل تصریف زمان فعل
transferable قابل واگذاری قابل انتقال
adducible قابل اضهار قابل ارائه
combustible قابل سوزش قابل تراکم
achievable قابل وصول قابل تفریق
tenable قابل مدافعه قابل تصرف
changeable قابل تعویض قابل تبدیل
bilable قابل رهایی قابل ضمانت
presentable قابل نمایش قابل تقدیم
presentable قابل معرفی قابل ارائه
exigible قابل تقاضا قابل ادعا
elastic قابل کش امدن قابل انعطاف
presumable قابل استنباط قابل استفاده
exigible قابل مطالبه قابل پرداخت
flexile قابل تغییر قابل تطبیق
sensible قابل درک قابل رویت
thankworthy قابل تشکر قابل شکر
observable قابل مشاهده قابل گفتن
capacities حجمی که قابل تولید است یا حجم کاری که قابل انجام است
capacity حجمی که قابل تولید است یا حجم کاری که قابل انجام است
visual display terminal ترمینال با یک صفحه نمایش و صفحه کلید که روی متن و گرافیک قابل نمایش و اطلاعات قابل وارد شدن هستند
visual display unit ترمینال با یک صفحه نمایش و صفحه کلید که روی متن و گرافیک قابل نمایش و اطلاعات قابل وارد شدن هستند
floatable قابل کلک رانی قابل کرجی رانی
indiscoverable غیر قابل درک غیر قابل تشخیص
indemonstrable غیر قابل اثبات غیر قابل شرح
irrefrangible غیر قابل شکستن غیر قابل غضب
inconvertible غیر قابل تغییر غیر قابل تسعیر
adobe type manager استاندارد برای نوشتارهایی که اندازه شان قابل تغییر است که توسط System Apple و Windows Microsoft برای تقریبا تمام اندازه ها و قابل چاپ روی تمام چاپگرها ایجاد شده است
inexplicably بطور غیر قابل توضیح چنانکه نتوان توضیح داد بطور غیر قابل تغییر
vendible قابل فروش جنس قابل فروش
vendable قابل فروش جنس قابل فروش
cleavable قابل شکافته شدن قابل ورقه ورقه شدن
air transportable sonar سونار مخصوص هواپیما سونار قابل حمل با هواپیما سونار قابل حمل هوایی
sensible قابل حس
qualified قابل
soluble قابل حل
capable قابل
apt قابل
thorough paced قابل
acceptor قابل
able قابل
ablest قابل
dissoluble قابل حل
solvable قابل حل
abler قابل
incapable نا قابل
good قابل
expessible قابل بیان
ignitable قابل اشتعال
extensile قابل بسط
extractible قابل استخراج
extensile قابل کشش
fencible قابل دفاع
fathomable قابل پیمایش
exterminable قابل انقراض
extensile قابل تعمیم
farmeble قابل کشتکاری
extractable قابل کشیدن
expessible قابل فهماندن
expellable قابل اخراج
expansile قابل انبساط
faithworthy قابل اعتماد
extractive قابل کشیدن
expandable قابل انبساط
farmable قابل کشتکاری
explainable قابل شرح
farmable قابل اجاره
extensible قابل تمدید
exhalable قابل تبخیر
farmeble قابل اجاره
exercisable قابل تمرین
derivable قابل اشتقاق
dirigible قابل هدایت
discountable قابل کسر
discoverable قابل کشف
discriminable قابل تمیز
discussable قابل بحث
discussible قابل بحث
dislikable قابل تنفر
dislikeable قابل تنفر
diminishable قابل کاستن
dilatable قابل اتساع
diffusible قابل انتشار
descendible قابل نزول
descendible قابل انتقال
describable قابل توصیف
recommendable قابل توصیف
despisable قابل استحقار
detachable bottom کف قابل تفکیک
determinable قابل تعیین
detonable قابل انفجار
detonatable قابل انفجار
displaceable قابل تغییر
disputable قابل بحث
distillable قابل تقطیر
evaporable قابل تبخیر
evocable قابل احضار
exactable قابل تحمیل
exactable قابل مطالبه
examinable قابل امتحان
exchangeable قابل مبادله
excludable قابل استثناء
executable قابل اجرا
executory قابل اجرا
erodible قابل فرسایش
erodible قابل سایش
erectile قابل نعوظ
distributable قابل توزیع
dividable قابل تقسیم
citable قابل ذکر
dubitable قابل تردید
effable قابل تغییر
effaceable قابل زدودن
eludible قابل گریز
enforcible قابل اجرا
eradicable قابل استیصال
exepandable قابل توسعه
fermentable قابل تخمیر
inquirable قابل تحقیق
leviable قابل تحمیل
licensable قابل اجازه
limit of inflammability حد قابل اشتعال
limpsey قابل انحناء
limpsy قابل انحناء
limsy قابل انحناء
livable قابل زیستن
livable قابل معاشرت
livable قابل زندگی
kenspeckle قابل شناسایی
justiciable قابل دادرسی
inspirable قابل تنفس
insurable قابل بیمه
interconvertible قابل تبدیل
investigable قابل رسیدگی
inventible قابل اختراع
inventible قابل جعل
irrecusable غیر قابل رد
irrigable قابل ابیاری
judicable قابل قضاوت
liveable قابل زیستن
liveable قابل معاشرت
liveable قابل زندگی
minable قابل استخراج
mistakable قابل اشتباه
mobilizable قابل تجهیز
moot قابل بحث
moveable قابل تغییر
multipliable قابل تکثیر
multiplicable قابل تکثیر
namable قابل ذکر
nota bene قابل توجه
mibeable قابل استخراج
machinable قابل تراش
macroscopic قابل رویت
maintainable قابل نگاهداری
medicable قابل معالجه
meltable قابل ذوب
mentionable قابل ذکر
merchantable قابل معامله
merchantable قابل فروش
numerable قابل شمارش
inoculable قابل تلقیح
fertilizable قابل باروری
fordable قابل عبور
forfeitable قابل مجازات
forgeable قابل اهنگری
fortifiable قابل استحکام
fracturable قابل شکست
fracturable قابل انکسار
fungible قابل تعویض
fusil قابل ذوب
fusile قابل ذوب
flyable قابل پرواز
flightworthy قابل پرواز
fiduciary قابل اعتماد
fishable قابل ماهیگیری
fissile قابل انشقاق
fissionable قابل شکافت
fit for use قابل استفاده
fit to eat قابل خوردن
fixed format قابل ثابت
fleeceable قابل چیدن
flege قابل پرواز
gasifiable قابل تبخیرgasworks
generable قابل تعمیم
generable قابل تولید
impugnable قابل اعتراض
imposable قابل تحمیل
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com