Dictiornary-Farsi | قابل دفاع | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 203 (14 milliseconds)

English	Persian
defensible	قابل دفاع
fencible	قابل دفاع


Search result with all words

vindicable	قابل دفاع ثابت کردنی
Other Matches

samisch variation	واریاسیون زمیش در دفاع هندی شاه در دفاع نیمزوهندی شطرنج
schleman defence	دفاع شلیمان در روی لوپز دفاع یانیش
russian defence	دفاع پتروف نام قدیمی دفاع اسلاو
one on one	دفاع یارگری دفاع تک به تک
defense	دفاع وزارت دفاع
self defense	دفاع از نفس دفاع از خود یا اموال خود
friendly front end	طرح نمایش یک برنامه که قابل استفاده و قابل فهم است
recoverable item	وسیله قابل تعمیر و به کار انداختن وسایل قابل بازیابی
archival quality	مدت زمانی که یک کپی قابل ذخیره سازی است قبل از آنکه غیر قابل استفاده شود
escrow	سندرسمی که بدست شخص ثالثی سپرده شده وپس از انجام شرطی قابل اجرایا قابل اجرا یاقابل ابطال باشد
tenable	قابل مدافعه قابل تصرف
thankworthy	قابل تشکر قابل شکر
presentable	قابل معرفی قابل ارائه
transferable	قابل واگذاری قابل انتقال
presentable	قابل نمایش قابل تقدیم
elastic	قابل کش امدن قابل انعطاف
adducible	قابل اضهار قابل ارائه
combustible	قابل سوزش قابل تراکم
achievable	قابل وصول قابل تفریق
presumable	قابل استنباط قابل استفاده
sensible	قابل درک قابل رویت
changeable	قابل تعویض قابل تبدیل
exigible	قابل مطالبه قابل پرداخت
observable	قابل مشاهده قابل گفتن
flexile	قابل تغییر قابل تطبیق
bilable	قابل رهایی قابل ضمانت
exigible	قابل تقاضا قابل ادعا
defending	دفاع
defenses	دفاع
vindication	دفاع
apologias	دفاع
apologia	دفاع
munition	دفاع
one man block	تک دفاع
czech defence	دفاع چک
block	دفاع
defends	دفاع
defence	دفاع
defense	دفاع
advocacy	دفاع
blocked	دفاع
tae	دفاع با پا
uncovered	بی دفاع
blocks	دفاع
answers	دفاع
answering	دفاع
answered	دفاع
answer	دفاع
fencing	دفاع
pleading	دفاع
parried	دفاع
parrying	دفاع
parries	دفاع
parry	دفاع
defend	دفاع
advocation	دفاع
defended	دفاع
anti menchanized defense	دفاع ضدمکانیزه
defense in depth	دفاع در عمق
parry of debate	دفاع درمنافره
tenability	دفاع پذیری
coverage	دفاع پوششی
position defense	دفاع یا پدافندثابت
semi circular parry	دفاع نیمدایره
polish defence	دفاع لهستانی
achi komi	دفاع فشاری
three man block	دفاع سه نفره
philidor's defence	دفاع فیلیدور
active defense	دفاع عامل
pierce the block	شکافتن دفاع
age ake	دفاع بالارونده
alekhine's defence	دفاع الخین
pillsbury defence	دفاع پیلزبری
untenable	غیرقابل دفاع
defense in place	دفاع در محل
offensive block	دفاع تهاجمی
perceptual defense	دفاع ادراکی
plea of accused	دفاع متهم
pirc defence	دفاع پیرک
position defense	دفاع موضعی
internal defense	دفاع داخلی
indefensibility	دفاع ناپذیری
zone defence	دفاع منطقهای
ball hawking	دفاع خوب
backfield	دفاع نفوذی
the right of self-defence	حق دفاع از خود
in self defence	برای دفاع
implead	دفاع کردن
two knights' defence	دفاع دو اسب
makki	دفاع کردن
catenaccio	دفاع بتونی
yogoslav defence	دفاع پیرک
openings	شکافتن دفاع
buckler	دفاع کردن
classical variation	دفاع ارتدوکس
janisch defence	دفاع یانیش
janisch defence	دفاع شلیمان
closed variation	دفاع تاراش
composite defense	دفاع مرکب
juji uke	دفاع ضربدری
kake uke	دفاع قلابی
kwon	دفاع با دست
yogoslav defence	دفاع یوگوسلاو
legitimate defence	دفاع مشروع
opening	شکافتن دفاع
benoni defence	دفاع بنونی
two man block	دفاع دونفره
war department	وزارت دفاع
defends	دفاع کردن
morote uke	دفاع دوتایی
morote uke	دفاع با دست
uchi uke	دفاع از داخل
nagashi uke	دفاع پرسی
d. armour	اسلحه دفاع
national defence	دفاع ملی
national defense	دفاع ملی
to stick up for	دفاع کردن از
hasty defense	دفاع تعجیلی
damiano's defence	دفاع دامیانو
to make a d.	دفاع کردن
defends	دفاع کردن از
defending	دفاع کردن
ward off	دفاع کردن
penetrate	نفوذ در دفاع
penetrated	نفوذ در دفاع
meran defence	دفاع مران
penetrates	نفوذ در دفاع
daylight	نفوذ در دفاع
defend	دفاع کردن از
defend	دفاع کردن
mikazuki uke ushiro geri	دفاع هلالی
zone	دفاع منطقهای
defended	دفاع کردن از
zones	دفاع منطقهای
defending	دفاع کردن از
defended	دفاع کردن
defensive board	دفاع سبد
department of defense	وزارت دفاع
self-defence	دفاع از خود
defendants	دفاع کننده
defendant	دفاع کننده
deraign	دفاع کردن
sham plea	دفاع پوچ
right of self defence	حق دفاع مشروع
fend	دفاع کردن
dory defence	دفاع دوری
replication	رونوشت دفاع
advocate	دفاع کردن
advocated	دفاع کردن
advocates	دفاع کردن
advocating	دفاع کردن
deliberate defense	دفاع بافرصت
indefensible	غیرقابل دفاع
simple parry	دفاع ساده
double guard	دفاع با دو دست
right of self preservation	حق دفاع از خود
sham plea	دفاع ناموجه
plead	دفاع کردن
secretary of defense	وزیر دفاع
say a good word for	دفاع کردن
summetrical defence	دفاع متقارن
scandinavian defence	دفاع اسکاندیناویایی
secretary of state for defence	وزیر دفاع
secretary of defence	وزیر دفاع
vindicative	دفاع کننده
defensible	دفاع کردنی
self defence	دفاع مشروع
to defend [from]	دفاع کردن [از]
pleads	دفاع کردن
pleaded	دفاع کردن
robatsch defence	دفاع روباتش
assert	دفاع کردن از
asserted	دفاع کردن از
asserting	دفاع کردن از
asserts	دفاع کردن از
self protection	دفاع از نفس
russian defence	دفاع روسی
defensible	دفاع پذیر
dutch attack	دفاع برد
dog	دفاع بسته
opened	خط بازبی دفاع
soto uke	دفاع از خارج
special plea	دفاع خاص
answered	دفاع کردن
open	بی دفاع واریز نش
open	خط بازبی دفاع
answers	دفاع کردن
answering	دفاع کردن
answer	دفاع کردن
defensive	منطقه دفاع
propugn	دفاع کردن از
stand	دفاع مداوم
ego defence	دفاع خود
extended defense	دفاع گسترده
dogs	دفاع بسته
opens	بی دفاع واریز نش
dogging	دفاع بسته
fullback	دفاع پوششی
opens	خط بازبی دفاع
opened	بی دفاع واریز نش