English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English Persian
metal stamping قالب گیری فلزی
Other Matches
compression molding process فرایند قالب گیری تراکمی طریقه قالب گیری تراکمی
template قالب چوبی یا فلزی
templates قالب چوبی یا فلزی
diecasting ریخته گری با قالب فلزی
cased قالب گیری
mould قالب گیری
moulds قالب گیری
stamping قالب گیری
molded قالب گیری
moulding قالب گیری
moulded قالب گیری
molds قالب گیری
moulding clay خاک قالب گیری
benches میز قالب گیری
bench میز قالب گیری
molding shop کارگاه قالب گیری
molding sand ماسه قالب گیری
die stamping قالب گیری حدیدهای
loam molding قالب گیری ماسهای
loam molding shop قالب گیری ماسهای
molder's tool ابزار قالب گیری
compression molding compound قالب گیری تراکمی
comppression molding compound قالب گیری تراکمی
molding box جعبه قالب گیری
molding machine دستگاه قالب گیری
size stick قالب اندازه گیری
stamping quality کیفیت قالب گیری
transfer mold قالب گیری انتقالی
sell molding قالب گیری پوستهای
template molding قالب گیری شابلونی
stamping die حدیده قالب گیری
stamping mass جرم قالب گیری
croning molding process فرایند قالب گیری کرونینگ
injection moulding روش قالب گیری تزریقی
shell molding process فرایند قالب گیری پوستهای
shell molding machine دستگاه قالب گیری پوستهای
fuller منگنه شیاردار قالب گیری
die stamping press پرس قالب گیری حدیدهای
tape line تسمه فلزی وباریک که برای اندازه گیری بکارمیرود
plaster of Paris گچ ویژه شکسته بندی و قالب گیری
molding sand preparation plant واحد تهیه ماسه قالب گیری
shell moulded casting قطعه ریختگی قالب گیری پوستهای
investments مواد قالب گیری بسته سرمایه گذاری
shell molding type foundry ریخته گری نوع قالب گیری پوستهای
investment مواد قالب گیری بسته سرمایه گذاری
hollow ware چینی یاشیشهای که بصورت استوانهای شکل ویا نظیر ان قالب گیری شده است
ball bearings چرخ فلزی که روی ساچمههای فلزی کوچکی باسانی میلغزد
ball bearing چرخ فلزی که روی ساچمههای فلزی کوچکی باسانی میلغزد
transitory shelter پناهگاه یا سنگر پیش ساخته فلزی سرپناه فلزی
basic type single tier formwork قالب بندی نیمه لغزان با پایههای معادل ارتفاع قالب
imported 1-آوردن چیزی از خارج سیستم . 2-تبدیل فایل ذخیره شده در یک قالب به قالب پیش فرض که توسط برنامه استفاده میشود
importing 1-آوردن چیزی از خارج سیستم . 2-تبدیل فایل ذخیره شده در یک قالب به قالب پیش فرض که توسط برنامه استفاده میشود
import 1-آوردن چیزی از خارج سیستم . 2-تبدیل فایل ذخیره شده در یک قالب به قالب پیش فرض که توسط برنامه استفاده میشود
plasticize قالب پذیر کردن از قالب در اوردن
birdcage چهارچوب فلزی کانتینرها چهارچوب فلزی اطاق کنترل هواپیما
birdcages چهارچوب فلزی کانتینرها چهارچوب فلزی اطاق کنترل هواپیما
BNC connector متصل کننده فلزی استوانهای شکل با هسته مسی که در انتهای کابل Coaxial قرار دارد و برای اتصال کابل ها به هم اسفاده میشود و با فشار دادن و چرخاندن استوانه فلزی دور دو سوزن قفل کنند و و صل میشود
blow-ups تغییر یک شکل از یک قالب تصویری کوچکتر به یک قالب تصویری بزرگتر
blow-up تغییر یک شکل از یک قالب تصویری کوچکتر به یک قالب تصویری بزرگتر
blow up تغییر یک شکل از یک قالب تصویری کوچکتر به یک قالب تصویری بزرگتر
plates : روکش فلزی کردن ابکاری فلزی کردن
plate : روکش فلزی کردن ابکاری فلزی کردن
He's a wet blanket. او [مرد] آدم روح گیری [نا امید کننده ای یا ذوق گیری] است.
his severity relaxed از سخت گیری خود کاست سخت گیری وی کمتر شد
digamy دو زن گیری دو شوهر گیری
metalloid فلزی
monometallism یک فلزی
cladding اب فلزی
bimetallic دو فلزی
metallic فلزی
metal rule خط کش فلزی
with the utmost rigour با کمال سخت گیری با سخت گیری هر چه بیشتر
stream gaging اندازه گیری ابراهه ها اندازه گیری رودخانه
measuring converter مبدل اندازه گیری ترانسفورماتور اندازه گیری
shim لایی فلزی
metallic packing لایی فلزی
metallic packing پوشش فلزی
titanium عنصر فلزی
metal spraying تزریق فلزی
metallic soap صابون فلزی
metal ware آلات فلزی
metallic luster جلای فلزی
metallic conduction رسانش فلزی
metallic currency پول فلزی
metallic circuit مدار فلزی
sheets ورق فلزی
metallic electrode الکترود فلزی
metallic bond پیوند فلزی
sheet ورق فلزی
metallic arc قوس فلزی
metal ware ضرف فلزی
metallic filament افروزه فلزی
metallic paints رنگهای فلزی
cladding روکش فلزی
locker کابینت فلزی
scaffolds داربست فلزی
carcase اسکلت فلزی
scaffold داربست فلزی
metal rod میله فلزی
clasp گره فلزی
hard ware فروف فلزی
clasps گره فلزی
clasping گره فلزی
gratling نرده فلزی
thimbles چشمی فلزی
lockers کابینت فلزی
metallizo فلزی کردن
truss bridge پل اسکلت فلزی
nonmetallic غیر فلزی
brummagem مسکوک فلزی
minted money پول فلزی
bimetalism سیستم دو فلزی
bimetallic wire سیم دو فلزی
wire mesh شبکه فلزی
non metallic غیر فلزی
stave نوار فلزی
strategic concentration by rail نشرمسکوکات فلزی
clasped گره فلزی
buckles تسمه فلزی
galvanises اب فلزی دادن
hollow ware ادوات فلزی
thimble چشمی فلزی
galvanising اب فلزی دادن
marlinspike پاروی فلزی
ribbons نوار فلزی
ribbon نوار فلزی
protective plating حفاظ فلزی
elephant shelter پناهگاه فلزی
galvanize اب فلزی دادن
straps تسمه فلزی
metal جسم فلزی
metal فلزی کردن
thimble eye چشمی فلزی
strap تسمه فلزی
metals فلزی کردن
lapping head سمبه فلزی
buckled تسمه فلزی
buckle تسمه فلزی
metals جسم فلزی
tip staff عصای سر فلزی
galvanised اب فلزی دادن
flitter پولک فلزی
sheet piling سپر فلزی
aneroid جوسنج فلزی
galvanizes اب فلزی دادن
metal industries صنایع فلزی
metal lamp لامپ فلزی
metal lath شبکه فلزی
ladder scaffold داربست فلزی
aneroid barometer جوسنج فلزی
pannikin فنجان فلزی
metal ornament پولک فلزی
armature میله فلزی
cleat تسمه فلزی
cable طناب فلزی
try square گونیای فلزی
cabled طناب فلزی
metal type tube لامپ فلزی
metal coat روکش فلزی
all metal type tube لامپ فلزی
billy نوعی کتری فلزی
billies نوعی کتری فلزی
thimbles حلقه فلزی شیاردار
chock چشمی فلزی روی پل
reverse side of metal work پشت کار فلزی
spacer disk استوانه توپر فلزی
thimbles لوله فلزی کوتاه
thimble لوله فلزی کوتاه
perforated metal basket سبد فلزی مشبک
washers انواع واشر فلزی
bemetallic thermometer گرماسنج زوج فلزی
aglet نوک فلزی بندکفش
Crittal windows [پنجره لولادار فلزی]
washer انواع واشر فلزی
bushing استر برنجی یا فلزی
bimetallic standard پایه پولی دو فلزی
bimetallism نظام پولی دو فلزی
dag نوک فلزی بندکفش
building steel lathing اسکلت فلزی ساختمان
electrical metallic tubing لوله برقی فلزی
thimble حلقه فلزی شیاردار
organometallic compound ترکیب الی فلزی
metalic arch welding جوش قوسی فلزی
cabled مفتول فلزی بافته
surface plate تراز فلزی یا اهنی
heavy plate ورق فلزی سنگین
cable مفتول فلزی بافته
symmetallism سیستم دو فلزی مختلط
oarlock جایگاه فلزی پارو
metal cone tube لامپ مخروطی فلزی
incandescent metallic oxid cathode کاتد اکسید فلزی
galvanize ابکاری فلزی کردن
metal filament [رشته مارپیچ فلزی]
galvanising ابکاری فلزی کردن
galvanizes ابکاری فلزی کردن
luggage net باربند فلزی مشبک
metal slitting saw اره قدکن فلزی
metal sheathing روکش کاری فلزی
mesh reinforcement ارماتور مشبک فلزی
galvanised ابکاری فلزی کردن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com